نقد فیلم لیگ عدالت – Justice League

در ابتدا باید بگویم که این فیلم، آن چیزی نیست که نویسنده و کارگردان اصلی از ابتدا در نظر داشتند. احتمالاً می‌دانید که مدت زمان کات اولیۀ فیلم لیگ عدالت ۱۷۰ دقیقه بوده، چون قرار بود که مکمل فیلم قبلی باشد و چند شخصیت جدید و مهم را معرفی کند و نیز برای فیلم های آینده‌ی یونیورس سینمایی دی سی زمینه سازی نماید. اما به دستور مسئولین مربوطه کمپانی وارنر، مدت زمان آن به ۱۲۱ دقیقه تقلیل پیدا کرد! همین حرکت نابخردانه باعث شده که برنامه ریزی نویسنده و کارگردان برای پرداخت کافی به شخصیت ها و جزئیات مختلف ناتمام بماند و حفره هایی در داستان و روایت فیلم ایجاد شود. حتی از چندین صحنه‌ی مختلف که در آخرین تریلر ها هم دیده بودیم خبری نیست!

اکنون به بخش اصلی نقد و بررسی می پردازیم…

بروس وین

بروس وین/بتمن در نقش اول فیلم ظاهر شده و تغییر و تحولاتی در اعمال و رفتار و تفکرات وی نسبت به گذشته دیده می‌شود و سعی در تشکیل گروهی دارد تا افرادی که توانایی های فراانسانی دارند را برای مقابله با تهدیدِ موجوداتی بیگانه متحد سازد. کاراکتر دایانا/واندرومن نیز هم چنان به روند تکامل خود در دنیای سینما ادامه می‌دهد. او به همراه بتمن، مؤسس و رهبر گروه است. این دو شخصیت حقیقت جو و عدالت خواه به درستی برای هدایت این گروه انتخاب شدند و نقش خود را در فیلم به خوبی به انجام رساندند.

لیگ عدالت

در این فیلم، ما با سه شخصیت نسبتاً جدید هم مواجه می شویم که قرار است در این فیلم و همچ نین در آینده نقش مهمی داشته باشند. البته در فیلم “بتمن علیه سوپرمن” اشارات مختصری به حضور آنها صورت گرفته بود. اولین نفر بری‌آلن/فلش می‌باشد. ابتدا قبل از اینکه بروس وین به سراغ او برود توسط دستیار بروس وین یعنی آلفرد معرفی می شود و می‌فهمیم که او کسی است که بر اثر یک تصادف به قدرت های فرابشری دست یافته و پدرش نیز به اتهام قتل مادرش در زندان به سر می برد. سپس شاهد ملاقات وی با پدرش و مکالمات آنها هستیم و این یک معرفی نسبتاً مختصر و مفید است.

اما در مورد ویکتور استون/سایبورگ؛ این شخصیت نیاز به معرفی بیشتری داشت، چونکه او از یک بازیکن فوتبال به یک موجود نیمه‌انسان/نیمه‌ماشین تبدیل شده و قدرت هایش را نیز از یک شیء مهم به نام مادرباکس که نقشی کلیدی در داستان دارد به دست آورده است. اما متأسفانه معرفی و شناخت کافی صورت نمی گیرد و ما در رابطه با پیشینه‌ی سایبورگ فقط یک صحنه کوتاه در فیلم “بتمن علیه سوپرمن” دیده بودیم و در این فیلم خیلی زود یک سایبورگ حاضر و آماده را می‌بینیم و دلیل آن چیزی نیست جز حذف شدن سکانس های مرتبط با گذشته‌ی سایبورگ از کات اولیه‌ی فیلم.

در خصوص آرتور کُری/آکوامن نیز باید گفت که باید مکالمات بیشتری میان او و بروس وین می‌دیدیم و هم چنین حرف‌های بیشتری راجع به او زده می‌شد، اما نسبت به سایبورگ بهتر بود. مطمئناً خیلی‌ها از این کاراکتر خوشـشان آمده و دوست دارند در آینده چیزهای بیشتری از او ببینند.

شخصیت منفی و خبیث فیلم یعنی استپن ولف در اولین صحنه های حضورش تهدیدآمیز ظاهر می شود و سپس توسط دایانا نیز معرفی می شود و توضیح می دهد که او چه کسی بوده و در گذشته چه کارهایی کرده است؛ در ادامه نیز عطش و میل به تصاحب مادرباکس ها در او بیشتر و بیشتر دیده می‌شود. هرچند هدف مشخصی دارد و بسیار بی‌رحم است، اما با این وجود، یک خبیث درجه یک نیست و می‌بایست بهتر از اینها عمل می‌کرد. یک خبیث فانتزی و سرگرم کننده است و صحنه های اکشن خوبی را رقم میزند اما بی نقص نیست.

بازگشت سوپرمنفیلم لیگ عدالت روی دو چیز مانور زیادی می‌دهد. یکی نیاز دنیا به سوپرمن و دیگری بازگشت سوپرمن؛ که هر دو را به سرانجام رساند. به خوبی نشان داده شد که سایبورگ، فلش، آکوامن و حتی واندرومن توانایی کافی برای مقابله با استپن ولف را ندارند و نیاز به سوپرمن کاملاً احساس می شود؛ اما ای کاش سوپرمن هنگام بازگشتـش خشمگین نمیشد و ای کاش بیشتر در حالت سردرگمی به سر می‌برد تا عصبانیت. در هر حال، این مسئله در سکانس‌های پایانی به نوعی جبران شد. احتمالاً خیلی از هواداران معتقد باشند که مرگ سوپرمن اشتباه بود و به طور کلی اشتباهات زیادی در فیلم “بتمن علیه سوپرمن” صورت گرفت اما فیلم لیگ عدالت توانست گام‌هایی در مسیر برطرف کردن اشتباهاتِ داستانیِ گذشته بردارد.

