مینی‌سری‌های دوازده شماره‌ای | این قالب چه مزایایی دارد؟

در سال‌های اخیر، انتشارات دی‌سی و تا حدودی انتشارات مارول، دست به ارائه‌ی تعداد زیادی مینی‌سری دوازده شماره‌ای زدند که از میان آن‌ها می‌توان به مستر میراکل (Mister Miracle)، ویژن (The Vision) و رفیق سوپرمن: جیمی اولسن (Superman’s Pal: Jimmy Olsen) اشاره کرد. ما در این مطلب قصد داریم به نقاط قوت این قالب، ویژگی‌های مختلف آن و همچنین، دلایلی که این دو انتشارات به خلق داستان در آن تمایل دارند، بپردازیم و در این مسیر، به برخی از آثاری که در این قالب نوشته شده‌اند اشاره کرده و توضیحات اندکی را درباره‌ی آن‌ها ارائه بدهیم.


توانایی روایت هر ایده

وقتی به لفظ «مینی‌سری‌های دوازده شماره‌ای» اشاره می‌کنیم، نخستین ویژگی‌ای که از این قالب به ذهنمان خطور می‌کند، اندازه‌ی آن است. این اندازه، برای بسیاری از داستان‌ها، بهترین و مناسب‌ترین اندازه‌ی ممکن است. در واقع، در دوازده شماره می‌توان هر نوع ایده و داستانی را در هر سبک و ژانری روایت کرد. به‌طور مثال، این آثار می‌توانند داستانی کارآگاهی (همانند کمیک Rorschach) باشند یا کمدی و سورئال (همانند کمیک Superman’s Pal: Jimmy Olsen). می‌توانند در جهان اصلی دی‌سی و مارول رخ بدهند (مانند کمیک Martian Manhunter) یا در یکی از جهان‌های موازیِ آنها باشند (مانند کمیک Freedom Fighters). حتی می‌توانند داستانی مستقل را روایت کنند که هیچگونه ربطی به جهان مشترک شرکت‌های مذکور ندارد (همانند کمیک The Last God).

بسیاری از آثار نام‌برده، این پتانسیل را دارا نیستند که داستانی طولانی روایت کنند و قطعاً پس از گذشت مدتی، کیفیت‌شان پایین آمده و همچنین میزان فروش آن‌ها کاهش می‌یابد. پس بهترین راهکار برای چاپ آن‌ها، منتشر کردنشان در قالب مینی‌سری دوازده قسمتی است، چراکه نه داستان آنقدر طولانی می‌شود که از کیفیت آن کاسته شود و نه آنقدر کوتاه که نتواند کیفیتی درخور و شایسته را تحویل مخاطبش دهد.


مناسب برای همه‌ی سلیقه‌ها

دومین مورد و ویژگی‌ای که این قالب را از لحاظ اندازه به فرمتی آرمانی بدل می‌کند، توانایی جذب هر نوع مخاطب و مناسب بودن برای همه‌ی آن‌ها است. بسیاری از کمیک‌خوان‌ها، به دلایل مختلفی نظیر نداشتن حوصله، علاقه و یا بودجه، نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند خود را درگیر داستان‌ها و ران‌های طولانی کنند. باید قبول کنیم که خواندن داستان‌های چند ده و یا چند صد شماره‌ای کار هر کسی نیست و خیلی از مخاطبان، در میانه‌ی راه، کمیک را رها می‌کنند و دیگر آن را ادامه نمی‌دهند؛ حتی اگر کمیک، از کیفیت بسیار خوبی برخوردار باشد. از آن طرف، کسانی هستند که نمی‌توانند با داستان‌های بسیار کوتاه و در حد پنج یا شش شماره‌ای ارتباط کافی برقرار کنند و از آن لذت ببرند. از این رو، این قالب می‌تواند برای آن‌ها بهترین انتخاب باشد. همچنین کسانی که از داستان‌های طولانی لذت می‌برند هم می‌توانند از آثار این‌چنینی بهره ببرند، زیرا تعداد شماره‌های آن، آنقدر کم نیست که این نوع کمیک‌خوان‌ها نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و از آن لذت نبرند.

برای من، ۱۲ شماره عالیه. با کشش مناسب و به زیبایی هم تموم می‌شه. اگه بخواین می‌تونین بشینین و همه‌ش رو توی شش ساعت بخونین، حتی اگه شماره به شماره می‌خونیدش می‌تونین مطمئن باشین که ماه دیگه یکی دیگه گیرتون می‌آد. این قالبیه که من بیشتر از بقیه دوستش دارم، چون به من حس نوشتن یک رمان رو می‌ده. اگه به کارنامه‌ی کاریم نگاه کنین، طی چهار سال گذشته من The Sheriff of Babylon و Omega Men و The Vision و Mister Miracle رو نوشتم. اون‌ها چهارتا رمان هستن. می تونم اون‌ها رو به هر کسی توی خیابون بدم و بگم «این یه رمان پر از تصویره» و فکر می‌کنم خیلی مهمه که این صنعت از این نوع عناوین داشته باشه. یک حس خیلی خوبی در داشتن یک داستان کامل توی دستاتون هست و می خواین بگید من این رو نوشتم.
_ تام کینگ

