«سلینا کایل» در یکی از فقیرترین خانوادههای زاغهنشین شهر گاتهام به دنیا آمد. مادرش، «ماریا کایل»، که همیشه مورد اذیت و آزار شوهر دائمالخمرش بود، دست به خودکشی میزند و پدرش، «برایان کایل» نیز، قربانی الکل میشود. از بخت بد روزگار، اولین کسی که جنازهشان را پیدا میکند، سلینای جوان است. پس میتوانید تصور کنید که او چه میزان شوک و آسیب روحی را از سر گذرانده است. شاید عاملی که سبب شد تا بعدها چنین جملات طنزآمیزی را بیان کند، مشاهدهی جسد غرق در خونِ مادر و جنازهی متعفن پدرش بوده است:
خوب زندگی کن. جوون بمیر. و یه جنازهی خوشبو از خودت بهجا بذار.
_ سلینا کایل در کمیک Catwoman #18 (1995)
برایان کایل همسرش را زن سرد و دیرجوشی میپنداشت که تنها به رویاهای احمقانه، ثروت و گربههایش علاقه دارد. اما علیرغم این نگرش غیضآمیز، ماریا کایل همیشه اینطوری به تصویر کشیده نشده است. گاهاً او را در قالب مادری میبینیم که از دخترانش در مقابل آزار و اذیت برایان محافظت کند و به سعادتشان اهمیت زیادی میدهد. ماریا کایل بود که سلینا را تشویق میکند تا به یک ژیمناستیککار حرفهای تبدیل شود.
پس از مرگ پدر و مادرش، سلینای نوجوان تصمیم میگیرد که روی پای خودش بایستد و احتیاجاتش را از طریق دزدی برطرف سازد. اما یکبار هنگام دزدیدن غذا، دستگیر شده و به یک مرکز نگهداری و تربیت خلافکارانِ زیر سن قانونی فرستاده میشود. دیری نمیپاید که در آنجا هم با یک مدیر اختلاسگر درگیری پیدا میکند و بار دیگر به دل خیابانهای گاتهام میزند و یک مکان متروکه و خطرناک را برای زندگی کردن انتخاب میکند، آن هم در حالی که فقط سیزده سال سن داشت. او بار دیگر زندگی مستقل خودش را پیش میگیرد و رفتهرفته به سارقی چیرهدست بدل میگردد. بعدها، ظهور مامور خودگماردهای به اسم «بتمن» الهامبخش او شده تا لباس و هویت جدیدی را برای خود برگزیند. در دوازدهمین و آخرین قسمت از مجموعه مقالات بتمن و روانشناسی، به سراغ معشوقهی بتمن، «کتومن» یا همان «زن گربهای» میرویم تا به انگیزههای پشت اعمالش پی ببریم.
نحوهی به تصویر کشیدن کتومن در کمیک «بتمن: سال نخست» جنجال زیادی را به راه انداخت. در این کمیک، کتومن یک روسپی است که ظهور بتمن الهامبخش او شده تا لباس گربهمانندی را بر تن کند و به یک سارق حرفهای بدل گردد. این بازخورد منفی، انتشارات دیسی را وادار به موضعگیری کرد و بعدها اعلام کردند که کتومن هرگز یک روسپی نبوده است و اتفاقات سال نخست مربوط به دورهایست که او برای فرار از دست مقامات، و البته دزدی از مشتریهای پولدار، خود را در نقش یک روسپی جا زده بود.
آیا عشق و علاقهی سلینا به دزدی ریشهی روانشناختی دارد؟ خودش که میگوید به جنون دزدی یا همان «کلپتومینیا» مبتلاست، اما خیر، اینطور نیست. کلپتومینیا نوعی «اختلال کنترل تکانه» است که در آن، فرد تواناییِ مقاومت در برابر انجام دادن کاری را که میتواند برایش دردسرساز شود، ندارد. کسانی که به اختلال کلپتومینیا دچارند، هدفمند چیزی را نمیدزدند و فقط در پی برانگیختگی و ارضای هیجان میباشند. ارزش مالی شیء دزدیده شده برایشان اهمیتی ندارد و گاهاً پس از انجام دزدی، آن شیء را دور میاندازند. افرادی که در دستهی اختلال کنترل تکانه قرار گرفتهاند، از جمله مبتلایان به کلپتومینیا، اغلب به «چندابتلایی» دچار میشوند؛ یعنی ممکن است همزمان، چند بیماری روانی دیگر مثل اضطراب و یا اختلال خلق را داشته باشند. اما اعمال و رفتار سلینا شامل هیچکدام از این موارد نمیشود. او نه برای اشیاء بیارزش وقتش را هدر میدهد، نه چیزی را دور میاندازد و نه دچار تشویش و اضطراب مکرر است.
بهطور کلی، بازرسان و ماموران تحقیق، سرقت از اماکن (Burglary) را عملی مبتنی بر عقل سلیم میدانند. به عبارت دیگر، این عمل در دستهی اختلالات روانی جایی ندارد. یک شخص بهطور غیرمجاز وارد مکانی میشود تا چیزی را بدزدد، عملی هدفمند که فرد از نتایج و عواقب احتمالی آن آگاه میباشد. این نوع سرقت هم میتواند انگیزههای بیرونی یا پنهانی داشته باشد و هم انگیزههای درونی. انگیزههای بیرونی به این معناست که عمل سرقت، فقط یک وسیله است تا به کمک آن، فرد بتواند نیازها و خواستههای درونیاش را تامین کند. سارقی که پول و جواهر میدزدد تا نیازهای دیگرش را مثل اجارهخانه، مواد مخدر و… برطرف سازد، سرقت برایش انگیزهی بیرونیست. برای اکثریت چنین سارقانی انگیزههای درونی مثل حس هیجان، کنجکاوی، انتقام، و قدرت در درجه دوم اهمیت قرار گرفتهاند. اما برای اقلیتی که برونریز یا احساساتی هستند، چنین چیزی صادق نیست. دزدان برونریز تمایلی به فروختن ارقام دزدیدهشده ندارند، چون دزدی برایشان معنای دیگری دارد. گاهاً ممکن است که اجسام دزدیدهشده را دور بریزند و یا نابود سازند، اما در موارد دیگر، آنها را همچون یک یادگارِ پیروزی و یک غنیمت نگه میدارند. سلینا کایل نه در دستهی اول قرار میگیرد و نه در دستهی دوم؛ یعنی دزدیهای او فقط برای کسب ثروت و نیازهای بیرونیاش نیست؛ ارضا کردن نیازهای روحی و احساسیاش نیز جزئی جداناپذیر از انگیزههای او برای سرقت هستند. سرقت به سلینا عزت نفس میدهد. حتی زمانهایی که برای برطرف کردن احتیاجاتش کوچکترین نیازی به سرقت ندارد، همچنان به رفتارهای سابقش ادامه میدهد، چون احساس میکند کتومن خود واقعیاش است.
من یه دزدم و کارم هم دزدیه. چیزی که بیشتر از همه من رو جذب این کار کرده، هنرِ دزدیه، نه جایزه و منفعتی که نصیبم میشه. من دزدی میکنم، چون میتونم. چون این کار رو خوب انجام میدم.
_ سلینا کایل در کمیک Catwoman #38 (1996)
سرقت از خلافکاران و گانگسترها همیشه برای او در اولویت قرار دارد. این کارِ او میتواند انگیزههای مختلفی داشته باشد؛ مثلاً دانستن اینکه خلافکارها هرگز به پلیس گزارش نمیدهند. به هرحال فکر نکنم هیچکسی آنقدر احمق باشد که گزارشِ دزدی چیزی را بدهد که خودش قبلاً آن را دزدیده است. انگیزههای اخلاقی نیز دخیل هستند؛ سلینا دوست دارد به کسانی آسیب بزند که لیاقتش را دارند. اما یک عامل دیگر هم وجود دارد که به تبعیض جنیستی مربوط میشود. سلینا از گروه مردانی که اجازهی بازی به زنان را نمیدهند، متنفر است.
سلینا کایل و بروس وین رابطهی پرفراز و نشیبی داشتهاند. هردوشان شخصیتهای بهشدت مستقلی هستند که برای رسیدن به هدفشان لباس یک حیوان را بر تن کردهاند، نمادی که به وسیلهی آن میتوانند قدرت درونیشان را بروز دهند؛ بنابراین میتوان گفت که هدفشان از پوشیدن چنین لباسهایی، در وهلهی نخست، تاثیرگذاری بر خودشان بوده تا بر دیگران. همین ویژگیهای مشترک شخصیتی هستند که سبب شده این دو جذب یکدیگر شوند؛ چون نسخهی نسبتاً مشابه از خودشان را در وجود آن یکی میبینند. اما عاملی که باعث شده تا این رابطه هرگر به جایی نرسد، نگرش اخلاقی متفاوتشان میباشد. این دو زمانی که منافعشان با هم تلاقی دارند، همیشه به کمک هم آمدهاند، اما نگرش متفاوتشان به دنیا سبب شده تا گاهاً مقابل هم قرار بگیرند. بتمن خط قرمزهایی دارد که حتی بهخاطر عشق نیز حاضر به گذر از آنها نیست.
دنیای من توی طیف خاکستری جا داره، بتمن… به همین دلیله که تو هرگز نمیتونی من رو درک کنی. زندگی من قصهی آدمخوبهاییه که بهاجبار به سمت موقعیتهای بد کشیده شدن. قلمروی من اینجاست، بین خوبی و بدی، جایی که تو هرگز نمیتونی توش قدم بذاری. و هردومون این رو خوب میدونیم.
_ سلینا کایل در کمیک Catwoman #1 (2002)