میزگرد، کانسپت جدیدی در کمیک اسکواد است که حاصل زحمتِ چندین آزمون و خطای تیم ما در این ۳ سال گذشته میباشد. در این بخش اختصاصی قصد داریم به گفتگو در مورد مضامین پربحث، بررسی آثار در حال انتشار، معرفی آثار منتخب، سنجیدن سیاستهای ناشران و… بپردازیم تا بتوانیم با مخاطبان در این حوزه تبادل نظر و گفتگو کنیم و قدمی رو به جلو برای فرهنگسازی کمیک در ایران داشته باشیم.
دو هفتهی اخیر، ایامی پر سر و صدا برای دنیای کمیک محسوب میشد. از طرفی مخاطبان با بخش اولِ رویداد مهمی چون DC FanDome توانستند دیدی واضحتر از آیندهی دنیای دی سی داشته باشند و از طرفی دیگر به لطف انتشار تریلرهایی مرتبط با فیلم The Batman و نسخهی «زک اسنایدر» از عنوان «لیگ عدالت» طی این مراسم، اشتیاق همگان به بالاترین حد ممکن رسید. همچنین بالاخره از بازی جدید استودیوی راکاستدی رونمایی شد و معلوم شد که بازی جوخه انتحار را در دست ساخت دارند. با پایان یافتن دی سی فندوم در هفتهی اول شهریور، در هفته دوم خبر شوکه کنندهی مرگ چادویک بوزمن، دل تمام طرفداران را لرزاند.
در اولین قسمت از میزگرد اسکواد، یک جمعبندی از مراسم دی سی فندوم خواهیم داشت و همچنین ادای احترامی به بازیگر توانمند پلنگ سیاه خواهیم کرد. در کنار اینها، به حواشی کمیکهای دوزخ افروز و نخستین شماره از مینیسری Hellblazer: Rise and Fall نگاهی میاندازیم.
جمعبندی مراسم دی سی فندوم
- نویسنده: عادل اسلامی (و ارشیا بشیری)
برگزاری مراسم دی سی فندوم به خودیِ خود بسیار پردردسر بود. در وهلهی اول وقتی گفته میشد که این رویداد ۲۴ ساعته میباشد، بسیاری افراد از چنین تصمیمی انتقاد کردند و اظهار داشتند که برای چنین رویدادی برگزیدنِ ۲۴ ساعتِ مداوم تصمیم درستی نمیباشد و بسیاری افراد نیز حتی نخواهند توانست تا برخی پنلهای مورد انتظار خود را تماشا کنند. به همین سبب، سران کمپانی دی سی در تصمیمی که کمی قبل از شروع این مراسم اعلام شد، عنوان نمودند که اکنون این مراسم بهجای ۲۴ ساعت، در قالب دو بخشِ ۸ ساعته که در حد چند هفته با یکدیگر فاصله خواهند داشت، برگزار میشود. میتوان این تصمیم را نخستین خوششانسیِ طرفداران دی سی راجعبه این مراسم دانست.
با شروع مراسم آنلاین دی سی فندوم، سیلی از اخبار و تریلرها روانهی خانههای طرفداران شد و این مراسم بهتر از تمام کمیککانهای اخیر، عمل کرد. کمیک اسکواد نیز به نوبهی خود همانند تعداد کثیری از منابع خبری جهان، طی ایامِ ذکرشده تمرکز خود را بر روی این مراسم نهاد و سعی کرد با پوشش اخبار آن در وبسایت و کانال تلگرام خود، کارکردی در حد و اندازهی این مراسم و طرفدارانش از خود نشان دهد. نخست در قسمت پایین نام پنلهای مهم بخش اول این مراسم را ذکر مینماییم و پس از آن تمرکز خود را بر روی اخبار، حواشی و شایعات کمتر دیده شده معطوف میکنیم.
- پنل WB Games Montréal
- پنل The Legacy of the Bat
- پنل The Suicide Squad
- پنل The Batman
- پنل Shazam
- پنل The Snyder Cut of Justice League
- پنل Black Adam
- پنل Suicide Squad, Kill the Justice League
- پنل سورپرایز انتشارات دی سی
لازم به ذکر است که این مراسم توسط تیم اسکواد بهطور کامل و بهصورت پنل به پنل پوشش داده شد و فقط پنل فیلم واندرومن و آکوامن به دلیل نبود اخبار جدید قرار نگرفت. تمامی تریلرها (اعم از تیزر، پشتصحنه، گیمپلی) در پنلهای فوق قرار داده شدهاند و تنها تریلر فیلم واندرومن ۱۹۸۴ بهدلیل مشکلات پوششی قابل آپلود نبود و در کانال تلگرامی پوشش داده شد.
