یکی از دلایل اصلی موفقیت داستانهای «کاپیتان مارول» در عصر طلایی، حضور شرورهای متنوع و خلاقانهای بود که او را به اشکال مختلف به چالش میکشیدند. با ورود این شخصیتها به دنیای دی سی و البته انجام ریبوتهای متعدد، بسیاری از آنها، تفاوت زیادی با نسخههای اولیهی خود پیدا کردهاند؛ تغییراتی که در برخی از موارد، موجب بهبود یک شخصیت شدهاند و در برخی دیگر، عصبانیت طرفداران قدیمی کاپیتان مارول را به همراه داشتهاند. در آخرین مقاله از پروژهی شزم، به معرفی شناختهشدهترین دشمنان او میپردازیم.
Dr. Sivana
نخستین حضور: Whiz Comics #2 (1940)
عدهی بسیاری از طرفداران «شزم»، به ویژه نسل جدید کمیکخوانها، «بلک آدام» را بزرگترین دشمن کاپیتان مارول میپندارند، اما این برداشت غلط، نتیجهی ناآگاهی از تاریخ کمیکهای کاپیتان مارول است و شکی نیست که بزرگترین دشمن او، «دکتر سیوانا» میباشد. دکتر سیوانا نقش بسیار پررنگتری در کمیکهای کاپیتان مارول داشته است و همواره بزرگترین تهدید او به حساب میآمد.
با اینکه دکتر سیوانا در اولین داستان کاپیتان مارول حضور داشته است، اما اوریجین او نخستین بار در کمیک Whiz Comics #15 شرح داده شد: سیوانا در جوانی یک دانشمند نابغه بود که قصد داشت با اختراعاتش دنیا را متحول کند، اما هیچکس او را جدی نمیگرفت و حتی توسط همکارانش دیوانه خطاب میشد. سیوانای خشمگین به همراه دختر و پسرش، با سفینهای که اختراع کرده بود به سیارهی ونوس میرود و بعد از چندین سال به زمین برمیگردد تا انتقامش را از همهی کسانی که او را دست کم گرفته بودند، بگیرد. عمدهی شهرت او، اختراعات عجیب و غریبی است که با کمک آنها به مبارزهی کاپیتان مارول میرود. در ضمن، بد نیست بدانید که او، خیلی زود به هویت مخفی کاپیتان مارول پی برد.
پس از ریبوت The New 52، خاستگاه سیوانا آنچنان دگرگون شد که دیگر چیزی از دکتر سیوانای پیشین که طرفداران با آن آشنا بودند، باقی نماند. در این سری جدید، دکتر سیوانا دانشمند بزرگی است که در نجات دادن خانوادهاش شکست خورده بود و از ناامیدی به جادو روی آورد. سیوانا در اولین اقدامش، مقبرهی بلک آدام را پیدا میکند و هنگامی که قصد باز کردن آن مقبره را دارد، یک صاعقهی جادویی به او برخورد کرده و یک چشمش را کور میکند. در عین حال، او به جادو نیز دست مییابد (عکس). با اینکه نسخهی جدید دکتر سیوانا، شخصیتپردازی خوبی دارد، اما کاملاً از ریشههای علمی پیشینش فاصله گرفته و این اتفاق برخی هوادران قدیمی کاپیتان مارول را رنجانده است.
Black Adam
نخستین حضور: Marvel Family Comics #1 (1945)
«بلک آدام»، شاید بزرگترین دشمن کاپیتان مارول نباشد، اما وقتی پای شخصیتپردازی و اهمیت در میان باشد، او یک سر و گردن از همهی دشمنان شزم بالاتر است. البته بلک آدام در گذشته، شروری بود که حتی رمان گرافیکی The Power of Shazam نیز نتوانست او را از یک شخصیت خبیث تک بعدی فراتر ببرد. نسخهی محبوبی که اکنون از او سراغ داریم، حاصل تغییراتی است که «دیوید گویر» و «جف جانز» در رانشان میان سری کمیکهای انجمن عدالت آمریکا (JSA) بر او اعمال کردند.
بلک آدام یا «تث آدام»، اولین کسی شناخته میشود که «شزم جادوگر» او را به نمایندگی خود انتخاب کرده بود، اما پس از اینکه به فساد روی آورد، شزمِ جادوگر او را به ستارههای دوردست تبعید میکند. او پس از پنج هزار سال برمیگردد و تصمیم میگیرد که از شزم جادوگر انتقام بگیرد.
در رمان گرافیکی The Power of Shazam، بلک آدام یک باستانشناس فاسد به اسم «تئو آدام» بود که بعدها متوجه میشود تناسخِ (جسم دوباره زاییده شده) بلک آدام است که هزاران سال پیش، توسط شزم جادوگر در یک گردنبند زندانی شده بود. تئو آدام برای رسیدن به خواستهاش، حتی پدر و مادر «بیلی بتسون» را نیز به قتل رسانده بود. هرچند سالها بعد، هویت تئو آدام از بلک آدام جدا میشود و ما پی میبریم که بلک آدام اصلی، قهرمان فاسدی است که قصد دارد گذشتهی تاریک خود را جبران کند. این نسخه از بلک آدام وارد کمیکهای انجمن عدالت نیز میشود و نقش بزرگی را در داستانهای این گروه قدیمی دنیای دی سی ایفا میکند. اما بعدها به دلیل اختلاف عقیدهاش در برخورد با مجرمان، از این گروه جدا شده و به کندق، که سرزمین مادریاش است، میرود. بلک آدام یک وطنپرست تندرو است و تعصب زیادی بر روی کندق (کشورش) دارد.
در ریبوت The New 52، شخصیتپردازی و اهداف بلک آدام نسبت به نسخهی قبلی تغییری پیدا نکرد، اما خاستگاهش دچار تغییرات قابل توجهی شد. این بار، او یک قربانی بردگی بود که به همراه برادرزادهاش، به قدرتهای شزم جادوگر دست پیدا میکند. برادرزادهاش، «آمان»، کودک خوشقلبی بود که نهتنها قصد داشت مردم کندق را از بردگی نجات دهد، بلکه میخواست حاکمان زورگوی آنجا را، با وجود همهی بلاهایی که بر سرش آورده بودند، ببخشد. اما بلک آدام که انتقام و نفرت وجودش را فرا گرفته بود، برادرزادهی کودکش را که بسیار به او علاقه داشت، میکشد تا سر راه انتقامش قرار نگیرد (عکس). اوریجین بلک آدام در دوران The New 52، آنچنان تراژیک و زیباست که نمیتوان داستان بهتری را برای خاستگاه او تصور کرد. بلک آدام تنها یک هدف دارد: نجات دنیا از ظلم و بردگی، آن هم به هر قیمتی که باشد، حتی کشتن عزیزانش.
Mister Mind
نخستین حضور: (Captain Marvel Adventures #26 (1943
نگاه به ظاهر کوچک و خندهدارش نکنید، «مستر مایند» یکی از قویترین و باهوشترین دشمنان کاپیتان مارول است که قدرتهای ذهنی فوقالعاده بالایی دارد. نخستین حضور او به آرک طولانی و معروف «انجمن بزرگ شرارت» برمیگردد؛ داستانی که در آن، مجموعهای از دشمنان کاپیتان مارول توسط شخص ناشناسی به اسم مستر مایند، گرد هم میآیند تا برای همیشه از شر او خلاص بشوند. مستر مایند که در ابتدای داستان از چشم بقیه پنهان بود، پس از چند شماره حضور مییابد و همه را شوکه میکند: او یک کرمِ تشنهی قدرت، با توانایی تلهپاتیِ بالاست که قصد دارد کاپیتان مارول را شکست بدهد و به بزرگترین ابرشرور جهان تبدیل شود. مستر مایند در سری دنبالهدار The Power of Shazam نیز حضور پیدا میکند. در این سری جدید، او یک کرم جهشیافته از سیارهی ونوس است که قصد دارد بر روی زمین حکومت کند. مستر مایند از طریق جعبهی صدایی (Talk Box) که به خودش آویزان کرده، میتواند حرف بزند.
خاستگاه مستر مایند بار دیگر در سری جدید شزم (نوشتهی جف جانز)، تغیییر پیدا کرد. در این سری مشخص میشود که اسم اصلیاش مکسیورمیس مایند (Maxivermis Mind) است، اما به مستر مایند شهرت دارد. ظاهراً، این کرم اهل یکی از هفت سرزمین جادو (Magiclands) بوده و چون در کودکی با او بد رفتاری شده، سالهای زیادی را صرف میکند تا خودش را به کتابخانهی صخرهی ابدیت برساند. سپس با خوردن کتابهای جادویی، به قدرت و دانش بالا دست پیدا میکند. مستر مایند برگشته تا هم انتقامش را از کسانی که به او بد کردهاند، بگیرد و هم بر تمام سرزمینهای جادو حکمرانی کند. این شخصیت با دکتر سیوانا متحد شده است و اینطور که به نظر میآید، قصد دارد انجمن بزرگ شرارت را تاسیس نماید.
در ضمن، بد نیست بدانید که ایدهی اتحاد مستر مایند و دکتر سیوانا در کمیکهای The New 52، از داستان Shazam!: The New Beginning، گرفته شده است (عکس).
Captain Nazi
نخستین حضور: Master Comics #21 (1941)
آلبرشت کریگر (Albrecht Krieger) یک افسر نازی است که با آزمایشات ژنتیکی به قدرتهای فراانسانی دست پیدا کرده بود. «هیتلر» او را به آمریکا میفرستد تا در اولین ماموریتش، ابرقهرمانهای آن کشور را نابود کند (عکس). با اینکه در نخستین نبردش از کاپیتان مارول شکست میخورد، اما بار دیگر بازمیگردد و فاجعهای را صورت میدهد که در شدت بیرحمی، نظیرش در کمیکهای کاپیتان مارول دیده نشده بود: «کاپیتان نازی»، «فردی فریمن» نوجوان را معلول میکند و پدربزرگش را نیز میکشد؛ اتفاقی که منجر به تبدیل شدن فردی فریمن به کاپیتان مارول جونیور شد.
کاپیتان نازی در سری دنبالهدار The Power of Shazam نیز حضور دارد و خاستگاهش اینطور شرح داده میشود که در پایان جنگ جهانی دوم، او خودش را در حالت زندهداری تعلیقی (Suspended Animation) قرار داد تا در آینده، به زندگی بازگردد و حکومت نازیها را بر جهان برقرار سازد. او توسط برادرش به حیات برمیگردد و همان بلایی که در کمیکهای عصر طلایی بر سر فردی فریمن آورده بود را تکرار میکند.
کاپیتان نازی یکی از اعضای انجمن بزرگ شرارت است و در جلد سوم (Vol.3) کمیکهای انجمن عدالت آمریکا نیز حضور دارد.
Seven Deadly Enemies of Man
نخستین حضور: Whiz Comics #2 (1940)
«هفت دشمن خطرناک بشریت»، هفت شیطان قدرتمند هستند که از هفت گناه بزرگ سرچشمه میگیرند: غرور، حسادت، طمع، خشم، تنبلی، شکمپرستی و شهوت (در ابتدا به جای شهوت، بیعدالتی قرار داشت). این هفت شیطان، سالها پیش توسط شزمِ جادوگر زندانی شده بودند و به شکل مجسمه در صخرهی ابدیت نگهداری میشدند. آنها نخستین بار در عصر طلایی و در داستان King Kull and The Seven Deadly Sins آزاد شدند و ظاهر بسیار متفاوتی از آنچه که در کمیکهای The New 52 دیدهایم داشتند. کینگ کال (از دشمنان کاپیتان مارول)، به صخرهی ابدیت رفته بود و قصد داشت تا با آزاد کردن این هفت شیطان، زمین را نابود کند (عکس). اما در پایان داستان، کاپیتان مارول کینگ کال را شکست داده و هر هفت شیطان را به صخرهی ابدیت برمیگرداند.
در کمیکهای The New 52، هفت دشمن خطرناک بشریت، در میان انسانها زندگی میکنند، ولی از هویت واقعی خودشان خبر ندارند. بلک آدام این هفت شیطان را از جسمِ انسانیشان آزاد کرده تا با کمک آنها، تمدن انسانها را نابود کند و دنیا را از نو بسازد.
Sabbac
نخستین حضور: Captain Marvel, Jr. #4 (1943)
تیموتی کارنز (Timothy Karnes)، یک علاقهمند به جادوی سیاه بود که پس از فراری دادن چند نازی از دست کاپیتان مارول جونیور، توسط آدولف هیتلر به استخدام درمیآید. سپس با احضار کردن شش شیطان جهنمی و گفتن کلمهی SABBAC، به قدرتهای فراانسانی دست پیدا میکند. درواقع با گفتن این کلمه، شش شیطان جهنمی به جسم تیموتی رخنه کرده و او را به یک نسخهی شیطانیِ شزم تبدیل میکنند. ساباک یا SABBAC، همچون SHAZAM، یک سرواژه بوده (صورت کوتاه شدهی یک عبارت) و از کنار هم قرار گرفتن حرف اول اسامی شیاطین جهنمی ساخته شده است:
- Satan
- Aym
- Belial
- Beelzebub
- Asmodeus
- Craeteis
جالب است بدانید که ساباک در اولین تقابلش با کاپیتان مارول جوینور به شکل خندهداری شکست میخورد: هر شش شیطان، زمانی که به قدرت زیاد کاپیتان مارول جونیور پی میبرند، از وحشت، جسم تیموتی را ترک کرده و در نتیجه، تیموتی به شکل فانی و ضعیفاش برمیگردد و به راحتی مغلوب میشود. ساباک همچنین از اعضای اصلی انجمن بزرگ شرارت است.