این فیلم دو نقطه ضعف بزرگ دارد که مطمئناً هر بیننده‌ای را آزار می دهد؛ تدوین ضعیف و ریتم تند فیلم در بعضی از دقایق؛ این دو مشکل هم به حذف خیلی از سکانس‌ها و فیلمبرداری‌های مجددِ بی‌جا و بی‌مورد برمیگردد. در جاهایی از فیلم، بعضی صحنه‌ها دوباره فیلمبرداری شده اند و کاملاً می‌توان تفاوت صحنه‌هایی که تحت هدایت “جاس ویدون” فیلمبرداری و اضافه شده را از کات‌های اولیه‌ی “زک اسنایدر” تشخیص داد. متأسفانه این فیلمبرداری‌های مجدد و تغییرات اعمال شده با بی‌سلیقگی و بی‌دقتی انجام شده اند که احتمالاً به دلیل تمایز سبک و سلیقه ویدون نسبت به اسنایدر باشد و البته زمان کمی که ویدون در اختیار داشته را نباید فراموش کرد. در ضمن بعضی از شوخی ها و صحنه های طنز هم که بعداً به فیلم اضافه شده است بی خود و بی جا می باشد.

فیلم از صحنه‌های اکشن قابل قبولی برخوردار است؛ چیزی که زک اسنایدر در آن تبحر دارد. مثلاً جنگ آمازون‌ها با استپن ولف یا جنگ ارتش استپن ولف با زمینی ها در زمان قدیم و کلاً مبارزاتی که استپن ولف و هم چنین واندرومن در آنها حضور داشتند خوب بود. فلش و آکوامن هم از نظر اکشن لحظات جالبی را بوجود آوردند.

اما جلوه‌های بصری در گوشه هایی از فیلم، مخصوصاً در قسمت هایی از سکانس جنگ پایانی قابل قبول نیست و می توانست بسیار بسیار بهتر از این باشد. بازهم این مسئله برمیگردد به تغییرات سرسری و عجولانه‌ای که در ماه‌های اخیر صورت گرفت.

موسیقی متن قابل قبول نیست. ابتدا وظیفه ساخت موسیقی لیگ عدالت بر عهده‌ی جانکی ایکس ال جوان و با استعداد بود که قبلاً به همراه هانس زیمر ساخت موسیقی فیلم “بتمن علیه سوپرمن” را برعهده داشت و حتماً با تم مخصوصی که برای واندرومن ساخته است آشنایی دارید. اما جاس ویدون او را کنار گذاشت و دنی الفمن کارکشته را روی کار آورد. مشکل اینجاست که اولاً دنی الفمن فرصت بسیار کمی برای ساخت موسیقی این فیلم داشت (بطوریکه خود او در مصاحبه ای اعلام کرد که انگار داشت برای انیمیشن، موسیقی متن میساخت!) و ثانیاً سبک آهنگ سازی او با این فیلم همخوانی ندارد. حال و هوای آن مثل موسیقی فیلم های بتمنِ تیم برتون است و نوآوری و هماهنگی لازم را ندارد.

لحظات پایانی فیلم یکی از نقاط قوت آن بود و همانطور که خیلی‌ها گفته بودند، بیننده را برای دیدن فیلم های آینده مشتاق می کند و سر ذوق می آورد. با وجود کاستی‌ها، مزیتی که این فیلم دارد این است که راه را برای فیلم های بعدی کاملاً هموار می کند. به طور مثال، فیلم اختصاصی بتمن با حضور یک بتمن احیا شده از نظر اخلاق و روان؛ یا فیلم های آکوامن و فلش حرف های تازه‌ای برای گفتن خواهند داشت زیرا که قرار است شخصیت های جالبی را برای نخستین بار در  فیلمی اختصاصی بروی پرده نقره ای ظاهر کنند و فیلم اختصاصی سوپرمن (مرد پولادین ۲) که پس از سال ها، نوید ساخت یک فیلم ناب از سوپرمن را می دهد.

می توان گفت که واندرومن تقریباً ستاره این فیلم بود. بتمن نسبت به قبل بهتر شده بود. فلش و آکوامن نیز بسیار جالب و سرگرم کننده بودند اما سایبورگ نیاز به پرداخت بیشتری داشت و می توانست بهتر باشد و سوپرمن که سرانجام با وجود کاستی‌ها، حداقل در سکانس‌های پایانی تبدیل به چیزی شد که اکثر هواداران و به خصوص طرفداران دنیای کمیک آرزویـش را داشتند.

واندرومندر آخر، چیزی که اکثر هواداران را بسیار دلخور کرد این بود که صحنه‌های زیادی از فیلم حذف شد. در واقع چیزی بالغ بر ۱۵ صحنه مختلف را که در تریلر ها (حتی در آخرین تریلر) دیده بودیم در این نسخه از فیلم ندیدیم که بعضی از آنها یک صحنه‌ی کوتاه و بعضی هم یک سکانس کامل بودند و حذف آنها ضربه‌های سنگینی را به فیلم وارد کرده است. در کل، تغییراتی که بعد از روی کار آمدن جاس ویدون اعمال شد، بیشتر دارای تأثیرات منفی بودند تا تأثیرات مثبت! امیدواریم در نسخه دیجیتال و بلوری که نسخه‌ی ماندگار فیلم‌ها محسوب می‌شوند، شاهد صحنه‌های حذف شده باشیم تا بخش اعظمی از ضعف‌های این فیلم برطرف شود.

۴.۷
متوسط و ناامید کننده

Justice League (2017)

  • بهنام احمدی ۵.۵
  • Metacritic ۴.۵
  • Rotten Tomatoes ۴
17 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments