برترین بازآفرینی های دنیای کمیک | سرآغازی دوباره برای ابرقهرمانان

پیشینه‌ی شخصیت های نمادینی مثل بتمن، سوپرمن و اسپایدرمن از آن دسته داستان هایی می باشند که اکثر طرفداران کمیک‌بوک کاملاً آن ها را از بر هستند؛ اما بدان معنی نیست که این داستان های کلاسیک هرگز نیازی به بازآفرینی ندارند.

نمونه‌ای از این بروزرسانی را می توان در سریال گاتهام (محصول شبکه فاکس) دید که از زاویه‌ای جدید و متفاوت به قتل پدر و مادر بروس وین نگاهی می اندازد؛ دیدگاه متفاوتی که در کنار نمایش سیر تبدیل بروس وین به بتمن، چگونگی پیدایش مشهورترین دشمنان این ابرقهرمان را نیز به خواننده نشان می دهد. نمونه‌ی دیگر این موضوع، بتمنِ تیم برتون است که حتی پیشینه‌ی جوکر را هم در بر گرفت. علاوه بر بتمن و پیشینه های بی نظیر او، سوپرمن نیز تاریخچه‌ای طولانی با بازآفرینی های زیبا در داستان های مستقل خود دارد و شاید تنها شخصیتی باشد که رکورد بیشترین بازآفرینی های دنیای کمیک را تصاحب کرده است، جدای این‌که اکثر این کمیک ها جزء برترین آثار منتشر شده از او به‌‌شمار می روند.

مارول نیز چند سال پیش با انتشار داستان Learning To Crawl در جهان اصلی خود (نوشته‌ی دن اسلات)، روز های اولیه‌ی فعالیت اسپایدرمن را به شکل دیگری برای طرفدارانش بازگو کرد تا نشان دهد اسپایدرمن نیز از این قضیه مستثنی نیست. اکنون در این مقاله قصد داریم به بررسی ۱۰ بازآفرینی برترِ پیشینه‌ی ابرقهرمانان بپردازیم و دلیل موفقیت آن ها را شرح دهیم.

  • نکته: پیش از بررسی موارد ذکر شده در لیست، بد نیست نگاهی داشته باشیم به چند مورد افتخاری که هر کدام از آن ها پیشینه‌ی یک شخصیت را به بهترین نحو بازآفرینی کرده‌اند. داستان هایی که بی‌شک شایستگی قرار گرفتن در این لیست را دارند و به انتخاب نویسندگان سایت کمیک اسکواد به این لیست اضافه شده‌اند.

Shazam! The New 52

  • منتخب کمیک اسکواد

پس از ریبوت دنیای دی سی در سال ۲۰۱۱ و خلق جهان New 52، این بار نوبت به جف جانز و گری فرانک رسید تا سرگذشت کاپیتان مارول یا همان شزم را دوباره از نو روایت کنند. جف جانز نویسنده‌ای است که در خلق شخصیت های جدید موفقیت چندانی کسب نکرده است، اما مهارت او در بهبود شخصیت‌پردازی و خاستگاه شخصیت های انتشارات دی سی بی‌نظیر است. این بار نیز جف جانز در عین وفاداری به عناصر مهم داستان های قدیمی شزم، با بازتعریف دنیای جادوگری و برخی شخصیت های مکمل مثل دکتر سیوانا و بلک آدام، نقش مهمی را در پیشرفت جهان این شخصیت ایفا کرد.

این داستان علی‌رغم سادگی خود، دو دستاورد مهم را برای انتشارات دی سی به ارمغان آورد. اول این‌که پس از سال ها ناکامی در بروزرسانی این شخصیت، این بار نسخه‌ای تحویل طرفداران داده شد که برای مخاطب امروزی جذاب بود؛ این بروزرسانی شامل لباس یا کاستوم شزم نیز می شد. دوم این‌که این سری، تنها داستانِ شزم در انتشارات دی سی است که بالاخره موفق شد این ابرقهرمان خریداری شده از انتشارات فاست (Fawcett Comics) را به‌طور محسوس وارد دنیای دی سی کند یا به عبارت دیگر آن را بومی‌سازی نماید. لازم به ذکر است که این داستان، منبع اصلی فیلم شزم (۲۰۱۹) برای اقتباس بود.