نوشتن داستان برای همه‌ی شخصیت‌ها

تجربه ثابت کرده که بسیاری از شخصیت‌های انتشارات دی‌سی و مارول، مانند «مارشن من‌هانتر» و «ویژن» این پتانسیل و یا جذابیت را ندارند که دارای یک سری اختصاصی و بلند شوند، چون این شخصیت‌ها در تعامل با شخصیت‌های اصلی این دو انتشارات و قرار گرفتن در یک گروه، جان می‌گیرند و می‌توانند بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند. از آن طرف، بسیاری از شخصیت‌های مکمل مانند «لوییز لین» و «جیمی اولسن» نیز توانایی و لیاقت داشتن یک سری اختصاصی را دارند، ولی آنقدر محبوب و باپتانسیل نیستند که دارای یک ران طولانی‌مدت شوند. شکست خوردن و کنسل شدن سری اختصاصی «مری جین» تحت عنوان The Amazing Mary Jane پس از فقط شش شماره، آن هم در حالی که به وضوح نویسنده برنامه‌های طولانی مدتی را برای این شخصیت داشت، نشان‌دهنده‌ی این موضوع است.

برای این دو گروه، بهترین فرمتِ نگارش و خلق داستان، همین مینی‌سری‌های دوازده شماره‌ای است. این قالب، با به بازی گرفتنِ شخصیت‌های کم‌پتانسیل برای مدتی نسبتاً کوتاه، می‌تواند از افت کیفیت، تکراری شدن داستان، و کمبود مخاطب دوری کند و به شکل همزمان، اثری خوش‌ساخت را تحویل دهد. از آن‌سو، حتی اگر این آثار شکست بخورند و از آن‌ها استقبال زیادی نشود، دیگر نیازی به کنسل کردنشان از سوی انتشارات نیست -مگر اینکه استقبال بسیار کم و ناچیزی از آن‌ها بشود و انتشارات به ناچار، دست به کنسل کردنِ آن‌ها بزند- و نویسنده می‌تواند داستان خود را کامل کند و همانند سری اختصاصی مری جین، داستان نیمه‌کاره رها نشود.


خلق داستان به‌دست نویسنده‌های مختلف برای یک شخصیت واحد

کاملاً طبیعی است که بعضی از نویسندگان، برای بعضی از شخصیت‌های محبوب، مانند «بتمن»، ایده‌هایی داشته باشند، ولی به دلایل مختلف نمی‌توانند آن داستان را برای آن شخصیت (در اینجا بتمن) روایت کنند. مثلاً، نویسنده (یا نویسندگان) سری‌های اختصاصی این کاراکتر، برنامه‌های طولانی مدت و منظمی را برای این شخصیت در نظر دارد و نمی‌تواند به‌خاطر یک آرک و داستان نامرتبط، وقفه‌ای در میان داستان و پلات اصلی ایجاد کند. یا مثلاً، داستان و ایده‌ی مورد نظر، آنقدر پتانسیل ندارد که نویسنده برای خلق آن بتواند یکی از دو سری اصلی این شخصیت را در اختیار گرفته و داستانش را در آن منتشر کند.

بهترین چاره برای این شرایط، مینی‌سری‌های محدود است که در آن نویسنده می‌تواند داستانش را به‌طور کامل و مستقل از خط اصلی داستان‌های شخصیت مورد نظر، منتشر کند. مینی‌سری دوازده شماره‌ای قبر بتمن (The Batman’s Grave) اثر «وارن الیس» و «برایان هیچ» یکی از جدیدترین مثال‌های این موضوع به‌شمار می‌رود که در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند. لازم به ذکر است که موضوع روایت داستان‌های مستقل برای شخصیت بتمن در قالب مینی‌سری امری جدید نبوده و در گذشته آثاری مانند بتمن: هالووین طولانی (Batman: The Long Halloween) و بتمن: پیروزی تاریک (Batman: Dark Victory) نمونه‌هایی از همین مسئله هستند.


پس از آنکه در سال‌های گذشته انتشارات دی‌سی، به انتشار برخی از آثارش در این قالب روی آورد، آثار به‌شدت قوی و خلاقانه‌ای نوشته و خلق شد که شاید در طول تاریخِ این انتشارات، کم‌سابقه و حتی بی‌سابقه باشد. درست است که بعضی از آثاری که در این قالب خلق شده‌اند، نتوانسته‌اند به اندازه‌ی باقی آثار موفق ظاهر شوند و به عبارتی دیگر، شکست خوردند، ولی باید قبول کنیم که به‌طور کلی، اکثر کمیک‌هایی که در این قالب تولید شده‌اند، از کیفیت خوب و مطلوبی برخوردارند و حتی در میانشان شاهکارهایی نظیر مستر میراکل نیز وجود دارند که به جرئت یکی از بهترین آثاری است که انتشارات دی‌سی در دهه‌ی گذشته به خود دیده است. متاسفانه، در یکی دو سال اخیر، انتشارات دی‌سی از منتشر کردن آثار در این فرمت فاصله گرفته و آثار به شدت کمتری را در این قالب تولید می‌کند و این موضوع، تاثیر مستقیمی بر کیفیت عناوین آن نیز گذاشته است. با توجه به مواردی که در مقاله به آن‌ها اشاره شد، چاپ و انتشار کمیک در این قالب، می‌تواند بخش‌های ناشناخته و یا کمتر شناخته‌شده‌ی انتشارات‌های دی‌سی و مارول را به مخاطبانش بشناساند و همچنین به آن‌ها عمق ببخشد و در این راه، آثار باکیفیت و به یادماندنی‌ای را نیز تولید کند.

8 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments