میتوان بازی Marvel’s Avengers را به یک بازی ویدیویی از شخصیت «هالک» تشبیه کرد. این شخصیت یک انتقامجوی لبریز از خشم و در عین حال یک دانشمند خونسرد و معمولی است. با اینکه این دو خصوصیت کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند، ولی کماکان دربارهی یک نفر صدق میکنند. بازی «انتقام جویان» نیز به همین ترتیب، به دو بخش که بعضاً خصوصیات بسیار متفاوت و گاهی نیز مخالفِ یکدیگر دارند، تقسیم میشود. یکی از این بخشها، یک ماجراجوییِ تکنفره (Single-Player)، مهیج و متفکرانه است که میتواند شما را به جای یکی از قویترین قهرمانانِ زمین بگذارد. بخش دیگر، یک بازی چندنفره (Multiplayer) است که از مراحل عظیمی تشکیل شده و شما میتوانید در آن بدون دانستن علت خاصی، با دشمنان خود بجنگید و بر آنان غلبه کنید. هر دو بخشِ بازی به شیوهی خاص خود عمل میکنند، ولی هرگز ارتباط خود را از دست نمیدهند. این بازی با وجود آشفتگیهای درونیاش یک بازی سرگرمکننده است.
بازی Marvel’s Avengers با استفاده از رویکردی متفکرانه، خاطرات خوشی را برای مخاطبش رقم میزند. این بازی فضای جهان کمیک مارول را بازسازی میکند؛ جایی که در آن اعضای انتقامجویان، متشکل از «کاپیتان آمریکا»، «مرد آهنی»، «بلک ویدو»، «هالک» و «ثور»، معروف و محبوب هستند. هنگام شروع بازی، شما به عنوان یک دختر نوجوان به نام «کامالا خان» که یکی از طرفدارانِ قویترین قهرمانانِ زمین است، در جشنی تحت نام A-Day (مخففِ کلمهی Avengers Day به معنای روزِ انتقام جویان) در شهرِ سان فرانسیسکو شرکت میکنید. به زودی کامالا در پی یک حملهی تروریستی که منجر به از هم پاشیدنِ انتقام جویان و دادنِ قدرتهای فرابشری به مردمِ عادی میشود (با استفاده از غبارِ تریجن و تبدیل کردن مردم به «ناانسان»)، به یک ابرقهرمان تبدیل میگردد. در این بازی شما بهعنوان تمام اعضای انتقام جویان به مبارزه با شرورها میپردازید، ولی قسمتهای تکنفرهی این بازی عموماً در اختیارِ کامالا است.
این اثر یک بازی ابرقهرمانی (Superhero Game) است، بنابراین شما باید در آن بر ابرشرورها غلبه کرده و آنها را شکست دهید. سبک اصلیِ بازی انتقام جویانِ مارول نقشآفرینیِ اکشن (Action-RPG) میباشد و طی همین موضوع، شما در آن طیفِ وسیعی از شخصیتها را کنترل کرده و با شرورهایی نظیرِ «تسکمستر»، «ابومینیشن»، «مودوک» و تعداد زیادی مینیون (شرورهایی خردهپا که معمولاً در بازیها زیاد با آنها مجادله میشود) که به شکلِ انسان یا ربات هستند، مبارزه میکنید. شما حرکاتِ یک میزبان را به صورتِ جابهجاییهای عادی، حملاتِ سبک یا سنگین از فاصلهی نزدیک یا دور کنترل میکنید. همچنین علاوه بر این حرکات، میتوانید از تواناییهای ویژهی هر ابرقهرمان (که در بازههای زمانیِ مشخص قابل استفاده هستند) نیز استفاده کنید. گذشته از همهی اینها، در طول بازی تواناییهای جدیدی نیز به دست میآید که برای استفاده از آنها باید انرژیِ ذاتی (منبع انرژی که در طول بازی و با طی کردن مراحل مختلف جمع میشود و به شما امکان تقویت توانایی دفاع یا حمله و همچنین ایجادِ توانایی جدید برای هر کاراکتر را میدهد) را مصرف کنید. سبک مبارزات در بازی انتقام جویان به تواناییها و نوع حرکاتِ دشمنانتان وابسطه است. گاهی باید به دشمنانتان لگد بزنید، گاهی سپرهایشان را با حملاتِ سنگین نابود کنید و گاهی نیز ضرباتِ آنها را جاخالی دهید تا بر آنها غلبه کنید.
