آغاز عصر جدید سری کمیک های افراد ایکس، با دو مینی سری House of X و Powers of X، واقعه‌ای است که هواداران برای آن لحظه شماری می کنند. ورود نابغه‌ای مثل جاناتان هیکمن به دنیای این جهش یافته های محبوب، بدون شک از اتفاقات خوشایند چند وقت اخیر است و نوید سر و سامان گرفتن این سری را می دهد. هیکمن نیز طی مصاحبه‌ای در مراسم کمیک کان سن دیگو، در رابطه با موضوعاتی مانند دو مینی سری پیش روی خود، گروه افراد ایکس و رویداد های قدیمی انتشارات مارول سخن گفت. با ما همراه باشید.
هیکمن عنوان کرد:
به عنوان یکی از چیزایی که می خونم و دوست دارم، به عنوان یک هوادار که تخیلش به خاطر اون داستان آزاد شده و داستان های خودش هم از اون الهام گرفتن، باید بگم که اولین رویداد جنگ های پنهان واقعاً با عظمت بود. مطمئنم خیلی واضح گفتم که از هواداران بزرگ افراد ایکس بودم. ولی همیشه داستان های عجیب مارول، مثل Micronauts و همچین چیزایی، بودن که اون بخش از مغزم رو تحریک می کردن تا بخوام این چنین داستان هایی خلق کنم. به هرحال لقب مارول کاخ ایده هاست دیگه. نه؟ بهترین داستان های مارول، بزرگ ترین داستان های اون هستن. از اون دست داستان هایی که من بهشون علاقه دارم. البته، همه چیز همیشه برمی گرده به کاراکترهایی که دوست دارید. نکته‌ی جالب داستان های مارول، اینه که تقریباً برای تمام مخاطبین هستن. شما می تونید حس کنید که پیتر پارکر بودن چطوریه و از اینجور داستان ها. یا قدرت های جهش یافتگی. هر چیز کوچکی که شما رو از بقیه متمایز می کنه. پس همیشه باید دو چیز در انتخاب های من وجود داشته باشه. و بعدش نوبت می رسه به شیوه‌ی مدرن داستان سرایی. داستان باید منظم بشه، باید به یک چیزی ختم بشه، باید برای مخاطب تاثیر گذار باشه. پس به همین خاطر باید بر روی پیوستگی درونی و دائمی دنیای مارول هم تاثیر بذاره.
از جاناتان هیکمن درباره‌ی رابطه‌ی میان چارلز اگزاویر و اریک لنشر (مگنیتو) سوال شد و او این چنین پاسخ داد:
فکر کنم هر داستانی که حول و حوش ابرقهرمان ها و ابرشرورها و دشمنان می چرخه، بر اساس داستان آدم هاییه که زمانی عاشق همدیگه بودن و یا حداقل به همدیگه احترام می ذاشتن. درست مثل رید ریچاردز و دکتر دووم. مشخصه که اون دو برای همدیگه احترام قائل بودن ولی اون احترام به خصومت و حسادت و تمام این احساسات ناچیزِ انسانی تبدیل شد. و فکر می کنم این قضیه برای اگزاویر و لنشر حتی بهتر جواب میده، چرا که هر دوی اون ها سر چیزی که می خوان توافق دارن. هر دوی اون ها یک چیز مشترک رو می خوان، اون ها فقط روی شیوه‌ی انجامش به توافق نمی رسن.
سپس هیکمن در رابطه با چگونگی نوشتن داستانی وفادار، اما با ایده هایی تازه در دنیای افراد ایکس صحبت کرد و از خلق داستانی مورد پسند هواداران سخن گفت. او همینطور در رابطه با نویسندگان پیشین سری کمیک های افراد ایکس نیز حرف هایی به میان آورد.
فکر کنم میزان مشخصی ازش شیمی باشه. بهش میگن جادوی لحظات. هیچ قانونی برای چگونگی پیشروی در پیوستگی، و خلق کتاب هایی که مردم رو یاد چیزهایی بندازه که در بچگی عاشق‌شون بودن، وجود نداره. هیچ شیوه‌ی بی نقصی براش موجود نیست. و البته به همین خاطره که اکثر مردم موقع انجام دادنش شکست می خورن. یک تعادل واقعاً ظریف می طلبه. پس کاری که من کردم اینه که یکسری کارهای جدید انجام دادم که حس کارهای قدیمی رو القا می کنن. یکسری شگرد هستن. نمی خوام همه چیز رو لو بدم. ما داریم یکسری کارها انجام می دیم که باعث میشن حس کنین درحال تجربه‌ی یک حس قدیمی هستید و بعدش یکم جهت رو عوض می کنیم، می دونید که منظورم چیه، نسخه‌ی جدید از اون ها رو به نمایش می ذاریم. و این واقعاً هیجان انگیزه چون که مردم قراره یک داستان تازه بگیرن، داستانی که آشناست و شبیه چیزیه که عاشقش بودن. اما اگر شما این کار رو پشت سر هم انجام بدید مردم اون رو هزاران بار می بینن و شکست می خورین. این کار خیلی ظریف و سخته، ولی باحاله. فکر کنم این همون چیزیه که من رو یک حرفه‌ای نشون میده.
او ادامه داد:
نکته‌ی این داستان های افراد ایکس اینه که واقعاً دلپذیر بودن. موقع کار کردن روی این داستان ها حس یک بچه رو داشتم، و یک همچین انرژی‌ای به من داد. وقتی برای اولین بار House of X رو بخونید، مطمئناً خوشتون میاد. شایدم نیاد. ممکنه ازش متنفر بشید. نمی دونم.
در آخر هیکمن درمورد جهش یافته های اومگا سخنانی ارائه کرد و توضیح داد که پاسخ تمام سوالات در رابطه با جهش یافته های سطح اومگا در قسمت اول مینی سری House of X پیدا خواهند شد:
جواب این سوال بسیار طولانی و پیچیده‌ست و قراره در داستان توضیح داده بشه. اما جواب کوتاه تمام حرفاییه که از الان می زنم. شوخی کردم! جوابش کاملاً توی قسمت اول House of X داده شده و قراره همه چیز رو روشن کنه.
قسمت اول مینی سری House of X چهارشنبه‌ی آینده منتشر می شود و چندین هزار از طرفداران انتشارات مارول در انتظار فرا رسیدن این روز به سر می برند.
