«هارلین فرانسیس کویینزل»، ملقب به «هارلی کویین»، از جمله شخصیتهایی است که در ۳۰ سال اخیر خلق شد و رفتهرفته بر محبوبیتش افزوده شد. او سالهاست که صاحب کمیکهای اختصاصی خودش است و حضورش در سایر رسانهها نیز بسیار پررنگ میباشد. ضمناً، بد نیست بدانید که هارلی کویین از جمله شخصیتهایی بهشمار میرود که خارج از دنیای کمیک خلق شدهاند؛ او نخستین بار در سریال انیمیشنی بتمن (۱۹۹۵-۱۹۹۲) به عنوان دستیار و معشوقهی «جوکر» حضور پیدا کرد و استقبال فراوان طرفداران از او، مسیرش برای ورود به دنیای کمیک را هموار ساخت.
هارلین کویینزل حاصل ازدواج یک زن غیرخلافکار با مردی کلاهبردار میباشد. تناقض در خانوادهی کویینزل موج میزند. همین که درخت کریسمس خانهشان را درست کنار «منورا»، شمعدانی هفتشاخه و نماد آیین یهودیت، گذاشتهاند، ثابتکنندهی این مدعاست. پدرش استاد فریب دادن زنهای مسن و چاپیدن پولهایشان است. این مرد به قدری دغلباز است که حتی زمانی که هارلین در زندان به ملاقاتش میرود، سعی میکند پولهایی که هارلین در یک بانک خارجی پسانداز کرده بود را با زیرکی از چنگش دربیاورد!
راستش رو بخوای، بابا، من به این دلیل روانشناس شدم تا بتونم کارهایی که تو در حق خانوادهمون کردی رو درک کنم.
_ هارلی کویین در کمیک Gotham City Sirens #7 (2010)
هارلین تصمیم میگیرد که دورهی کارورزی (اینترنی) را در تیمارستان آرکام بگذراند، چون عقیده داشت ابرشرورها دارای یک عنصر جادویی هستند که آدم را شگفتزده میکند، عنصری که نمیتوان آن را انکار کرد. از اقبال بلندش، جوکر در آرکام زندانی است و این دکتر جوان را به بازی میگیرد. جوکر که از علایق و عدم اعتمادبهنفسِ هارلین آگاهی پیدا کرده، او را جذب خودش میکند و با تعریف داستانهای دروغین از پدر ظالمش، حس همدردی هارلین را برمیانگیزد. تلاشهای مکرر جوکر نتیجه داده و هارلین عاشقش میشود! هارلین به جوکر کمک میکند که از زندان فرار کند. او به دستیار جوکر تبدیل شده و اسم هارلی کویین را برای خود انتخاب میکند. در قسمت یازدهم از مجموعه مقالات بتمن و روانشناسی، به سراغ روانپزشک دیوانهی گاتهام میرویم تا بیشتر با شخصیت و رفتارهای نامتعارفش آشنا شویم.
اختلال شخصیت وابسته
کسانی که به «اختلال شخصیت وابسته» دچار هستند، خود را بر اساس دیدگاه دیگران تعریف میکنند. در این اختلال -که شروع آن به پیش از دوران بزرگسالی برمیگردد- فرد دچار وابستگی شدید و دائمی شده و از جدایی وحشت دارد. کمبود اعتمادبهنفس و بیعزمی سبب میشود تا دیگران مسیر زندگیاش را تعیین کنند. او همچون کودکی وابسته، دائماً در انتظار این است که از دیگران توجه و حس امنیت و آرامش دریافت کند. از آنجایی که فرد وابسته از پایان این حمایت هراس دارد، در برابر دیگران، بالاخص شخصی که بیشترین وابستگی را به او دارد، سربهزیر و مطیع است و بهندرت، نظر مخالفش را بیان میکند.
فرد وابسته ممکن است دست به ازخودگذشتگیهای عجیب و نامعقول بزند و حتی خشونتهای کلامی، فیزیکی و جنسی را تحمل کند. حتی با وجود تواناییهای بیشمار نیز، این احساس در او پرورش یافته که نمیتواند بهتنهایی کاری را پیش ببرد. ترسش از ترک شدن میتواند او را به هر مسیری بکشاند. فرد وابسته بههیچوجه به خودش و تواناییهایش اعتماد ندارد. حس تعلق -که البته از نیازهای طبیعی انسان است- به چنان شکل نامعمول و تشدیدیافتهای بدل گشته که فرد وابسته را همچون یک زیردست، به این سو و آن سو میکشاند. وضعیت زمانی حادتر میشود که فرد وابسته به یک آدم خودشیفته (نارسیست) دل میبندد. ممکن است در آغاز رابطهشان همهچیز عادی جلوه کند، اما دیری نمیپاید که فرد خودشیفته از وابستگی شدید طرف دیگر دلزده میشود.
بد نیست بدانید که نام هارلی کویین از یکی از شخصیتهای نمایش کمدی ایتالیایی، به نام هارلکن (Harlequin) گرفته شده است، شخصیتی رنگیپوش که از قضا، عاشق دختری است که به او کممحلی میکند. هارلی کویین مدام خودش را در تصور جوکر بازسازی میکند. او تمام دستاورهای زندگیاش را دور میاندازد تا با جوکر باشد، دلقک دیوانهای که علناً از او سوءاستفاده و حتی قصد جانش را کرده است. جالب اینجاست که هارلی خودش را مقصر بدرفتاریهای جوکر میداند. در یکی از قسمتهای سریال انیمیشنی بتمن به اسم عشق دیوانه (Mad Love) ، زمانی که جوکر هارلی را با لگد از پنجره بیرون میاندازد، این زن رنجور و دلشکسته به خود میگوید:
تقصیر من بود. متوجه اون جوک نشدم.
هارلی کویین رابطهی دوستانهی بسیار نزدیکی با «پویزن آیوی» دارد، دوستیای که سبب شد تا وجه انسانی آیوی و خودش بیشتر جلوه کند. با این حال، همین که بار دیگر چشمش به جوکر میافتد، همهچیز و همهکس را فراموش میکند. در کمیک Gotham City Sirens #24 (2011)، هارلی کویین پس از ترک شدن توسط جوکر، به سراغ آیوی میرود. اما با دیدن جوکر به دوستش خیانت کرده و به او ملحق میشود. مهم نیست که جوکر تا چه اندازه به او آسیب زده، مهم نیست که هارلی چند بار تصمیم گرفته که به این رابطه خاتمه دهد، او هنوز به جوکر امیدوار است. گفتوگویی که در این کمیک میان او، آیوی و «کتومن» شکل میگیرد، بهخوبی این حقیقت را اثبات میکند:
هارلی: ایندفعه دیگه نه.
کتومن: اوه، بس کن. به محض اینکه از پولهایی که داری مطلع شه، شروع میکنه به زنگ زدن بهت.
آیوی: اون موقعست که تو هم یهبار دیگه راه رو برای چرخهی سوءاستفاده، تحقیر شدن، و پشیمونی باز میکنی؟
هارلی: اون زنگ زده؟!
روانپریشی مشترک
روانپریشی مشترک (Folie à Deux)، اختلال روانی بسیار نادریست که در آن دو یا حتی چند فرد، توهمات مشترکی را تجربه میکنند. فرد دارای این اختلال ممکن است تمام و یا بخش کوچکی از توهمات فرد دیگر را داشته باشد. این پدیدهی روانی آنقدر نادر است که هنوز نمیتوان بهطور دقیق دربارهی آن سخن گفت. از آنجایی که هیچ نشانهای از روانپریشی در گذشتهی هارلی کویین (پیش از ملاقات با جوکر) دیده نشده، بعید نیست که او به این اختلال دچار شده باشد.
در ضمن، هیچ نشانهای از علائم شیزوفرنی در رفتارهای او مشاهده نشده است. حتی روانپریش بودن هارلی نیز جای سوال دارد. اینکه یک فرد عمداً چشمش را به سوی مسائلی که آشکار است ببندد و یا دارای افکار منحرف و غلط باشد، به این معنا نیست که او حتماً یک روانپریش است. همین که در کمیک Suicide Squad #1 (2011) به دلیل ارتکاب قتل عمد به اعدام محکوم میشود، نشاندهندهی این است که هارلی آنچنان هم که خود میگوید دیوانه نیست؛ فردی که دارای عقل سلیم نباشد، به اعدام محکوم نخواهد شد.
او چه به اختلال شخصیت وابسته و روانپریشی مشترک دچار باشد و چه نباشد، باز این سوال مطرح میشود که دختری با چنین ضریبهوشی بالا، کسی وارد دانشگاه پزشکی شده است، چرا اینقدر برای محبت و تایید جوکر گدایی میکند. شاید ریشهی این رفتار از پدر و مادری با رفتارهای متناقض باشد، کسانی که گاهی با رفتار غلطشان باعث شدهاند که او حس بیارزشی بکند و در مقاطعی دیگر، به او محبت ورزیدهاند. چنین رفتارهای متناقضی میتوانند باعث ایجاد امید واهی شوند؛ این امید که سرانجام، چیزی جز عشق و محبت نصیبشان نخواهد شد. یا شاید هم پدر و مادری وسواسی دلیل این رفتار باشند. منظورم والدینی است که بیشازحد به بچههایشان رسیدگی میکنند و مانع از این میشوند که فرزندانشان به استقلال و مهارتهای مقابلهای دست یابند و در نتیجه، این فرزندان باید همیشه زیر چتر دیگران باشند تا احساس امنیت کنند.
پیشتر گفتیم که پدر هارلی، دروغگویی تمامعیار است. امکان دارد که فرزند چنین والدینی یا خام و زودباور شود و یا شکاک. همانطور که میدانیم هارلی کویین زودباور است، نه شکاک. از طرف دیگر، هوش بالا، نوعی مانع برای زودباوری میباشد؛ بنابراین هارلی کویین بخشی از وجه شخصیتیاش، یعنی باهوش بودن را برای دفاع از احساساتش پس میزند. در واقع، هارلی کویین از چندین سازوکار دفاعی آسیبزا -که نوع حادشان میتواند به روانپریشی منجر شود- برای محافظت از خودش بهره میبرد: «انکار» یا نپذیرفتن واقعیتهای ناراحتکننده، «سرکوب» یا فکر نکردن پیرامون خاطرات ناراحتکننده، توجیه کردن یا دلیلتراشی بیهوده مثل سرزنش کردن بتمن بهخاطر رفتارهای عجیب جوکر. همهی این سازوکارهای دفاعی به یک امید واهی ختم شدهاند، امید به اینکه جوکر او را با عشق و محبت بپذیرد و تا آخر عمر، عاشقانه در کنارش زندگی کند. کاملاً واضح و مبرهن هست که هارلی از زندگیاش چه میخواهد. اما اینکه جوکر چه میخواهد، سوالیست که پس از گذشت هشتاد سال هنوز پاسخی به آن داده نشده است. گمان نمیکنم که حتی خود جوکر نیز پاسخ این سوال را بداند.