Hulk: Gray

  • منتخب کمیک اسکواد

هالک: خاکستری، یک داستان احساسی به قلم نویسنده‌ی نامدار دنیای کمیک، جف لوب و طراحی تیم سیل است که به روز های نخستین تبدیل شدن بروس بنر به هالک می پردازد. عنوان خاکستری نیز به رنگ پوست این هیولا، در روز های آغازینِ خلق شدنش اشاره دارد. این کمیک با نگاهی متفاوت، رابطه‌ی بروس بنر و معشوقه‌اش، بتی راس را بازتعریف می کند.

بروس بنر به دیدار دوست روان‌پزشکش، لئونارد سامسون می رود و داستان زندگی‌اش را برای او روایت می کند. عامل اصلی و مهم این کمیک برای تبدیل شدن به یک اثر خواندنی، دیالوگ های ماندگاری است که در طول تعریف اتفاق های داستان، بین این دو دوست رد و بدل می شود و تحلیلی موشکافانه از شخصیت‌پردازی هالک و بروس بنر و هم‌چنین رابطه‌ی عاشقانه‌اش با بتی راس را به خواننده ارائه می دهد. هالک: خاکستری کمیکی است که بیش از هر داستان دیگری به ما ثابت می کند که هالک یک هیولا نیست؛ او یک قهرمان تنهاست که مانند ما معنی عشق، ترس و دیگر عواطف انسانی را درک می کند. به گفته‌ی خودش:

 هالک هیولا نیست. هالک، هالک است.

Green Arrow: Year One

  • منتخب کمیک اسکواد

«سال اول» عنوان نام آشنایی برای طرفداران دی سی است که نخستین بار در داستان معروف فرانک میلر برای بتمن، به کار برده شد و بعدها برای بازآفرینی قهرمانان دیگر دی سی از آن مجدداً استفاده به عمل آمد. گرین ارو: سال اول، داستانی به نویسندگی اندی دیگل و طراحی جاک است که می توان آن را نمونه‌ی بارز یک بازآفرینی و بروزرسانی موفق قلمداد کرد.

اولیور کویین یک فرد پولدار و خوش‌گذران است که در یک سفر دریایی توسط دوستش مورد خیانت قرار می گیرد و به داخل دریا انداخته می شود؛ اما او زنده می ماند و به جزیره‌ای می رسد که ساکنان بومی‌اش توسط یک تشکیلات تولید مواد مخدر به اسم China White به بردگی گرفته شده‌اند. اولیور تحت تاثیر رفتار خوب بومی های آن جزیره، به اشتباهات گذشته‌اش پی می برد و تصمیم می گیرد تا زندگی‌اش را صرف نجات بومی های آن جزیره و انسان های بی گناه بکند و به یک قهرمان تبدیل شود. این داستان از محبوبیت بالایی در میان هواداران این شخصیت برخوردار است و بعدها مورد اقتباس سریال Arrow (ساخته‌ی شبکه CW) نیز قرار گرفت.


Punisher: Born

  • منتخب کمیک اسکواد

این کمیک یک مینی‌سری چهار قسمتی به نویسندگی گارث انیس است که در سال ۲۰۰۳ تحت زیرمجموعه‌ی Max Comics به چاپ رسید. این داستان یک تحلیل روانشناسانه است که به بهترین شکل ممکن ما را در جهت شناخت شخصیت پیچیده و درد کشیده‌ی فرانک کسل یا همان پانیشر (Punisher)، یاری می کند. نویسنده‌ی کمیک،این بار ما را به سال های قبل از قتل خانواده‌ی فرانک می برد و این حقیقت را به خواننده گوشزد می کند که میل سیری‌ناپذیر او به قتل و جنگ، برگرفته از یک تراژدی نیست و او این ویژگی های روان‌آزاری (سایکوپاتی) را پیش‌تر از این در خود داشته است. احتمالاً عنوان Born به معنی [این‌طور] زاده شده نیز به همین امر اشاره می کند.

داستان این کمیک در جنگ ویتنام جریان دارد و اتفاق های آن از دید یک سرباز به اسم گودوین، که برخلاف فرانک کسل علاقه‌ای به ماندن در جنگ ندارد، روایت می شود. صحنه های مختلف این کمیک، مثل انداختن مافوق خود در دام مرگ و یا نجات یک ویتنامی (به روش خاص خود) که توسط سربازان آمریکایی مورد تجاوز قرار گرفته است، پیچیدگی و چند وجهی بودن شخصیت فرانک کسل را به زیبایی هر چه تمام‌تر به رخ خواننده می کشد. در این داستان، فرانک کسل یک روان‌پریشِ عاشق جنگ به تصویر کشیده شده است که صدایی مبهم در طول داستان، مدام او را برای خون‌ریزی و بقا تشویق می کند؛ صدایی که به عقیده‌ی برخی ممکن است متعلق به فرشته‌ی مرگ باشد. هرچند، گوش سپردن به آن صدا، بهای گزافی را برای او به همراه دارد.


Swamp-Thing: The Anatomy Lesson

  • منتخب کمیک اسکواد

جلد دوم مجموعه کمیک سوامپ ثینگ که به حماسه‌ی موجود باتلاقی (The Saga Of The Swamp Thing) معروف است، پس از انتشار ۱۹ شماره، نویسنده‌ی خود، مارتین پسکو را از دست می دهد. لن وین، خالق این شخصیت که در آن زمان ویراستاری این سری را برعهده داشت، ادامه‌ی کار را به دست نویسنده‌ی نه چندان شناخته شده‌ای، به اسم آلن مور می سپارد. مور که در آن زمان هنوز آثار مطرحی از جمله نگهبانان (Watchmen) را خلق نکرده بود، آزادی عمل قابل توجهی را به‌دست آورد و با تغییر خاستگاه این شخصیت توانست سری شکست‌خورده‌ی او را دوباره احیا کند.

آلن مور در دومین شماره‌ای که نوشتن آن را برعهده داشت، تعریف کاملاً متفاوتی را از ماهیت این موجود باتلاقی به خوانندگان ارائه داد: الک هالند (Alec Holland) بر اثر انفجاری در دفتر کارش، جان خود را از دست می دهد و سوامپ ثینگ گیاهی است که به دلیل جذب خودآگاهیِ (Consciousness) الک هالند و اثرات فرمول احیاکننده‌ی او، این تصور اشتباه را دارد که خودش الک هالند است. این تغییر خلاقانه در خاستگاه سوامپ ثینگ، به مذاق هواداران این شخصیت خوش آمد و موفقیت و محبوبیت زیادی را برای نویسنده‌اش به همراه داشت. این پیشینه‌ی جدید در آخر به یکی از بهترین سری های دنباله‌دار تاریخ منتهی شد و نقش آلن مور را در کمیک های این شخصیت بیشتر از پیش تثبیت کرد.

این داستان در سال ۲۰۱۹، برای ساخت سریال تلویزیونی این شخصیت مورد اقتباس قرار گرفت. هرچند امید و آرزوی این هیولای دوست‌داشتنی برای تبدیل شدن به یک انسان عادی را برای همیشه به ته باتلاق بُرد.


۱۰ – !The Power of Shazam

بعد از شکست روی توماس و تام مندریک در سال ۱۹۸۷ و عدم موفقیت این دو در جذب طرفداران کاپیتان مارول، این بار نوبت جری اورد وی بود که با رمان گرافیکی خود در سال ۱۹۹۴، پیشینه‌ی کاپیتان مارول ملقب به شزم را برای نسل جدیدی از خوانندگان بازگو کند. موفقیت این رمان گرافیکی منجر به خلق سری دنباله‌دارِ The Power of Shazam شد و برخی از شخصیت های اصلی داستان های شزم را وارد دنیای اصلی دی سی کرد. پیشینه‌ی جدیدی که جری اورد وی برای شزم خلق کرد، نزدیک به دو دهه و تا قبل از خلق دنیای نیو ۵۲، پیشینه‌ی موردعلاقه‌ی طرفداران بود.

ارتباط دادن سرگذشت بیلی باتسونِ جوان با باستان‌شناس فاسدی به نام تئو آدام و تبدیل شدن این دو به شزم و بلک آدام، کار بی‌نظیری بود که جری اورد وی به خوبی از عهده‌ی آن برآمد. در این بازآفرینی، تئو آدام در یک سفر اکتشافی به مصر، پدر و مادر بیلی باتسون را می کشد و خواهرش، مری (Mary) را می رباید. سال ها بعد در راستای احیای شخصیت بلک آدام، مشخص می شود که بلک آدام و تئو آدام دو شخصیت مجزا هستند و بلک آدام مسئول کار های خبیثانه‌ی تئو آدام نیست.


