در دنیای پهناور کمیک تقریباً هیچ موضوع یا ژانری را نمی توان یافت که نویسندگان گوناگون از آن در خلق آثارشان استفاده نکرده باشند؛ ضمن این که تعدد آثار در برخی از ژانر ها، به خصوص آن هایی که میان اهالی هنر همیشه محبوب بوده و هستند، قابل چشم پوشی نیست و بی شک موضوع حملهی وایکینگ ها به اروپای شمالی در زمرهی این موضوعات قرار می گیرد. اما چگونه می توان از دل یک ایدهی سوخته، داستانی جذاب خلق کرد؟ پاسخ برایان وود ساده است: تغییر در نحوهی روایت. اما خو گرفتن با چنین موضوعی نگاه متفاوتی نیز می طلبد. در مقالهی پیش رو به چگونگی ایجاد این تفاوت ها و سیر کلی داستان مجموعهی Northlanders نگاهی خواهیم داشت.
اگر روزی از طرفداران ژانر مربوطه در مورد عناوین مورد علاقهشان سوال کنید، احتمالاً نام آثاری همیشه محبوب با محوریت وایکینگ ها را خواهید شنید؛ مخلوقاتی همچون Beowulf و The Eaters of the Dead که از جمله عناوین مشابه آن محسوب می شوند. بنابراین هیچ بعید نیست در همان ابتدا که نام کمیک Northlanders را می شنوید، شما را به یاد اسکاندیناوی، واکینگ ها، اساطیر نورس و مسائلی از این قبیل بیاندازد. این موضوعات چندان خارج از بحث نیستند، چرا که داستان از همین مبحث نشأت می گیرد؛ اما خالق اثری که مورد بررسی ما است، نویسندهای سنت شکن و بی پروا به نام برایان وود می باشد که نویسندگی اثری ناهمتا همچون DMZ را در کارنامه دارد. در همین راستا برای بیان تفاوت اصلی کمیک Northlanders با دیگر کمیک ها و کتاب هایی که در ژانر مشابه نوشته شدهاند می توان به نقل قولی از شخص نویسنده بسنده کرد:
کاملاً واضحه که کلمهی نورس و وایکینگ یادآور سرزمین های اسکاندیناوی هست و اصولاً منشأ داستان های مربوط به این دو [کلمه] همین سرزمین هاست، ولی نباید از این موضوع غافل شد که خیلی از اتفاق های جالب و هیجان انگیز توی سرزمین هایی می افته که مورد هجوم وایکینگ ها قرار می گیرن و توسط اونا غارت میشن.
به طور کامل مشخص است که برایان وود سعی دارد در چه مسیری گام بردارد و این موضوع زمانی واضح تر می شود که شما شروع به خواندن این کمیک می کنید، جایی که وقایع آرک اول با عنوان Sven The Returned به جای اسکاندیناوی در جزایر اورکنیِ اسکاتلند رخ می دهند، و این موضوعی است که بصورت دنباله دار در طی آرک های آینده نیز تکرار می شود و نویسنده به داستان پردازی در بخش هایی مختلف از سرزمین های تشکیل دهندهی بریتانیای امروزی می پردازد. چنین نکتهای را می توان بزرگ ترین نقطهی قوت مجموعهی Northlanders دانست، چیزی که آن را با عنوان روایتی نو در ژانری کلیشهای می شناسیم.
در کنار روایت پویا و متفاوت این کمیک، نباید از دیگر تمایزات آن با اکثر عناوین سال های اخیر غافل شد؛ یکی از اساسی ترین تفاوت ها جایی آشکار می شود که برایان وود تن به کلیشه های همیشگی دنیای کمیک بوک نمی دهد و برای این کمیک یک پروتاگونیست اصلی مشخص نمی کند، در عوض او با تسلط زبانزدی که در روایت داستان های متفاوت و اتصال آن ها به یکدیگر دارد، شمار قابل توجهی از پروتاگونیست ها و آنتاگونیست های متفاوت را رو در روی یکدیگر قرار می دهد و هر بار علیرغم روایت یک داستان جدید، از اصول پایه و محوری ژانر مد نظرش نیز تخطی نمی کند.
داستان هایی که وود برای روایت در این مجموعه بر می گزیند در یک کلام بی نظیرند. در این میان لازم است اشارهای به سیاست کاری زیرمجموعهی ورتیگو داشته باشیم. این زیرمجموعه همانند بخش اعظمی از نشریه های امروزی، معمولاً آرک های داستانی آثار منتشر شدهی زیر نظر خودش را در ۵ یا ۶ شماره جای می دهد. به همین منظور انتظارِ یک هوادار چیزی به مانند مواجه شدن با آرکی در نهایت ۱۳۰ صفحهای برای روایت یک داستان است؛ اما سنت شکنی برایان وود در کمیک Northlanders و تصمیم گیریاش مبنی بر ارائهی آرک هایی ۸ قسمتی و تقریباً ۲۰۰ صفحهای، دو مزیت برای او داشت، نخست اینکه فرصت داستان پردازی بیشتری به او داده شد؛ موضوعی که برای این مجموعه بسیار ضروری بود، چرا که با اتمام هر آرک روایت داستان شخصیت های آن نیز به پایان می رسید، و دوم اینکه برایان وود این فرصت را داشت که از حداکثر توان طراحان خود برای به تصویر کشیدن بیشتر محیط و فضای کمیک استفاده کند.
از این موضوع که گذر کنیم، تمامی داستان پردازی ها در عین تناقض های ظاهریای که دارند در نهایت مخاطب را به دل اجتماعی می برند که هر بخشاش یک روایت برای بیان کردن دارد؛ از کودکی که وایکینگ ها را به چشم فرشتهی نجاتش در مقابل پدر سخت گیر مذهبیِ خود می بیند تا مردی که یک تنه در برابر یک لشکر از وایکینگ های خون خوار می ایستد و آن ها را به چالش می کشد، در حقیقت این ترفندِ برایان وود برای جلب توجه تمامی اقشار اجتماع با همهی باور های جاری در وجود آن ها است.
در کنار تمام این ها، یکی از بزرگ ترین ویژگی های مثبت عنوان Northlanders جزئیات و دقت بی همتای نویسنده و طراحانش در بیان داستان است. توجه بسیار زیادی که در این مجموعه به نحوهی پوشش، سازه ها، سلاح ها، ظاهر و فرهنگِ مناطق موجود در داستان صورت گرفته اعجاب آور است و سبب آن می شود که مخاطب را به فکر وا دارد تا به تمام مدت زمانی که خالقِ این کمیک صرف تحقیق و جستجوی اطلاعات مورد نیازش کرده است بی اندیشد. موضوعی که خود برایان وود نیز به آن معترف است و طی مصاحبهای اظهار داشته بود که تقریباً هر کتابی که مرتبط با موضوع وایکینگ ها و تاریخ آن ها پیدا می کرده را خوانده است. به وضوح همین مسئله دیدگاه شاخصی به برایان وود دربارهی اتفاقات رخ داده در یک هزارهی پیشین تاریخ اروپا اعطا کرده است تا بتواند با جمع آوری اطلاعات و نتیجه گیری از آن ها داستانی بی نظیر همچون شمارهی هفدهم این مجموعه خلق کند که با دیدی بسیار موشکافانه به بررسی روش وایکینگ ها برای مبارزه می پردازد و این موضوع را به نحوی بیان می کند که در هیچ کتابی ذکر نشده است. بدین صورت با روشی مناسب به مخاطب اثبات می شود که حقیقت و تاریخ قابلیت خوبی برای پیوند خوردن با یک داستان تخیلی را دارند.
به دنبال نکات مثبت و منفی و همچنین شرح نحوهی روایت داستان، پس زمینهی تمام موضوعات و مسئلهی اصلیِ مورد توجه در این عنوان تقابل فرهنگ ها است. سوژهی پیش رو در برخی آرک ها همچون آرک Lindisfarne به وضوح مشخص است و تندرو های مسیحی را مستقیماً در مقابل مبارزان بی دین قوم وایکینگ قرار می دهد، و در برخی آرک ها همچون آرک داستانی The Plague Widow ایدئولوژی های وابسته به آن عمق بیشتری دارند و تمایز جبهه های مبارزه در آن به آسانی قابل تشخیص نیست.
اما یکی از زیباترین و سنت شکنانه ترین کار های برایان وود در این کمیک پرداخت مثال زدنیاش به شخصیت های مونث است که منجر به خلق شخصیت هایی چند لایه و جذاب در طول داستان می شود؛ شخصیت هایی که می توان نمونهای از آن ها را در آرک داستانی The Shield Maidens مشاهده کرد، اما چه چیزی این موضوع را جذاب و متمایز می کند؟ مگر در کمیک های دیگر شخصیت هایی مونث با پرداختی قوی وجود ندارند؟
پاسخ این سوال، نیازمند یک دید عمیق تر به ایدئولوژی ها، فرهنگ ها و دورهی زمانی برگزیده توسط مغز متفکر این کمیک است. وقایع این سری در برههای از زمان رخ می دهند که جامعهی بشری، بخصوص مسیحیان اروپا، در مردسالارانه ترین وضعیت خود قرار دارند؛ به گونهای که برایان وود اذعان داشته است که مردسالاریِ رایج در جامعهی اروپایِ آن زمان که هنوز به رنسانس نرسیده بود بسیار شدیدتر از جوامع ملحدِ وایکینگ ها بوده است! مسئلهای که یک پرسپکتیو زیبا به داستان های وود می دهد و باعث می شود که مخاطب با خود بیاندیشد که علیرغم ارتداد و خونخواریِ وایکینگ ها، کدام فرهنگ، روش درست تری برای زندگی دارد؟ فرهنگ وایکینگ های ملحد، یا تندرویان دینی که برای انسان ها هیچ ارزشی قائل نیستند. این همان موضوعی است که بیش از هر چیز دیگری به این مجموعه اعتبار و رنگ می بخشد. جایی که به بیان خودِ وود، دیدگاه های تمام گروه ها مانند کودکان، افراد عادی، مذهبیون و کافران شمالی مورد پرداخت قرار می گیرد تا این سری بتواند به درستی جای خود را در لیست بهترین مجموعه کمیک های دو دههی اخیر پیدا کند. مجموعهای که متفاوت تر از همیشه به بیان یک ایدهی تکراری می پردازد.