برای بخش حواشی و اتفاقات کمتر گفته شده، چه شروعی بهتر از آنکه ذکر نماییم این مراسمِ ۸ ساعته جمعاً ۲۲ میلیون تماشاگر از ۲۲۰ کشور مختلف را دارا بود؛ رقمی بالا که از موفقیت دی سی در زمینهی تبلیغات و همینطور عملکرد خودش طی این مراسم برایمان میگوید. همچنین بیش از ۱۵۰ میلیون بار ویدیوها و تریلرهای این مراسم توسط علاقهمندان مشاهده شدهاند.
همگان میدانند که برعکس سینما، حوزهی مرتبط با کمیک در نخستین بخشِ این مراسم چندان پرستاره برگزار نشد. اگر بخواهیم از پرحاشیهترین خبری که پیرامون آن بود صحبت کنیم، بدون هیجگونه حق انتخابی میبایست از پنل The Legacy of the Bat و حضور «جان ریدلی» در آن بگوییم. طی این پنل یکی از جنجالیترین شایعههایی که طرفداران دی سی شنیدهاند تایید شد و یک شوک بالا را به همگان وارد نمود. جان ریدلی در صحبتهایش اعلام کرد آن کمیک که قرار بوده دنیای شخصیت بتمن را متحول کند، یک مینیسری میباشد و در آن بتمنی سیاهپوست حضور خواهد یافت. حال بخش جالب ماجرا آنجاست که مدتی بعد از این تاییدیه، شایعهای جدید سر از دنیای کمیک درآورد. شایعهای که میگوید دی سی قرار است که پس از پایان یافتن کمیک «بتمن: سه جوکر»، شخصیتهای «بروس وین» و «جوکر» را کنار بگذارد! این شایعهی تایید نشده برای اکثر هواداران دی سی ناخوشایند میباشد. هرچند که حتی اگر چنین شایعهای تایید شود، مطمئناً روندی که دی سی در پیش گرفته برای مدتی طولانی دوام نخواهد آورد. هرچه که نباشد، نمیتوان سود و محبوبیتی که زوج بروس وین و جوکر برای این انتشارات رقم میزنند را نادیده گرفت و از آن غافل شد.
در بخش سینمایی اما حواشی مقداری متفاوتتر از چیزی است که پیشتر در میان کمیکها دیدیم. با انتشار تریلر طولانیِ نسخهی زک اسنایدر از فیلم لیگ عدالت، چندین واکنش متفاوت از طرفداران را شاهد بودیم که نشانگر چنددستگی آنان در رابطه با این فیلم و کیفیت ساخت آن میباشد. برخی از این تریلر بهشدت حمایت نمودند و برخی دیگر آن را همانند دیگر آثار اسنایدر خواندند و از جلوههای ویژهی ضعیف آن، خصوصاً برای شخصیت دارکساید، گفتند. اگر یادمان باشد، در این تریلر شاهد ترانهی Hallelujah اثر «لئونارد کوهن» بودیم. هرچند که نمیتوان علاقهی اسنایدر به این قطعه و استفاده شدن آن در فیلم سینمایی نگهبانان (Watchmen) را کتمان کرد، اما دو فرضیهی مختلف نسبت به آن موجود است. فرضیهی نخست میگوید که این ترانه دقیقاً حس و حال زک اسنایدر راجعبه جهانی که برای دی سی و طرفدارانش خلق کرده است را بازگو مینماید؛ همچون حرف دلی که همیشه میخواسته آن را ذکر نماید، اما موقعیتش پیش نمیآمد. حدس دوم اما مقداری تفاوت دارد. دومین فرضیه میگوید که این قطعه اثری بوده که دخترِ مرحومِ زک اسنایدر، بسیار به آن علاقه داشته و دلیل انتخاب شدن آن توسط این کارگردان، ادای احترامی به او بوده است.