۹ – Captain America: Man Out of Time

بازگشت مارک وید به دنیای کاپیتان آمریکا در سال ۲۰۱۰ منجر به خلق این داستان پنج قسمتی شد. داستانی که مشخصاً الهام‌بخشِ دنیای سینمایی مارول در شخصیت‌پردازی این انتقام‌جوی آبی‌پوش واقع شد. از زمان معرفی مجدد این شخصیت در کمیک (Avengers #4 (1964، استیو راجرز به «مردی خارج از زمان» تشبیه شده است. اما چیزی که مارک وید و حورحه مولینا در این سری نشان می دهند این است که قهرمان آمریکاییِ جنگ جهانی دوم با بیدار شدن در قرن بیست و یکم، شرایط کاملاً متفاوتی را نسبت به بیدار شدن در دهه‌ی ۶۰ میلادی تجربه می کند.

کاپیتان آمریکای داستانِ وید، با بیدار شدن از خواب طولانیِ حاصل از یخ‌زدگی، این‌بار وارد دنیایی می شود که در آن اثری از هم‌رزم‌هایش در جنگ جهانی دوم نیست و بیشتر آن ها مرده‌اند. او این‌بار با نسخه‌ی جدیدی از انتقام‌جویان برخورد می کند که اعضای آن نسبت به نسخه‌ی دهه‌ی شصت، تندخوتر و بدگمان‌تر هستند و وابستگی بیشتری به تکنولوژی پیشرفته دارند. بنابراین «مردی خارج از زمان» به همان اندازه که یک بازآفرینی تلقی می شود، داستان مردی است که باید با حقیقت زندگی‌اش روبرو شود؛ این که گذشته‌اش را فراموش کند و زندگی جدیدش را در دنیایی که در آن احساس راحتی نمی کند، آغاز کند.


۸ – The Ultimates 1

داستان جدیدی که مارک میلار و برایان هیچ در دنیای آلتیمت برای بزرگ‌ترین تیم ابرقهرمانی دنیای مارول، یعنی انتقام‌جویان، خلق کردند، یکی از جنجالی‌ترین کمیک بوک های بیست سال گذشته محسوب می شود. البته نباید فراموش کرد که در دنیای آلتیمت به گروه انتقام‌جویان، Ultimates گفته می شود. این‌ دفعه شخصیت های اصلی و ثابت این گروه ابرقهرمانی مثل کاپیتان آمریکا، ثور، مرد آهنی، هالک، هنک پیم و واسپ، به شکل افرادی گستاخ، خودپسند، متعصب و به‌طور کلی به دور از کمال نمایش داده شدند؛ حتی اگر از میهن‌پرستی افراطی کاپیتان آمریکا، به بهای تحقیر فرانسه یا دیدن خرابی های هالک به دلیل طرد شدن توسط بتی راس، یا کشته شدن واسپ به دست هنک پیم، عصبی شده‌اید، نمی توان این حقیقت را منکر شد که سری Ultimates تاثیر زیادی بر روی دنیای مارول گذاشته است.

به دلیل عظمت و ویژگی های منحصر به فردی که این سری در خود داشت، بسیاری از منتقدین و حتی خواننده ها، از این کمیک‌بوک به عنوان منبع الهام دنیای سینمایی مارول یاد می کنند؛ دنیای سینمایی‌ای که بی شک یکی از موفق‌ترین فرانچایز های تاریخ هالیوود تلقی می شود. حتی در یکی از صحنه های این کمیک‌بوک، با ایده‌ی ساخت فیلم از روی شخصیت های این تیم شوخی می شود. ضمناً جالب است بدانید زمانی که ابرقهرمانان این تیم به حدس و گمان درباره بازیگران نقش‌شان می پردازند، نیک فیوری به طرز شگفت‌انگیزی پیش‌بینی می کند که ساموئل ال. جکسون نقش او را بازی خواهد کرد.


۷ – Batman: Zero Year

در سری کمیک های نیو ۵۲، اسکات اسنایدر و گرگ کاپولو داستان تولد بتمن را بار دیگر روایت کردند و موفق به خلق اثری شدند که هم به داستان های خالقین اصلی این شخصیت ادای احترام می کرد و هم انگیزه های بروس وین برای تبدیل شدن به شوالیه ‌تاریکی را به شکل متفاوت و تازه‌ای به خواننده نشان می داد.