در سری Outsiders (2003-2007)، نسخهی جدیدی از ساباک در دنیای دی سی خلق شد که ظاهری شیطانی داشت. اسماعیل گرگور (Ishmael Gregor)، یک جنایتکار روسی بود که قصد داشت از راه یک آیین شیطانی و سوءاستفاده از تیموتی کارنز، به قدرتهای ساباک دست پیدا کند. اسماعیل در حین انجام مراسم شیطانیاش، مسافران یک اتوبوس را میسوزاند و تیموتی را در آخرین لحظه میکشد تا قدرتهای شیطانیاش را تصاحب نماید (عکس). بدینترتیب، او به ساباک جدید دنیای دی سی تبدیل شد (عکس).
Ibac
نخستین حضور: Captain Marvel Adventures #8 (1942)
استنلی پرینتویسل (Stanley Printwhistle) یک خلافکار میانسال بود که روحش را در ازای قدرت به «لوسیفر» میفروشد و لوسیفر نیز قدرتهای چهار فرمانروای خونریزِ تاریخ را به او میدهد. استنلی با گفتن سرواژهی IBAC، که از اسامی Ivan و Borgia و Attila و Caligula (چهار فرمانروا) گرفته شده، به بک ابرانسان تبدیل میشود که احتمالاً بعدها از همین ایده، برای خلق ساباک نیز استفاده شد (عکس). «ایباک» قدرت، سرعت و استقامت بسیار بالایی دارد و رقیب سرسختی برای کاپیتان مارول به حساب میآید. ایباک نیز جزئی از اعضای اولیه انجمن بزرگ شرارت محسوب میشود.
در کمیکهای The New 52، ایباک یک حاکم شیطانی دوران باستان است که خانوادهی بلک آدام را به اسارت و بردگی گرفته بود. بلک آدام نیز پس از به تبدیل شدن به یک ابرانسان، او را میکشد.
King Kull
نخستین حضور: Captain Marvel Adventures #125 (1951)
«کینگ کال» از آن دسته شرورهای خلاقانهی عصر طلایی است که نمونههای آن تنها در داستانهای کاپیتان مارول یافت میشد. او پادشاه گونهای از انسانهای ماقبل تاریخ بود که از تکنولوژی بسیار پیشرفتهای برخوردار بودند. با این حال، کینگ کال و مردم سرزمینش، بسیار وحشی بودند و به سایر انسانها (سایر گونهها) ظلم میکردند. در نتیجه، انسانها علیه کینگ کال و سرزمینش شورش میکنند و بهجز کینگ کال، همهی ساکنان سرزمینش را از بین میببرند (عکس). کینگ کال برای فرار، مرگ خود را با یک انفجار جعل میکند و با تکنولوژی پیشرفتهای که دارد، خودش را در حالت زندهداری تعلیقی قرار میدهد تا در آینده به زندگی برگردد و انتقامش را از انسانها بگیرد. در قرن بیستم، یک زمینلرزه، کینگ کال را از خواب بیدار میکند و او در اولین اقدامش، تصمیم به نابودی کامل زمین میگیرد، اما در پایان داستان، توسط کاپیتان مارول متوقف میشود. همانند مثالهای مشابه، کینگ کال هم از اعضای اولیهی انجمن بزرگ شرارت است.
Mr. Atom
نخستین حضور: Captain Marvel Adventures #78 (1947)
مستر اتم، حاصل آزمایش یک دانشمند هستهای است که قصد داشت از طریق انرژی اتم، حیات مصنوعی خلق کند. انفجار حاصل از این آزمایش، دانشمند را راهی بیمارستان میکند، اما به رباتی که قصد زنده کردن آن را داشت، حیات میدهد (عکس). این ربات که خودش را مستر اتم نامیده بود، به شهر حمله کرده و در همهجا خرابی و ویرانی بهبار میآورد. سپس به دلیل قدرتهای فراوانش، تصمیم میگیرد که بر کل دنیا حکومت کند، البته مثل همیشه، توسط کاپیتان مارول متوقف میشود. مستر اتم ثایت میکند که دشمنان کاپیتان مارول، از چه تنوع قابل توجهی برخوردار بودند؛ یکی از دلایل محبوبیت بیشتر کاپیتان مارول نسبت به رقیب اصلیاش در عصر طلایی (سوپرمن)، همین تنوع دشمنانش بود. در ضمن، مستر اتم هم از اعضای قدیمی انجمن بزرگ شرارت است.