من همهی تلاشم را کردم، اما کافی نبود. قادر نبودم چیزی را احساس کنم، پس به لمس کردن روی آوردم. من حقیقت را گفتم، نیامده بودم که فریبتان دهم.
_ لئونارد کوهن
از زک اسنایدر که گذر کنیم، به دو فیلم مهم میرسیم که توافق میان اکثریت پیرامون آنها، در بالاترین حد ممکن قرار دارد. گزینهی نخست همانطور که میدانیم به فیلم The Batman ساختهی «مت ریوز» تعلق دارد و گزینهی پس از آن نیز فیلم The Suicide Squad به کارگردانی «جیمز گان» میباشد. نخست توجه همگان به حال و هوای این فیلمها جلب شد. از طرفی فیلمی از بتمن داشتیم که فضایی بهشدت تاریک و نوآر را پدید آورد و در سمت دیگرش، فیلمی شوخ و رنگارنگ به اسم The Suicide Squad که گفته میشد بزرگترین فیلمی میباشد که توسط جیمز گان ساخته شده است. طبق گفتهها، دی سی دست جیمز گان را برای استفاده از کاراکترهای مورد علاقهاش در این فیلم باز گذاشت و همین موضوع سبب شد تا این گروه عجیب و غریب را مشاهده نماییم؛ گروهی که شاید از همین الان نیز بتوان به آن لقب نامتعارفترین تیم در میان فیلمهای سینمایی دی سی را داد و حتی بیشتر از دیگر گروههای دنیای دی سی، منتظر حضورش ماند.
از نکات بحثبرانگیزی که پس از تریلر فیلم The Batman خیلی میان مخاطبان گسترش یافت، شخصیت «پنگوئن» و گریم بهشدت سنگین «کالین فارل» برای ایفای نقش او بوده است. بسیاری از تماشاگران حتی بار نخستی که این تریلر را مشاهده نمودند نمیدانستند که آن فرد آزوالد کابلپات است و انتظار چنین گریمی را نداشتند. اما پس از مدتی که این ماجرا تایید شد، همگان در شوک فرو رفتند. از آنجایی که کالین فارل گزینهای بسیاری لاغر برای ایفای نقشی چون پنگوئن بوده است، اکثریت مخاطبان اطمینان داشتند که قرار است تا برداشتی متفاوت از شخصیت پنگوئن را در طی این فیلم ببینیم. اما همانطور که مشخص شده است، چنین مسئلهای حقیقت نداشته است، نه حداقل به لطف گریم سنگینی که بر روی این بازیگر اعمال شده است!
همانطور که میدانیم، دی سی فندوم تنها به سینما و یا کمیک اختصاص نداشت، چرا که طی آن شاهد دو رونمایی بزرگ از دنیای بازی بودیم؛ رونماییهایی که به ترتیب Gotham Knights و Suicide Squad, Kill the Justice League نام داشتند و نکتهی مشترک میان آنها این بود که برخلاف انتظارات، بتمن در هیچکدامشان نقش محوری ندارد! او در بازی Gotham Knights مُرده پنداشته میشود و در بازی اختصاصی «جوخهی انتحار» نیز تا به الان رؤیت نشده است. چیزی که در این مسئله طبق اکثر انتظارات پیش نرفت، واکنش مخاطبان به عدم حضور بتمن بوده است. اکثریت پیش از رونمایی از بازی جدیدِ WB Games Montréal خیال میکردند که اثری دیگر از بتمن در راه است، منتها کسی گمان نمیکرد که این بازی تماماً متعلق به خانوادهی اوست و از این بهتر، به لطف کاراکترهای رابین، ردهود، نایتوینگ و بتگرل میتوان آن را بهطور چندنفره پیش برد. بر اساس ادعای سازندگان، بازی Gotham Knights در دنیای سری عناوین Batman: Arkham به وقوع نمیپیوندد، اما در عین حال، عنوان Suicide Squad, Kill the Justice League در همان دنیا روایت میشود.
جان کنستانتین را نجات دهیم!
- نویسنده: عادل اسلامی
اجازه دهید تا استثتنائات را کنار بگذاریم. همهمان به خوبی میدانیم که شخصیت «جان کنستانتین» پس از پایان یافتن سری کمیک طولانی و ۳۰۰ قسمتی اوریجینالش، تا پیش از سال ۲۰۱۹، حال و روز خوبی را نداشته است. خالقین یکی پس از دیگری به سراغ او میرفتند و در یک موضوع به بهترین شکل ممکن عمل میکردند: به عقب راندن این شخصیت! وقتی چنین مسئلهای بدون هیچ تفاوتی پیش میآمد، اکثریت افراد امیدی به بهتر شدن وضعیت برای این شخصیت محبوب و سری کمیک مهم او نداشتند. تا آنکه سرانجام در میان خبرهای مرتبط با عناوین The Sandman Universe، خبری امیدوارکننده به گوش آمد. طی آن خبر، گفته شد که «سای اسپوریر» که پیشتر سری The Dreaming را در همین زیرمجموعه مینوشت، قرار است تا سکان هدایت سری جدید کمیکهای جان کنستانتین را برعهده بگیرد. به همین علت انتظارات بهشدت بالا رفت و با انتشار این کمیک، مشخص شد که آن حجم از انتظار بیدلیل نبوده است. او نهتنها جان کنستانتین را به همان چیزی رساند که میبایست باشد، بلکه بسیاری از نکات تازه را به او تزریق کرد تا بتواند دیدگاه اختصاصی خودش را نیز همانند دیگر نویسندگان مهم این شخصیت، در سری قرار دهد. چندین نفر از نویسندگان مهمِ دوزخافروز، که از میان آنها میتوان به «جیمی دلانو» اشاره داشت نیز خشنودی خودشان را نسبت به عملکرد اسپوریر و تیم طراحانش ابراز کردند.
اکثریت افرادی که خبرهای مرتبط با دنیای کمیک را دنبال مینمایند، از کنسل شدن مجموعه کمیک John Constantine, Hellblazer اطلاع دارند. این مسئله شاید نگرانکنندهترین نکتهای باشد که میتوانست به حقیقت بپیوندد، چرا که به خاطر شیوع گستردهی ویروس کرونا و تاثیر آن بر فروش کمیکها، این کمیک در دام این ویروس افتاد و افت فروشش سبب شد تا پس از انتشار شمارهی ۱۲ ادامه پیدا نکند. تیم خالقِ این کمیک بارها نگرانی خودشان را نسبت به این موضوع اعلام کردند و با دلشکستگی تمام عنوان نمودند که هنوز داستانهای بسیاری را برای روایت میان این سری در پیش دارند.
بهنظر میرسد که تنها یک راه اساسی برای نجات دادن این کمیک وجود داشته باشد و آن راه نیز به بالا رفتن مقدار فروش نسخهی گردآوری شده از آرک نخست این سری بستگی دارد. اکثر ما مخاطبان ایرانی مسلماً نمیتوانیم این نسخه را به راحتی خریداری کنیم و حتی اگر بتوانیم، چندین و چند مشکل پیش رویمان قرار میگیرد. اما این مسئله بدین معنا نیست که در اینباره هیچکاری از ما برنمیآید. ما نیز میتوانیم با رجوع کردن به شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و اینستاگرام، از هشتگ معروف SaveHellblazer استفاده کنیم تا ارزشی که کار این تیم برایمان دارد را اثبات نماییم، که بلکه جان کنستانتین نجات یابد. افرادی چون «نیل گیمن» نیز جزئی از حمایتکنندگان این هشتگ بهشمار میروند. بیایید با بهرهگیری از این هشتگ، حداقلِ کاری که از دستمان برمیآید را برای شخصیت جان کنستانتین انجام دهیم.
فوت چادویک بوزمن
- نویسنده: عادل اسلامی
ابتدای همین هفته بود که خبری بهشدت ناراحتکننده میان فضای مجازی انتشار پیدا کرد. در این خبر، گفته شد که «چادویک بوزمن»، بازیگر نقش «پلنگ سیاه»، بعد از مقابلهی ۴ سالهاش با سرطان، دار فانی را وداع گفت. این موضوع سبب شد تا تمرکز تمامی رسانهها بر روی این بازیگرِ مرحوم قرار بگیرد. تعداد بیشماری از افراد مهم و مشهور اعم از سیاستمداران، بازیگران و نویسندگان این واقعهی تلخ را تسلیت گفتند و با قرار دادن پیامی در صفحات مجازیشان، یاد بوزمن را گرامی داشتند.
