این اواخر، ایام شلوغی برای دنیای نگهبانان (Watchmen) بوده است؛ طی چند ماه گذشته، نه تنها سریال نُه قسمتی این مجموعه که از شبکهی HBO پخش میشد به پایان خود رسید، بلکه بالاخره انتشارات دی سی نیز رویداد ساعت قیامت (Doomsday Clock) که از آن به عنوان دنبالهی کمیک «نگهبانان» یاد میشد را به پایان رساند. شمارهی دوازدهم این کمیک شامل نبردی است که مدتها انتظارش را میکشیدیم: رویارویی سوپرمن و دکتر منهتن! این تقابل از زمانی که گفته شد دکتر منهتن مسئول خلق دنیای The New 52 میباشد، در حال آمادهشدن بوده است. همچنین لازم به گفتن نیست که این مواجهه چه تاثیرات گستردهای بر هر دو شخصیت و دنیاهای مربوط به آنها دارد. علاقهمندان میتوانند مقالهی پیشِ رو را برای فهم کامل هر چه که در این شمارهی نهایی اتفاق افتاده است، مطالعه کنند.
- نکته: در این مقاله بخش زیادی از داستان رویداد ساعت قیامت، بهخصوص شمارهی پایانیِ آن، مورد پردازش قرار میگیرد، لذا اگر تاکنون موفق به خواندن این عنوان نشدهاید، برای جلوگیری از لو رفتن داستان بهتر است از خواندن این مطلب اجتناب کنید.
گذشته و آینده ترمیم میشوند
کمی قبلتر و در سال ۲۰۱۶، هنگامی که انتشارات دی سی عنوان DC Universe Rebirth را منتشر کرد، خوانندگان متوجه شدند که معمار حقیقی دنیای نوساختهی The New 52 دکتر منهتن بوده است. دکتر منهتن با حذف کردنِ جامعهی عدالت آمریکا و لژیون ابرقهرمانان از خط زمانی دی سی و فرسایش بسیاری از مهمترین رابطههای جهان دی سی، به معنی واقعی کلمه، زمان را از دنیای دی سی ربود. تمام اینها بخشی از آزمایش کیهانیای بود که در آن، دکتر منهتن مقاومت دنیایی را آزمایش میکرد که به عنوان متاورس (Meta-verse) شناخته میشد. متاورس، رکن اساسی تمام مالتیورس است. بدین منظور، ایجاد تغییراتی در واقعیت آن، میان تمام جهانهای دیگر انعکاس پیدا میکند و سوپرمن به عنوان اولین ابرقهرمان دی سی، همیشه در مرکز این تغییرات خواهد بود.
سوپرمن و منهتن بالاخره در شمارهی دوازدهم با یکدیگر ملاقات کردند؛ همگام با نبردی نابرابر که مرد پولادین را علیه دوجین از ابرشروران و قهرمانان دولتیِ قدرتمند قرار میداد. سوپرمن در جلوگیری از وقوع یک جنگ جهانیِ همهجانبه که با ترس و بدبینی تغذیه میشود عاجز است، اما منهتن کاری به جز مشاهده، انجام نمیدهد. نمایی که دکتر منهتن از آینده میبیند با تصویری از سوپرمنِ خشمگین که مستقیم به سمت او حملهور شده است، تمام میشود و وقایعِ پس از آن یک تاریکی بیانتهاست. منهتن میداند که یا سوپرمن او را میکشد و یا در غیر اینصورت، مالتیورس توسط او به سمت و سوی نابودی کشیده میشود. سرانجام آن لحظهی سرنوشتساز، زمانی فرا میرسد که سوپرمن درمییابد تصادفی که باعث مرگ والدینش در دوران نوجوانیِ او شده توسط تغییرات دکتر منهتن بهوجود آمده است.