این داستان که انتشار آن یک سال به طول انجامید، افسانه‌ی بتمن را با شکوه‌تر و رنگین‌تر از گذشته، برای خواننده روایت می کند. برخلاف داستان های گذشته، این‌بار شروع مبارزه‌ی بتمن با خلافکاران خرده‌پا نیست، چرا که اسنایدر و کاپولو از همان ابتدا بتمن را در معرض خطر های جدی‌تری قرار می دهند: مواجه کردن شوالیه نقاب پوش با گروه رد هود و تهدیدی جدی به نام ریدلر که جان میلیون ها نفر از ساکنین گاتهام را در وضعیت نامشخصی قرار داده است. علی‌رغم اکشن سنگین و پیشروی نسبتاً سریع داستان، این آرک سرشار از لحظات احساسی و درون‌گرایانه است که نشان می دهند بروس وین تا چه اندازه از حادثه‌ی قتل پدر و مادرش آسیب دیده است؛ آسیبی روحی که دلیل اصلی تمایل او به پوشیدن شنل و نقاب و به خطر انداختن جانش است.


۶ – Iron Man: Extremis

این داستان که توسط وارن الیس و آدی گرانوف خلق شد، همانند سری Ultimates، استودیوی فیلمسازی مارول را تحت تاثیر قرار داد و به یکی از منابع اصلی سه‌گانه‌ی مرد آهنی تبدیل شد. در ۶ شماره‌ی نخست از سری چهارم کمیک های آیرون من، الیس و گرانوف تعریف امروزی‌تری را از تونی استارک یا همان مرد آهنی، ارائه دادند. در این داستان، تونی استارک یک طراح اسلحه است که اختراعاتش توسط ارتش آمریکا در افغانستان و در طول دومین جنگ خلیج فارس مورد استفاده قرار می گیرد. تونی در سفرش به افغانستان توسط شخصی که از سلاح های خودش استفاده می کند، مورد حمله قرار می گیرد و پس از جراحتی شدید توسط گروهک های تروریستی به اسارت گرفته می شود. او در طول اسارتش، اولین زره‌ی آیرون من را طراحی می کند.

اکسترمس یک بروزرسانی هوشمندانه و البته موردنیاز برای تونی استارک بود و مشخصاً استودیوی مارول، از این اثر برای ساخت اولین فیلم دنیای سینمایی خود، یعنی آیرون من (۲۰۰۸) و سپس آیرون من ۳ الهام گرفته است. با این‌که برخی داستانِ استن لی، لری لیبر و دان هک در کمیک Tales of Suspense #39 را یکی از برترین داستان های تاریخ مارول قلمداد می کنند، در وضعیت ژئوپلتیک امروز، نشان دادن تونی استارک به عنوان یک اسلحه‌ساز، تغییر هوشمندانه‌ای بود که منجر شد مخاطبان جدید راحت‌تر بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.


۵ – Green Lantern: Secret Origin

این آرک ۶ قسمتی که در نتیجه‌ی همکاری جف جانز و ایوان ریس خلق شد، سوای بازآفرینی پیشینه‌ی هال جوردن (ملقب به فانوس سبز)، پیش درآمدی برای رویداد Blackest Night نیز محسوب می شود. جف جانز در این آرک زیبا به خوبی نشان می دهد که چرا داستان های او برای هال جوردن و دنیای گرین لنترن، تا این حد نزد هواداران محبوب است. او هال جوردن را جوانی گستاخ و بی‌پروا نشان می دهد که نتوانسته است با غم از دست دادن پدرش بر اثر یک سانحه‌ی هوایی، کنار بیاید. این شخصیت پس از رسیدن به دوران بزرگسالی و و دستیابی به حلقه‌ی قدرت، همچنان ویژگی های اخلاقی خاص خود را حفظ می کند و بدون ترس و واهمه‌ای، محافظین (Guardians) را مورد انتقاد قرار می دهد. این یکی از نقص های شخصیتی هال جوردن است که در طول داستان های گرین لنترن، بارها گریبان‌گیر او می شود.

از دیگر نقاط قوت این آرک فوق العاده، اضافه کردن سینسترو به داستان است. شخصیتی که در ابتدا نقش دوست و مرشد هال جوردن را داشت و کم‌کم زمینه‌ی تبدیل او به یک ابرشرور فراهم شد.


۴ – Daredevil: Man Without Fear

پس از کمیک های شخصیت‌محوری که فرانک میلر در اواخر دهه‌ی ۷۰ و اواسط دهه‌ی ۸۰ برای دردویل خلق کرد، او این فرصت را یافت تا با همکاری جان رومیتا جونیور و ال ویلیامسون، خاستگاه مت مرداک/دردویل را در یک مینی‌سری پنج قسمتی از نو روایت کند. داستانی که اغلب مورد تحسین طرفداران و منتقدین قرار گرفته است. در این مینی‌سری، فرانک میلر شالوده‌ی کار را از پیشینه‌ی اولیه‌ای که استن لی و بیل اورت در سال ۱۹۶۴ خلق کردند می گیرد؛ همانند گذشته، در این داستان نیز خواننده با مرد جوانی طرف است که برای نجات یک انسان از برخورد با اتومبیل، در معرض مواد رادیواکتیو قرار می گیرد و حواس پنج‌گانه‌ی او به طرز فوق العاده‌ای افزایش می یابد ولی حس بینایی خود را از دست می دهد. فرانک میلر با افزودن جزئیات و نکات تازه به قصه، داستانی متفاوت و جدید را به طرفداران هدیه می دهد. فرانک میلر همین‌طور تا حد زیادی از داستان های اولیه‌ی دردرویل که خود در دهه‌ی ۷۰، نویسندگی و طراحی آن را بر عهده داشت، بهره می گیرد. در نتیجه، شخصیت هایی که میلر در داستان های قبلی خلق و یا بازتعریف کرد، مثل استیک مرموز (Stick)، الکترای دلربا (Elektra) و کینگ پینِ گانگستر (Kingpin)، همه در داستان «مردی بدون ترس» حضور داشتند.

پیداست که سریال دردویل (ساخته‌ی شبکه نتفلیکس) از این داستان الهام گرفته است و بی شک «مردی بدون ترس» منبع بسیار مناسبی برای ساخت این سریال بود. حتی تحسین هواداران و منتقدین این امر را ثابت می کند.


۳ – Ultimate Spider-Man: Power and Responsibility

با این‌که شیوه‌ی گسترش داستانِ (Decompression) برایان مایکل بندیس، اغلب توسط خوانندگان کمیک‌بوکی مورد نکوهش قرار می گیرد، اما او برای خلق اولین آرک داستانی کمیک های مرد عنکبوتی نهایی، به طرز استادانه‌ای از این تکنیک بهره می گیرد. بندیس یکی از بهترین پیشینه های تاریخ کمیک را در دست می گیرد و این بار با ایجاد فضایی بیشتر برای داستان‌گویی، آن را به شکل ماهرانه‌ای گسترش می دهد.

مسلماً بسیار مشکل است که بتوان از پیشینه‌ی اولیه‌ی اسپایدرمن که توسط استن لی و استیو دیتکو در سال ۱۹۶۲ و در کمیک Amazing Fantasy #15 خلق شد، کوچک‌ترین ایرادی گرفت. بنابراین اسپایدرمن جزء شخصیت هایی تلقی می شود که خاستگاه آن نیاز چندانی به بازتعریف ندارد. با این حال بندیس با بهره‌گیری از شیوه‌ی گسترش داستان، در یک آرک ۶ قسمتی و نسبتاً طولانی، بار دیگر پیشینه‌ی اسپایدرمن را روایت می کند؛ پیشینه‌ای که نسخه‌ی اولیه‌ی آن تنها ۱۱ صفحه داشت. ارتباط دادن عنکبوت رادیواکتیو (عنکبوتی که پیتر پارکر را نیش زد) به صنایعِ نورمن آزبورن یا همان گرین گابلین، بزرگ‌ترین تغییری است که بندیس نسبت به نسخه‌ی اولیه ایجاد کرده بود، اما فراموش نکنیم، چیزی که این داستان را به یک بازآفرینی حیرت‌انگیز تبدیل می کند، کاری است که بندیس و طراح آن مارک بگلی با شخصیت های مکمل داستان اسپایدرمن کردند. در داستان اولیه‌ی دیتکو و لی، عمو بن تنها وسیله‌ای است که با کشته شدنش، درس بزرگی را به قهرمان دهد؛ اما داستان بندیس، شما را عاشق این شخصیت می کند و باعث می شود مرگ اجتناب‌ناپذیرش توسط یک سارق، بسیار دردناک‌تر از نسخه‌ی اولیه جلوه کند.