چادویک آرون بوزمن در ۲۹ نوامبر ۱۹۷۶ در کارولینای جنوبی به دنیا آمد. او پس از راهیابی به دانشگاه هاوارد، شاخهی هنرهای زیبا را برای تحصیل انتخاب کرد. این هنرمند حرفهی بازیگری و کارگردانی را در شهر نیویورک از سر گرفت و نخستین نقش اولی که در آن بازی کرد، به فیلم ۴۲ بازمیگردد. پس از آن، این بازیگر با مطرح شدنِ بیشتر توانست نقشهای بزرگتری را تصاحب کند و به نقطهای در زمینهی کارشاش برسد که در آن توسط عوامل استودیو مارول برای ایفای نقش «تیچالا» یا همان پلنگ سیاهِ معروف برگزیده شود. بوزمن نقش پلنگ سیاه را در چهار فیلمِ جهان مارول ایفا کرد و همواره با تحسین منتقدان نیز همراه شد. او همچنین در عرصهی کاریاش توانست جوایزی را نیز کسب نماید.
بسیاری مرگِ این هنرمند را در کنار مرگِ نابهنگام کوبی برایانت (ستارهی مشهور دنیای بسکتبال) میگذارند و از آنها به عنوانی ستارگانی سیاهپوست و جوان یاد میکنند که بسیار زودتر از انتظارات از دنیا رفتند. در همین راه نیز استودیو مارول با ساخت یک ویدیو، ادای احترام خود را نسبت چادویک بوزمنِ مرحوم ابراز کرده است.
به هیچ عنوان بهنظر نمیآید که دنیای سینمایی مارول با عوض نمودن بازیگرِ پلنگ سیاه، راه این شخصیت را برای حضور در فیلمهای آیندهی خود هموار سازد. چرا که علاوه بر غیرعقلانی بودن احتمالی این ماجرا در ذهن آنان، چنین کاری میتواند خشم تعداد بیشماری از طرفداران را برانگیزد و سبب شود تا این آثار توسط آنها تحریم شوند. در فضای مجازی و میان حدسیات بیشمارش، دو نکته بیش از باقی موارد به حقیقت نزدیکتر میباشند. گزینهی نخست متعلق به بخش جلوههای کامپیوتری است که بتوانند همچون بسیاری فیلمهای دیگر، چهرهی بازیگرِ فقید را بر روی بدلکاران قرار داده تا به آنها جانی دوباره ببخشد. گزینهی دیگر نیز به جایگزین شدن ناگهانی «شوری» یا همان خواهرِ تیچالا اشاره دارد که خود جا برای بحثهای بسیاری را بین مخاطبان باز میکند. چیزی که اکنون قابل توجه است، واقعهی تلخ مرگ چادویک بوزمن است که نشانمان داد بیماریای چون سرطان چطور میتواند که چنین بازیگر جوان و بااخلاقی را از ادامهی زندگی محروم سازد.
یادداشتی بر قسمت اول کمیک Hellblazer: Rise and Fall
نویسنده: تام تیلور
طراح: دریک رابرتسون
تاریخ انتشار: ۱ سپتامبر ۲۰۲۰ – ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
منتقد کمیک اسکواد: عادل اسلامی
جان کنستانتین شخصیت عجیبی است. از یک سمت میتواند بهترین آدمی باشد که تا حالا ملاقات کردهایم و از سمتی دیگر بدترینِ آنها. همین میزان تاثیرگذاری و عدم وفق پیدا کردنش با محیط پیرامونی است که بر جذابیت اکثر داستانهای او میافزاید. قوانین اخلاقیای که برای دیگر کاراکترها بسیار عادی جلوه میکنند، برای کنستانتین کوچکترین معنایی نخواهند داشت. این مسئله و دیگر شاخصهای شخصیتیِ مهمِ جان کنستانتین جزء نکاتی میباشند که از دیرباز به مدتی طولانی قسمتی از شناسنامهی او را شکل میدادند. حتی اگر بخواهیم رانهای نویسندگان خوبی که به سراغ این شخصیت آمدند را در نظر بگیریم، اکثریت آنها علاوه بر حفظ کردن عادات قدیمیِ کنستانتین و سعی در تعریف داستانی جذاب، چیز جدیدی را به او اضافه مینمودند و سعی میکردند تا حداقل امضای خود را بر روی کاراکتر درج نمایند.