برای لحظهای کوتاه، اینگونه بهنظر میرسد که بالاخره سوپرمن به سمت لبهی پرتگاه رانده شده و قصد کشتن دکتر منهتن را دارد؛ اما در عوض او فقط از حملهی شخصیت خبیثِ دیگری جلوگیری میکند و از جانِ منهتن میگذرد. در این لحظه، نجات جانها و جلوگیری از نابودی دنیا برای سوپرمن اهمیت دارد. این فداکاری عمیقاً منهتن را تحت تاثیر قرار میدهد، همانگونه که لوری بلیک، مدتها پیش جادوی معجزات ترمودینامیک را به او یادآور شد. منهتن که همیشه نظارهگر بود، بالاخره تصمیم به دخالت میگیرد و به سوپرمن برای نجات دنیا کمک میکند. او در زمان به سال ۱۹۴۰ سفر میکند و مداخلههایی را که مانع نمایان شدن قهرمانان عصر طلایی مانند آلن اسکات/فانوس سبز، و جی گریک/فلش میشدند را به حالت قبل باز میگرداند. جامعه عدالت (JSA) از نو متولد میشود و به عنوان الگوی الهامبخش نسلهای بعدی قهرمانان شناخته شده و بعدها سبب ایجاد گروه لژیون ابرقهرمانان در قرن ۳۱ میگردد. با بازگشت لژیون بر سر کار، دوران کلارک هم به عنوان سوپربوی بازیافت میشود و چون یک بار دیگر، او به قهرمانی نوجوان تبدیل گشته، میتواند والدینش را از تصادف ماشینشان نجات دهد.
به سبب این تغییرات، انجمن عدالت آمریکا و لژیون ابرقهرمانان در سال ۲۰۱۹ با یکدیگر متحد شده و به سوپرمن میپیوندند تا از وقوع جنگی فراانسانی جلوگیری کنند. در نهایت آشکار میشود که تفسیر منهتن از آینده اشتباه بوده است. مواجههی او با سوپرمن نه با مرگِ او پایان میپذیرد و نه با نابودی متاورس، بلکه خود منهتن متاورس را به شکل مناسبِ خود بازمیگرداند.
مالتیورسِ دی سی رشد میکند
کارهای منهتن تاثیرات خیلی گستردهتری از بازگرداندن تیمهایی مانند انجمن عدالت و لژیون ابرقهرمانان یا حتی زنده شدن خانوادهی کنت دارد. مالتیورس از همیشه بزرگتر و متنوعتر شده است. دکتر منهتن مشاهده میکند که ریشهی سوپرمن در طول زمان تکرار میشود؛ از اولین روزهای بشریت تا قرن بیست و یکم و حتی آیندهای دور. هر باری که متاورس، خودش را از نو مینویسد تا تجسمی جدید از سوپرمن خلق کند، دنیایی تازه متولد میشود تا نگهبانِ سوپرمن باشد. زمین-۲ اصلی باز میگردد تا خانهی سوپرمنِ عصر طلایی باشد. زمین-۱۹۸۵ زاده میشود تا از جهان دی سی همانند زمانِ پیش از بحران در زمینهای بینهایت (Crisis on Infinite Earth) محافظت کند. حتی دنیای The New 52 نیز به لطف زمین-۵۲ به حیات خود ادامه میدهد.
منهتن نظاره میکند که چگونه خطهای زمانی، آیندهی متاورس را از نو شکل میدهند و باعث تولد جهانهای جدید میشوند. او شاهد بازگشت خدایان قدیم در سال ۲۰۲۰ و بحرانی جدید در سال ۲۰۲۵ است. دکتر منهتن، سالِ ۲۰۲۶ را سالی میداند که خط زمانی بازیابی گشته و باعث بهوجود آمدن چیزی شده که آن را نسل پنجم (۵G) مینامند. دی سی در ماههای اخیر، توجهی طرفداران خود را به نسل پنجم قهرمانان جلب کرده است، بابت اشاراتی که سردبیر سابق دی سی، دن دیدیو، آن را خط زمانی نهایی (Ultimate Timeline) نامید که تاریخ جهان دی سی را به چهار بخشِ متمایز تقسیم میکند و راه را برای نسل پنجم که نسل جدیدی از ابرقهرمانان است، مهیا میسازد. بدین منظور، ساعت قیامت بهطور آشکار، تبدیل به عنصری کلیدی در ساختمان نسل پنجم شد.
حتی مسئلهی جالبتر این است که دکتر منهتن در سال ۲۰۳۰ شاهد کشمکشی میباشد که آن را بحران مخفی (Secret Crisis) مینامند. بحرانی که ظاهراً شامل کراساوری بین جهانهای مارول و دی سی میشود. منهتن میبیند که سوپرمن با ثور میجنگد و هالک خود را برای نجات مرد پولادین قربانی میکند. آیا این مسئله به این معنی است که سرانجام میتوانیم در ده سالِ آینده، منتظرِ کراساوری جدید از مارول و دی سی باشیم؟ شاید؛ اما گمان میرود که جف جانز، این طرح را بیشتر به شکل یک آرزو میبیند تا برنامهای ساختاری که قابل انجام باشد.
دنیای نگهبانان بازخرید میشود
دکتر منهتن نهتنها جهان دی سی، بلکه جهان خودش را نیز نجات داد. شمارهی دوازدهمِ ساعت قیامت با بازگشت پناهندگان مختلفی از دنیای «نگهبانان» به خانهی خودشان پایان مییابد. البته سرنوشت با برخی مهربانتر از بقیه بوده است. کمدین به همان جایی که از آن آمده بود، بازگردانده شد؛ در حال سقوط از پنجرهی پنتهاوس خود در سال ۱۹۸۵ و به قتل رسیدن توسط آزمندیاس. شخص آزمندیاس نیز بهخاطر نقش خود در رخداد فریبکارانهی هشتپای بیگانه زندانی میشود. گرچه که دختری جوان به نام کلئوپاترا پک (بهصورت تلویحی از او به عنوان دخترِ آزمندیاس یاد میشود) در جهان بیرون، شبزندهدار میماند و در نهایت به پارتیزانی به نام نوستالژی (Nostalgia) تبدیل میشود. در ادامه، رورشاکِ جدید یا همان رجی لانگ، بر سر مزار والدینش حاضر میشود و سرانجام با آن چیزی که پدرش و والتر کواکس در حقیقت بودهاند کنار میآید و اکنون مصمم است که رورشاک میبایست برای چیزی بهتر ایستادگی کند.
دکتر منهتن با دو هدیهی خداحافظی، دنیایش را ترک میکند. ابتدا تمام زرادخانههای هستهای سیاره را نابود میکند تا از آخرالزمان قریبالوقوعِ ابتدای داستان جلوگیری نماید. سپس پسر تازهمتولدشدهی مایم و ماریونت را پس میگیرد. منهتن در حالی که آخرین ذرههای قدرتش را به آن پسر میسپارد، پیش از محو شدنِ همیشگی از صحنهی هستی، دربارهی زندگیای که میتوانست بدون قدرتهایش داشته باشد رویاپردازی میکند. در پایان، آن پسر جلوی درِ خانهی آقا و خانم هالیس (هویت مخفیِ دن درایبرگ و لوری ژوپیتر) با نماد دکتر منهتن بر روی پیشانیاش و اسم کلارک ظاهر میشود. همانگونه که اخلاقیات سوپرمن توسط خانوادهی کنت شکل داده شد، منهتن امیدوار است که جانشینش از بودن در خانوادهای شاد، بهره ببرد.
تمام این پیشرفتها درب را برای دنبالهای تازه از دنیای «نگهبانان» که حول نسل جدیدی از قهرمانان (نوستالژی، رورشاکِ دوم و دکتر منهتنِ جوان) میچرخد، باز میگذارند. [که چندی پیش مشخص شد احتمالاً یکی از مسئولین پروژهی مربوطه، شخص تام کینگ خواهد بود.] البته این موضوع که دنبالهی مورد بحث به یک سرانجام میرسد، سوال دیگری است. همانطور که روزی دکتر منهتن به آزمندیاس گفت:
هیچ چیزی به پایان نمیرسد.