لحظهی تحویل زمستان یا به عبارتی Winter Solstice، اتفاقی است که در طولانیترین شب سال یا همان آخرین روز پاییز روی میدهد. رخدادی که در ایران با نام شب یلدا شناخته میشود؛ شبی که از تمام شبهای سال طولانیتر و زمان موعود برای خوشآمدگویی به سرمای فصل زمستان است.
«گرگ روکا» در داستانکی ۱۰ صفحهای، به این شب زیبا و معنای عمقی آن میپردازد؛ به اینکه این شب چه معنایی میتواند برای قهرمانانی مثل «واندرومن» یا «بتمن» داشته باشد. آیا جالب نیست که بدانیم برای قهرمانان ما، بلندترین شب سال و کنار هم بودن، میتواند یادآور چه چیزی برای آنها باشد؟ شاید این قهرمانان بتوانند به ما یادآوری کنند که هرچند این شبهای سرد زمستان ممکن است بلند باشند و هرچند فصلی مانند زمستان، فصل سختی برای زندگیست، اما در پایان، این روشنایی و بهار خوبیهاست که برمیگردد.