مینیسری «دوزخافروز: صعود و سقوط» به نویسندگی «تام تیلور» جدیدترین اثر با حضور جان کنستانتین به حساب میآید که داستانش ارتباطی با سری اصلی این شخصیت به قلم سایمون اسپوریر ندارد. اگر با تام تیلور آشنایی داشته باشید، حتماً میدانید که او یکی از پرفروشترین نویسندگانی است که طی چند سال اخیر وارد انتشارات دی سی شدهاند و اگر بخواهم رک بگویم، این موضوع کوچکترین ارتباطی با کیفیت کاری این نویسنده ندارد. تام تیلور در بالاترین بخشِ لیست نچندان بلندبالای قواعدش در نگارش یک کمیک، عبارت «زیادهگویی» را قرار داده است. نه به آن منظور که او جملات و حبابهای بسیاری را در کمیکهایش قرار میدهد، بلکه زیادهگویی و افراط در بیان داستانها و موضوعاتی که نمیتوانند دیگر جذابیتی داشته باشند؛ همانند یک بازآفرینیِ نامنطبق از داستانی که هرچقدر نویسندهی جدید بخواهد آن را با اشکال مختلف به مخاطبانش ارائه دهد، باز هم قادر نخواهد بود تا دست به عملی جدید بزند و اثری اوریجینال خلق کند.
در قسمت نخست این مینیسری، خوانندگان با همان تام تیلور همیشگی روبرو میشوند؛ تام تیلوری که قرار گرفتن نام آثارش در بخشهای زردِ سایتها و مجلات بیشتر از کیفیت داستان برایش ارزشمند میباشد. داستانِ کمیک از این قرار است که افرادی با بالهای فرشتهمانند از آسمان سقوط میکنند و توسط میلههای تیزی که در بالای ساختمانهای بلند قرار دارند، به سیخ کشیده میشوند. این اتفاق توجه کارآگاه «آیشا باخاری» و همکارش را جلب مینماید و او را موظف میسازد تا این پرونده را پیگیری کند. اما در این راه کارآگاهِ مونثِ داستان با دوستی قدیمی مواجه میشود که گویی هدفی یکسان را دارد؛ جان کنستانتین! چند صفحهی ابتدایی کمیک کاملاً متعلق به فلشبکهای داستان است و علت وجود آنها نیز آشنایی مخاطبان با آیشا باخاری و همچنین زمینهچینی برای حضور یافتن یکی از شخصیتهای خبیث داستان میباشد. تام تیلور در داستانش نهایت تلاش خود را بهکار میگیرد تا بتواند با الهامگیری از نویسندگان پیشین و حتی قرار دادن نام آنها بر روی کاراکترهای داستان، توجهات را به خودش جلب نماید. تیلور خواهان آن است تا اثبات کند که یکی از بزرگترین طرفداران جان کنستانتین میباشد و تکتک شمارههای سری اوریجینال او را خوانده است. این حجم از افراطگری به همین زودی میان شمارهی نخست کمیک خودش را به همگان نشان میدهد. اگر نخواهیم شخصیت خبیث داستان (یا یکی از آنها) را از همین شمارهی اول مورد قضاوت قرار دهیم و چشمانمان را نسبت به ابتداییترین ضعفهایش بپوشانیم، به هیچ عنوان نمیتوانیم تا نوع روایت تیلور و چالشهای دمدستیای که او برای شخصیت جان کنستانتین ایجاد میکند را نادیده بگیریم. این چالشها که نمونهی بارز آنها را در صفحهی آخر نظاره کردیم، از آن دسته اتفاقاتی هستند که تنها از یک موضوع نشأت میگیرند و آن موضوع نیز دارا نبودن مهارت کافی است.
از آنجایی که تام تیلور خودش خارج از دنیای حرفهای و نویسندگی، چیزی از یک کمدین کم ندارد، لحظات کمدیای که در این داستان قرار داده است، میتوانند سبب خندهی مخاطب شود. این مسئله شاید تنها قسمتی از شمارهی نخست این مینیسری باشد که قادر خواهد بود هم طرفداران قدیمی کنستانتین را راضی نگه دارد و هم طرفدارانی که اخیراً به سراغ کمیکهای او رفتهاند. در کنار نکتهی پیشین، از همان ابتدا مشخص بود که انتخاب دریک رابرتسون (طراح کمیک The Boys) برای طراحی این اثر، قرار است که به معدود نکات مثبت آن تبدیل شود. رابرتسون طبق خواستهی تام تیلور و همچنین بر مبنای سایز اختصاصیای که آثار زیرمجموعهی بلک لیبل با خود به همراه دارند، از تعداد کمی پنل در هر صفحه بهره میبرد و در برخی صفحات خاص تعدادشان را افزایش میدهد. همچنین مهارت مثالزدنیِ او در ایجاد یک فضای تاریک و کثیف، بهتر از هر نکتهای در طراحی به چشم میآید. رابرتسون بر اساس عادات قدیمی خودش، در برخی پنلها که نماهای نزدیکی را از کاراکترها داریم، بکگراند و جزئیات موجود در آنها را بهطور کامل حذف مینماید و با اضافه نمودن چاشنیِ کلاسیک و در مرکز قرار دادن شخصیتها، تمرکز مخاطبان بر روی اصل مطلب را بیشتر میکند.
تام تیلور بر اساس چیزی که در شمارهی اول این مینیسری نشان میدهد، تنها دوست دارد تا نقش یک دانشآموز جاهطلب را بازی کند. تیلور همانند یک کودک است که پیراهنِ بازیکنان مطرحِ تیم فوتبال مورد علاقهاش را می پوشد، اما اصلاً نمیتواند قبول کند که تحت هیچ شرایطی به گرد پای آنان نخواهد رسید. او با وعدهی بازگرداندن همان جان کنستانتینِ همیشگی، سری خود را آغاز میکند، اما در پایان یکبار دیگر نشان میدهد که تحقق بخشیدن به وعدههایش، ذرهای اهمیت ندارد. اثر او در این شماره ساختمانی است که اسکلت داستانی آن به حدی ساده نمایان میشود که در هر اثر سوپرنچرال دیگری میتوان مشابهش را دید و چه بسا میشود ایدهی اولیهاش را به شکلی بسیار بهتر پیاده کرد. با آنکه برای قضاوت نهایی بسیار زود است، اما میتوان گفت که این مینیسری قرار نیست چیزی را به این شخصیت و یا خوانندگانش بیافزاید و با دنبالهرویِ درجه دویی که از آثار پیشین دارد، در یک وضعیت نابسمان گرفتار شده است. به یاد دارم که میان تیزر تبلیغاتیِ این کمیک متنی آمده بود با این مضمون که پس از تمام اتفاقاتی که در این مینیسری رخ میدهند، آیا جان کنستانتینِ خودخواه انگشتی بلند میکند؟ (معنای دقیق این عبارت، انجام کاری نسبت به موضوعِ ذکر شده است) شخصاً این داستان را نمیدانم، اما جان کنستانتینی که میشناسم انگشتی را برای نویسندهی این اثر بلند خواهد کرد که میتواند بسیار ناخوشایند باشد.
در آخر لازم میدانیم تا توضیحاتی را پیرامون این کانسپت جدید ارائه دهیم. همانطور که در مقدمهی این مطلب اشاره شد، میزگرد اسکواد را میتوان ترکیبی از بخشهای مختلفی دانست که در طی این سه سال، جزئی از فعالیتهای کمیک اسکواد به حساب میآمدند. میزگرد در واقع مجموعهای کامل و آزمودهشده از تمام تلاشهای پیشین ماست که قرار است به بخشی مهم و تعاملی در وبسایت ما تبدیل شود.
البته شایان ذکر است که میزگرد طی برنامهی زمانی خاصی منتشر نمیشود و انتشار آن به آیتمهای موجود و حواشی دنیای کمیک بستگی دارد تا روی جنبهی تعاملی آن تمرکز بیشتری شود. همچنین از آنجایی که قسمت اول این مجموعه، نقش یک قسمت آزمایشی را داشت، مطالب کمتری را نسبت به شمارههای بعدی شامل شد و در آینده موارد بیشتری مانند معرفی آثار مستقل، برگزیدن اثر برای نقد گروهی، معرفی عناوین پیشنهادی و چندین آیتم دیگر را در قسمتهای بعدی خواهید دید. ما امیدواریم بتوانیم با گذر زمان، حجم و کیفیت این مطالب را افزایش دهیم و سلایق گستردهتری را به سمت این بخش جدید جذب نماییم.