۲ – Superman: The Man of Steel

جان بیرن که به دلیل نقش خود در طراحی ران افسانه‌ای کمیک های افراد ایکس و نویسندگی و طراحی سری چهار شگفت انگیز کارنامه‌ی موفقی را ثبت کرده بود، ایده‌سرای مارول را به مقصد دی سی ترک می کند تا پس از رویداد بحران در زمین های بی‌نهایت (Post-Crisis)، پیشینه‌ی سوپرمن را از نو روایت کند. او در این داستان ۶ قسمتی، کال-ال یا سوپرمن را به عنوان تنها بازمانده‌ی سیاره‌ی کریپتون نشان می دهد. سپس شاهد اولین روز های زندگی‌اش در مزارع اسمالویل و سرانجام تبدیل تدریجی‌اش به مرد پولادین، مدافع متروپلیس و زمین، هستیم.

این آرک ۶ قسمتی که پس از داستان موفق بازگشت شوالیه تاریکی (The Dark Knight Returns) به چاپ رسید، اولین رویارویی بتمن و سوپرمن را نیز در خود دارد و مثل داستان میلر، رابطه‌ی این دو را کمی خصمانه نشان داد و خبری از آن دو دوست نزدیک همیشگی نبود؛ زیرا سوپرمن با شیوه‌ی مبارزه‌ی بتمن مخالف است. لوییز لین، معشوقه‌ی سوپرمن به همراه لکس لوثر نیز از جمله شخصیت های مکملی هستند که در این داستان حضور دارند. جان بیرن پس از این مینی‌سری، به عنوان اولین نویسنده-طراح سری ریبوت شده‌ی سوپرمن (۱۹۸۷)، همچنان به خلق داستان برای این شخصیت ادامه داد.

مرد پولادین تا سال ها به عنوان خاستگاه تعریف شده و اصلی سوپرمن تلقی می شد؛ تا اینکه مارک وید با داستان سوپرمن: حق تولد (Superman: Birthright)، عناصر جدیدی را به داستان جان بیرن افزود. انتشارات دی سی نیز بعدها این دو داستان را به عنوان منابع اصلی پیشینه‌ی سوپرمن معرفی کرد.


۱ – Batman: Year One

اکنون با گذشت بیش از ۳۰ سال از خلق این داستان توسط فرانک میلر و دیوید مازوچلی، بتمن: سال اول (Batman: Year One) هنوز به عنوان پرچم‌دار بازآفرینی خاستگاه ابرقهرمانان تلقی می شود. قسمت اول (Pilot) سریال گاتهام و اولین فیلم از سه‌گانه‌ی نولان یعنی بتمن آغاز می کند (Batman Begins) گواهی بر این ادعاست. حتی نام این اثر، یعنی سال اول (Year One) نیز به شدت تاثیرگذار ظاهر شده است و بارها در داستان های دی سی برای دیگر شخصیت ها، مثل رابین، بتگرل، گرین ارو، فلش و سوپرمن نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

 جدا از اهمیت تاریخی آن، بسیاری از منتقدین و طرفداران، «سال اول» را بهترین داستان تاریخ بتمن و حتی بهترین اثر فرانک میلر قلمداد می کنند. بسیاری از صحنه های این کمیک به بخشی جدایی‌ناپذیر از افسانه‌ی بتمن تبدیل شده‌اند؛ شخصیت تاریک این ابرقهرمان، گردنبند مروارید مارتا وین، رابطه‌ی بتمن با جیم گوردون، دشمنی بتمن با تبهکاران و کارماین فالکونی، همه و همه تا ابد در داستان های بتمن باقی خواهند ماند. پرداختن به جزئیات در این داستان به حدی قوی است که نمی توان باور کرد این اثر زیبا محصولِ سال ۱۹۸۷، یعنی سی و دو سال پیش است.

همان‌طور که در لیست بالا مشاهده کردید، در طول تاریخ پیشینه‌ی بسیاری از ابرقهرمانان بازآفرینی شده است و برخی از آن ها به‌شدت موفق ظاهر شده‌اند. حتی بتمن نیز چند سال پیش با داستان زیبای «سال صفر» این بازآفرینی را تکرار کرد؛ اما تنها یک بازآفرینی وجود دارد که جلو زدن از آن امری محال است و آن داستان سال اولِ بتمن است.

منبع ComicBook
13 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments