انتشارات نشنال علیه انتشارات فاست (National Comics Publications v. Fawcett Publications)، حکمی است که توسط دادگاه استیناف حوزه دوم ایالات متحده آمریکا، پس از دوازده سال دعوای حقوقی بین انتشارات متحد ملی (نام سابق انتشارات دی سی) و انتشارات فاست، صادر شد و به موضوع نقض قانون کپی رایت توسط انتشارات فاست میپرداخت؛ انتشارات ملی یا دی سی کمیکس، کاپیتان مارول را تقلیدی از شخصیت شماره یک خود یعنی سوپرمن میدانست. این دعوای قضایی یکی از بلندمدتترین کشمکشهای حقوقی در تاریخ صنعت کمیک بهحساب میآید و به موجب آن، انتشارات فاست چاپ تمامی نشریههای ابرقهرمانی خود، از جمله کمیکهای کاپیتان مارول (شزم) و دیگر شخصیتهای مرتبط با دنیای او را متوقف کرد. در دههی ۷۰ میلادی، انتشارات ملی نامش را به دی سی (DC) تغییر داد و با تصاحبِ حق استفادهی شخصیتهای دنیای کاپیتان مارول، سعی کرد تا این ابرقهرمان را احیا نماید و سرانجام در سال ۱۹۹۱ حق مالکیت کاپیتان مارول و دیگر شخصیتهای آن را بهطور کامل خریداری نمود. در این مقاله سعی داریم نگاهی مختصر و مفید داشته باشیم به این دعوای تاریخیِ صنعت کمیک که تاثیر مهمی بر شخصیت شزم یا همان کاپیتان مارول گذاشت.
پیش از دادرسی
لازم به ذکر است که کاپیتان مارول اولین ابرقهرمان کمیک بوکی، و حتی اولین ابرقهرمان انتشارات فاست نیست که به نقض قانون کپی رایت متهم شده است. در سال ۱۹۳۹، نشریه Detective Comics و زیرمجموعهی تحت مالکیتش، یعنی نشریه سوپرمن، به دلیل شباهت شخصیت واندرمن (Wonder Man) به سوپرمن، علیه نشریه فاکس (Fox Comics) شکایت کردند. یک سال پس از آن، شکایتی علیه انتشارات فاست نیز به علت شباهت شخصیت مسترمن (Master Man) با سوپرمن تنظیم شد. در رابطه با پروندهی مسترمن، انتشارات فاست همان کاری را انجام داد که پیش از آنها، انتشارات فاکس انجام داده بود: آنها انتشار داستانهای این شخصیت را متوقف و او را با شخصیت جدیدی بهنام بولت من (Bullet Man)، جایگزین کردند. (عکس)
اما زمانی که نشریهی Detective Comics ادعا کرد شخصیت کاپیتان مارول – که گل سرسبد نشریهی ویز کمیکس بود و از زیرمجموعههای فاست به شمار میرفت – کپی غیرقانونی از شخصیت سوپرمن است، انتشارات فاست این بار تصمیم گرفت تا از خود دفاع کند. کاپیتان مارول برای این کمپانی بهقدری موفق ظاهر شده بود که تنها با گذشت دو سال از اولین حضورش، به پرچمدار شخصیتهای کمیک بوکی این انتشارات تبدیل شد. کاپیتان مارول همچنین اولین ابرقهرمان دنیای کمیک بود که از روی آن یک اثر تلویزیونی، بهنام ماجراهای کاپیتان مارول ساخته شد. تا اواسط دههی ۴۰ میلادی، کاپیتان مارول به محبوبترین ابرقهرمان آمریکا تبدیل شد و سری کمیکهای Captain Marvel Adventures پرتیراژترین مجلهی کمیک بوکی کشور (هر شمارهی آن ۱.۴ میلیون نسخه فروش داشت) بهحساب میآمد. این شخصیت و دنیایش بهقدری محبوب شدند که انتشارات فاست به خلق اسپینآفهای مختلف از دیگر اعضای خانوادهی کاپیتان مارول، نظیر کاپیتان مارول جونیور، مری مارول، عمو مارول و حتی هاپی خرگوش مارول (Hoppy, the Marvel Bunny) دست زد. بد نیست بدانید در زمانی که این شکایت علیه انتشارات فاست در جریان بود، برخی عناصر منحصربهفرد کمیکهای کاپیتان مارول وارد داستانهای سوپرمن شدند: از جمله توانایی پرواز در سوپرمن، خلق شروری به نام لکس لوثر که مثل دکتر سیوانا یک دانشمند دیوانه و کچل بود و البته خلق سریِ سوپربوی که به دوران نوجوانی سوپرمن میپرداخت و میتوان ادعا کرد که از سریِ محبوب کاپیتان مارول جونیور الهام گرفته است.
نخستین دادرسی
نشریهی Detective Comics در نامهی قضایی خود که در ژوئن سال ۱۹۴۱ برای انتشارات فاست و کمپانی Republic Pictures (کمپانی سازندهی سریال ماجراهای کاپیتان مارول) نوشته بود، موفق نشد تا این دو کمپانی را از فعالیتشان پیرامون داستانهای کاپیتان مارول بازدارد. در نتیجه دو نشریهی سوپرمن و کمیکهای کارآگاهی، شکایتی را علیه انتشارات فاست (و علیه Republic Pictures به عنوان شریک مدعی علیه) تنظیم کردند. دعوی قضایی میان این دو نشریه با فاست، هفت سال به طول انجامید تا اینکه سرانجام در مارس ۱۹۴۸، دادرسی این پرونده آغاز شد. تا آن زمان، نشریهی سوپرمن و کمیکهای کارآگاهی با هم ادغام شده بودند و انتشارات نشنال (National Publications) را شکل داده بودند؛ بنابراین با ادغام این دو نشریه، انتشارات نشنال به تنها شاکی پرونده تبدیل شده بود.
انتشارات نشنال مدعی بود که برخی ویژگیها و قدرتهای اصلیِ کاپیتان مارول (مثل سرعت و قدرت فراانسانی، آسیبناپذیری، لباس چسبان با شنل و البته هویت دوم این ابرقهرمان که یک خبرنگار بود) از داستانهای سوپرمن تقلید شده است. با اینکه انتشارات فاست در دفاعیهاش منکر شباهتهای این دو شخصیت نشد، اما این شباهتها را نقض قانون کپی رایت و تخلف قانونی نمیدانست.
انتشارات نشنال، با ارائهی یک پوشهی ۱۵۰ صفحهای به عنوان مدرک – که در آن پانلهای متفاوتی از کمیکهای کاپیتان مارول و سوپرمن در کنار هم قرار داده شده بود – کاپیتان مارول را در حال اجرای حرکات نمایشی و یک سری فعالیتهای ابرقهرمانی نشان داد که پیشتر در کمیکهای سوپرمن دیده شده بودند. انتشارات فاست به دو صورت به این اتهامات پاسخ داد: نخست اینکه کمیکهای قدیمیتری را ارائه کردند که کاپیتان مارول را در حال اجرای همان حرکتها نشان میداد و دوم اینکه با ارائهی کمیک استریپهایی از شخصیتهای پاپآی (ملوان زبل) و تارزان (Tarzan)، نشان دادند که اینگونه حرکات نمایشی و ابرقهرمانانه پیشتر در سایر نشریههای کمیک استریپ نیز چاپ شدهاند و منحصر به شخصیت سوپرمن نیستند. شهادت برخی از کارمندان و هنرمندان مستقلی که برای انتشارات فاست نیز کار میکردند و اظهارات نامشابهی آنها، به این گمانهزنیها دامن زد و همچنان این سوال مطرح بود که آیا از تیم خلاق انتشارات فاست خواسته شده بود تا از کمیکهای سوپرمن تقلید کنند یا خیر؟ در نهایت، با اطلاعاتی که توسط وکیل انتشارات فاست، پیرامون وضعیت کپی رایت سوپرمن آشکار شد، دادگاه به نفع انتشارات فاست رأی صادر کرد: وکلای مدافع انتشارات فاست مدارکی را ارائه نمودند که ثابت میکرد انتشارات نشنال دارای حق انحصاری (یا همان حق کپی رایت) بسیاری از کمیک استریپهای سوپرمن نیست. به موجب این اطلاعات، قاضی دادگاه به این نتیجه رسید که انتشارات نشنال از حق کپی رایت سوپرمن صرفنظر کرده و شکایت این نشریه دارای اعتبار قانونی نیست. بنابراین اولین حکمی که در خصوص این پرونده در سال ۱۹۵۱ صادر شد به نفع انتشارات فاست بود.
رسیدگی مجدد (استیناف)
با درخواست استیناف انتشارات نشنال، کار این پرونده به دادگاه استیناف حوزه دوم ایالات متحده آمریکا کشانده شد که قاضی مشهور آمریکایی، لَرند هند، ریاست آن را برعهده داشت.در سال ۱۹۵۲، لرند هند ادعای انتشارات فاست مبنیبر این امر که انتشارات نشنال حق کپی رایت سوپرمن را در اختیار ندارد، رد کرد و یا بهعبارتی سوپرمن را حق قانونی و انحصاری انتشارات نشنال دانست و بار دیگر پرونده را برای حکم نهایی به دادگاههای پاییندست ارجاع داد. لرند هند، شخصیت کاپیتان مارول را تقلیدی از شخصیت سوپرمن نمیدانست اما بیان داشت که احتمالا در برخی داستانها و همچنین قدرتهای کاپیتان مارول، از سوپرمن تقلید شده است.
انتشارات فاست بهجای درخواست بررسی مجدد و ارجاع پرونده به دادگاه عالی، تصمیم میگیرد تا قضیه را خارج از دادگاه با انتشارات نشنال حل و فصل کند چرا که این دعوای حقوقی تنها مشکلی نبود که در آن دوران فاست با آن دستوپنجه نرم میکرد: با اینکه مجموعهکمیک ماجراهای کاپیتان مارول در طول جنگ جهانی دوم، پرفروشترین کمیک آن سالها محسوب میشد، پس از جنگ و از سال ۱۹۴۵ به بعد، کاهش محبوبیت ابرقهرمانها در آمریکا موجب گشت تا فروش این سری نیز رو به افول برود؛ بهطوری که تا سال ۱۹۴۹ میزان فروش مجموعهکمیک ماجراهای کاپیتان مارول به نصف میزان دوران جنگ رسید. انتشارات فاست حتی سعی کرده بود تا در اوایل دههی ۵۰ با اضافه کردن عناصر ژانر ترس – که در آن زمان بسیار محبوب بودند – سری کمیکهای کاپیتان مارول را احیا کند که البته نتیجهای نیز در پی نداشت و کاپیتان مارول دیگر به دوران اوج خود بازنگشت.
از این رو، کاهش شدید میزان فروش کمیکهای ابرقهرمانی در دههی ۵۰، انتشارات فاست را به این نتیجه رساند که ادامه دادن این پرونده و دعوایش با انتشارات نشنال بهصرفه نیست و با پرداخت غرامت ۴۰۰ هزار دلاری به انتشارات نشنال و توقف انتشار کمیکهای کاپیتان مارول و کلیهی شخصیتهای مربوطه، موضوع را فیصله میدهد. انتشارات فاست در پاییز ۱۹۵۳، بخش کمیک بوک خود را تعطیل و کارمندان آن بخش، از جمله سی سی بک (یکی از خالقان کاپیتان مارول) و اتو بایندر را اخراج میکند. البته هر دوی آنها بعدها به انتشارات دی سی پیوستند.
کمیکهای کاپیتان مارول تا پایان دههی ۶۰ تجدید چاپ نشدند. (دههای که به لطف انقلاب مارول، کمیکهای ابرقهرمانی بار دیگر به محبوبیت رسیدند.) همچنین در سال ۱۹۶۷، انتشارات مارول شخصیت جدیدی بهنام کاپیتان مارول خلق کرد و به دنبال آن انتشارات نشنال، پس از به دست آوردن حق نشر شخصیتهای فاست در سال ۱۹۷۲، اجازهی استفاده از عنوان کاپیتان مارول را برای کمیکهای این شخصیت پیدا نکرد و سری جدید کمیکهای او با عنوان Shazam (1973) منتشر شد؛ مجموعهای که موفقیتی برای دی سی نداشت و پس از ۳۵ شماره در سال ۱۹۷۸ به کار خود پایان داد.
لازم به ذکر است که انتشارات دی سی در آن زمان، حق استفاده از این شخصیتها را بهطور کامل خریداری نکرده بود و مجبور بود بابت استفاده از این شخصیتها، مبلغی را پرداخت نماید. سرانجام در سال ۱۹۹۱، انتشارات دی سی رایت شخصیتهای انتشارات فاست را بهطور کامل خریداری نمود تا بالاخره به این ماجرای ۵۰ ساله پایان دهد.