بهطور کلی، مبارزات در بازی انتقام جویانِ مارول شبیه به بازی اسپایدرمن (Marvel’s Spider-Man) و بتمن: آرکام (Batman: Arkham) است، با این تفاوت که این بازی چرخشها و پیچشهای جدیدی که مختصِ خودش است را به آن میافزاید. هرچه مدت زمانِ بیشتری بازی کنید و هرچه حرکاتِ بیشتری را برای قهرمانانِ مختلف باز نمایید، میتوانید به روشهای بیشتری به مبارزه بپردازید و بیشتر از این بازی لذت ببرید. انتقام جویان یک لیست بلندبالا از دشمنان را دارد که هرکدام از سبکِ مبارزهی خاصی برخوردار هستند. این موضوع باعث میشود که اکثر اوقاتی که بازی میکنید، به جای آنکه برای نابودی دشمنانتان دکمهها را به صورتِ تصادفی فشار دهید، به این فکر کنید که چگونه با ترکیبِ قدرتهای مختلف ابرقهرمانان، این شرورها را شکست دهید.
بازی زمانی آغاز میشود که کامالا خان در مسیرِ تبدیل شدن به میز مارول (Ms. Marvel) به دنبال متحد کردنِ انتقام جویان است، چرا که آنها باید جلوی شرکت AIM را بگیرند؛ شرکتی که مشغول ساخت رباتهای قاتل و همچنین «درمان کردنِ» کسانی است که در حادثهی روزِ انتقام جویان، قدرتهای فرابشری بهدست آوردهاند. پس از آن، بازی با شخصیتهای دیگر دنبال میشود و تمرکزش بر روی نشان دادن تلاطمِ روانیِ اعضای انتقام جویان پس از ماجراهای پنج سالِ پیش است.
نقطهی قوتِ این بازی در متفاوت بودنِ نحوهی حملات شخصیتهایش است. با آنکه بعضی از شخصیتها در نوعِ حملات (نزدیک یا دور بودنِ حملات، استفاده از انرژی ذاتی و تواناییهای ویژه) یکسان هستند، ولی در عین حال از روشهای مختلفی برای جنگیدن استفاده میکنند. به عنوانِ مثال، مرد آهنی بیشتر از فواصلِ دور به مبارزه میپردازد، برای همین هنگامی که درگیریها در نزدیکیِ او شدت میگیرند، او به راحتی از آنجا فاصله گرفته و سپس به مبارزه میپردازد. یا مثلاً کاراکتر هالک، انرژی ذاتیِ خود را از طریق آسیب رساندن، بهدست میآورد، برای همین شما ترجیح میدهید که با این کاراکتر به داخلِ معرکه شتافته و سر و صدای زیادی بهپا کنید تا علاوه بر ضرب و شتمِ حریفان، انرژی ذاتی را نیز دریافت نمایید و با استفادهی آنها از مهارتهای جدیدی نیز بهره ببرید. کامالا با آسیب دیدن، انرژی ذاتی خود را افزایش میدهد و میتواند با مصرف کردنِ آنها، حرکات اضافی را باز کند و با به کار بردنِ این حرکات، گروههای دشمن را به عقب رانده و آنها را کنترل نماید. این درحالی است که دیگر اعضای انتقام جویان، حرکات و روشهای متفاوتی را بهکار میبرند.
اعضای گروه انتقام جویان از لحاظ خصوصیات و نحوهی جنگیدن کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند و این امر موجب میشود که هنگام بازی با هرکدام از این کاراکترها، حس متفاوتی را تجربه کنید؛ خصوصاً زمانی که بازی به قسمتهای گروهیاش میرسد. این قسمتها به شما اجازه میدهند تا نقاط قوت هر انتقامجو را کشف کرده و از آن لذت ببرید، ولی به علتِ شلخته شدن بازی در این قسمتها و همچنین تغییر ناگهانی میزبانِ بازیکن، از هم گسیختگیهای داستانی نیز ایجاد میشود که به نوبهی خود برای این بازی یک نقطهی ضعف محسوب میگردد. اینکه شخصیتِ قابل کنترل ناگهان از کامالا به هالک و یا مردآهنی (که از شیوههای جنگی متفاوتی برخوردارند) منتقل شود، موجبِ سردرگمی بازیکن میشود. درمورد هر شخصیت چیزهای زیادی وجود دارد که بازیکن باید از آنها مطلع باشد و به هرکدام تسلط کافی را نیز داشته باشد؛ اتفاقی که فقط با تمرین ممکن میشود. با اینکه در این بازی آموزشهایی نیز برای هر شخصیت در نظر گرفته شده است، ولی این آموزشها خیلی دیر قابل استفاده هستند و همچنین نیز اختیاری میباشند.
با وجود تمامی این نواقص، داستان بازی جذاب است و با درگیر کردن مخاطبِ خود با روابط انتقام جویان با یکدیگر، به این شخصیتها عمق میبخشد. همان چیزی که در دنیای سینمایی مارول نیز به این کاراکترها عمق بخشید. در این بازی ما شاهد صحنههایی هستیم که در آن کامالای پرشور با «بروس بنرِ» بیمیل که پس از وقایع روزِ انتقام جویان دچار افسردگی شده است، ارتباط برقرار میکند و پس از گذشت مدتی در او یک مربی را مییابد؛ کسی که به او میآموزد که چگونه تبدیل به یک ابرقهرمان شود. رابطهی بینِ کامالا و بروس، و همچنین انعکاسِ آن در شرورهای داستان یعنی «جورج تالتون» و «مونیکا راپاچینی» باعث میشود که بازیِ انتقام جویان موفق شود و زمانی که صرف پراختن به شخصیتهای داستان شده است، ارزشش را داشته باشد.
هرچند، به تمام شخصیتهای این بازی به اندازهی یکسان توجه نمیشود. درگیریهای مرد آهنی با هالک و چگونگی تاثیرِ آن بر کامالا، یکی از عناصر اصلیِ بازی است، ولی این اتفاق باعث میشود که شخصیتهای ثور، بلک ویدو و کاپیتان آمریکا (که در طی وقایع روزِ انتقام جویان کشته شد) نادیده گرفته شوند. در طی بازی کردنِ انتقام جویانِ مارول که بین ۱۰ تا ۱۴ ساعت طول میکشد، بازیکن متوجه میشود که از نقش و تاثیرِ بعضی از شخصیتها کم شده تا به نقش و تاثیر شخصیتهایی مثل هالک اضافه شود. علاوه بر اینها، این بازی بیشترِ وقت و سرمایهی خود را بر روی همین قسمتها متمرکز کرده که موجبِ بروزِ برخی مشکلات در قسمتهای دیگر میشود.
درحالی که بسیاری از ماموریتهای بازی انتقام جویان برای یک شخصیت تدارک دیده شده است و اکثراً با به ماموریت رفتنِ دو کاراکتر به انجام میرسد، از اواسطِ بازی این روند تغییر کرده و ماموریتها از حالت تکنفره به حالت گروهی تغییر میکنند. این ماموریتها که از اندازههای مختلفی برخوردارند، معمولاً همکاری ۴ ابرقهرمان را برای به سرانجام رساندنِ آن میطلبد. ابرقهرمانانی که یا توسط بازیکنهای دیگر کنترل شده و یا توسط هوش مصنوعیِ خودِ بازی کنترل میشود. بعضی از ماموریتهای این اثر در مکانهایی مانند تشکیلات شرکت AIM اتفاق میافتند؛ جایی که در آن شما میتوانید کارهایی که در بازیهای دیگر انجام میدادید را در این بازی نیز انجام دهید. کارهایی نظیر: مبارزه با موجهای دشمن، دفاع از یک مکانِ خاص برای مدت زمانی مشخص، از بین بردنِ برخی اشیا مانند ژنراتورهای برق و شکست دادن رئیسهای بازی (Boss Fight). در مراحلِ بزرگتر و گستردهتر، اغلبِ ماموریتها دارای چندین مرحله و همچنین اهدافِ جانبیِ اختیاری هستند؛ اهدافی مانند حل معماهایی ساده برای بازکردن برخی درها و مکانیابی و کشتنِ برخی از دشمنها.
همبازی شدن با بازیکنانِ دیگر موجب میشود که از توانایی کاراکترها و نقاط ضعف و قدرت آنها آگاه شده و با استفاده از آنها بازدهی را بالا ببرید. مثلا مرد آهنی و بلک ویدو در شکست دادن دشمنانِ سرسخت بسیار کارآمد هستند، درحالی که میز مارول و هالک در نابود کردن دشمنانی که آنها را محاصره کردهاند تبهر دارند. همکاری با هم در یک مبارزه، لحظاتِ جالبی را خلق میکنند، حتی اگر همبازیهای شما بهجای انسان، هوش مصنوعی باشند. شما میتوانید در نبردهای بزرگتر و سختترِ این بازی، با قرار دادنِ کاراکترهای هوش مصنوعی در جای درست، سنگینیِ کفهی ترازو را به سمت خود برگردانید و از این مراحل گذر کنید.
پس از به پایان رسیدنِ قسمتهای تکنفرهی بازی، تمرکزِ آن بر روی قسمتهای چندنفره قرار میگیرد. جایی که در آن بازیکن بهطور مداوم با ماموریتهای چالشبرانگیزی مواجه شده و با پشت سر گذاشتنِ آنها، صندوقچههایی را بهدست میآورد. تمامِ صندوقچههایی که بازیکن در طول بازی پیدا میکند، آیتمهایی را برای یک سیستم غنیمت (Loot) فراهم میکند، جایی که میتوان در طول بازی، برای تجهیز کردنِ شخصیتها توسطِ آیتمها به آن رجوع کرد. هرکدام از آیتمها، همانند هرکدام از کاراکترها، مشخصات و عملکرد مخصوص به خود را دارند که با توجه به مشخصات و آمارِ کاراکترها، به شخصیتی که بیشترین نیاز را به آن دارد داده میشود.
هر آیتم از مزایای خود بهرهمند است. مثلاً یک آیتم به شما در برابر دشمنانی که قصد منجمد کردنِ شما را دارند کمک میکند و آیتمی دیگر با مسموم کردنِ دشمنانتان، آنها را از سر راهتان برمیدارد. مشکل نه در آیتمها و ابزارآلات، بلکه در پیدا کردنِ آنها است. پس از گذشت مدتی، حدود ۱۵۰ آیتم مختلف در سیستم غنیمتِ شما قرار میگیرند و این موضوع منجر میشود که پیدا کردن یک آیتمِ بهخصوص، سخت و دشوار باشد. با اضافه شدن مکان بدِ قرارگیریِ این سیستم به تعداد زیادِ آیتمهای درون آن، استفاده از آن بسیار سخت شده و تمرکزِ بازیکن را از بین میبرد. علاوه بر این دو، اکثرِ آیتمها تغییری در شکل ظاهری کاراکتر بهوجود نمیآورند که این موضوع خود پیدا کردنِ آیتمها را از قبل هم سختتر میکند.
در این بازی میتوان با استفاده از روشهای مختلف، برخی مراحل را به آسانی پشتِ سر گذاشت و این جریان منجر میشود تا بازیکن حس نکند مجبور به بازی کردنِ چیزی است که به آن علاقه ندارد. در پایان، مراحلِ نسبتاً عظیمی وجود دارد که گیمر میتواند در آن برخی از خصوصیات نظیر سطحِ دشواری و مدت زمانِ بازی را تغییر دهد. اگر بازیکن یک بازی کوتاهِ ۱۰ دقیقهای میخواهد، این گزینه میتواند برای او مفید واقع شود و به او در این زمینه کمک کند. همچنین اگر یک بازیکن ترجیح میدهد که مراحل نسبت به معمول کمی طولانیتر باشند، میتواند از دیگر گزینههای قرار گرفته استفاده کند. البته هرچه مراحل طولانیتر و سختتر باشند، مهارتها و آیتمهای بیشتری برای بازیکن به عنوانِ پاداش در نظر گرفته میشود.
البته در این بازی همهچیز کمی آشفته بهنظر میرسد. خرد کردن و غارت کردنِ دشمنان چیزی است که در بازی بسیار وجود دارد، ولی به علت تکراری بودنِ بعضی از آنها، این زد و خوردها پس از گذشتِ مدتی حوصلهسربر میشود. اکثرِ سطحبندیها با وجود تفاوتهای خود، بسیار به هم شبیهاند و اغلب بازیکن را به جاهایی یکسان مانند آزمایشگاه AIM، کویر و یا جنگل میفرستد و او را مجبور به مقابله با دشمنان در این مکانها میکند. همچنین هنگامی که چندین قهرمان به مقابله با Boss Fight میپردازند، شما نمیتوانید از تواناییهایی نظیرِ جاخالی دادن و برخی از انواعِ ضربات استفاده کنید، چرا که بازی در این صحنهها بسیار شلوغ و آشفته میشود و اجازهی این کار را به بازیکن نمیدهد.
با این وجود، بازی انتقام جویانِ مارول توانسته در برخی زمینهها موفق ظاهر شود و مخاطب را به وجد بیاورد. مثلاً با ایجادِ صحنهای احساسی میان دو کاراکتر آن هم در میدان نبرد، مخاطب را شگفتزده کرده و به جذابیتِ بازی میافزاید. ماجراجوییهایی که توسط شخصیتهای مختلف انجام میشود، باعث میگردد تا بازیکن در محیطهای مشابه، احساسِ تازه و جدید بودن را تجربه کند و از تکراری بودنِ برخی از مکانها دلزده نشود. همچنین هرکدام از شخصیتهای قابل بازیِ انتقام جویان دارای ویژگیها و مهارتهای خاصی هستند که به بازیکن کمک میکند تا حس تازهای را تجربه نماید.
با گذر از هر مرحله، قفل مراحلِ بالاتر و دشوارتر باز میشود و همچنین ماموریتهای اضافهای نیز به بازیکن اهدا میگردد تا او با گذر از هر مرحله، به چالش کشیده شود و در آخر از این بازی لذت ببرد. در اواخرِ بازی، با به هم چسبیدنِ چندین مرحلهی کوچک ولی دشوار، مخاطب به چالش کشیده میشود و هربار با دشمنانِ قدرتمندتری روبرو میگردد. بخشی از بازی، به مبارزه به همراهِ همتیمیها اختصاص دارد که علاوه بر ایجادِ لحظاتی جالب و لذتبخش، منجر به آشنا شدن با قدرتهای هر شخصیت نیز میشود. قطعاً این بخشها هنگامی که چندنفر با هم مشغولِ بازی باشند بهتر از آب در میآیند و لذتبخشتر هستند، ولی به خودیِ خود، هوش مصنوعی بازی به اندازهای خوب است که اگر یک نفر به تنهایی این بازی را انجام دهد از این اثر لذت ببرد.
انتقام جویان به خوبی توانسته چالشها و مبارزاتِ جذابی خلق کند، به گونهای که حتی بعد از ۵۰ ساعت بازی کردنِ آن نیز در بازیکن شور و هیجان برای دوباره بازی کردن وجود دارد. همچنین قرار است در آینده محتوای اضافه و قابلیتهای جدیدی نیز به این اثر اضافه شود که این موضوع به تنهایی نمایانگرِ آن است که در آینده سطحِ کیفیِ این بازی افزایش یافته و از برخی مشکلاتِ آن کاسته میشود. همچنین قرار است در آینده شخصیتهایی مانند اسپایدرمن نیز به بازی اضافه شوند و این موضوع در کنار جذاب کردنِ این اثر، میتواند در بخش داستانی نیز محتوای اضافهای را خلق کند و تجربهای جدید را برای بازیکنان پدید آورد. این موضوع، فرصتهایی را برای قسمتهای شخصیتمحور نیز خلق میکند و به انتقام جویانِ مارول این فرصت را میدهد تا از شخصیتهای جدید در قسمتهای گروهی بهره ببرد و بر جذابیت خود بیافزاید.
البته بهره بردن از شخصیتها در قسمتهای گروهی، دارای مشکلاتی است که بهخاطر آشفتگیِ بازی در این قسمتها به وجود آمده است. در سرتاسر بازی انتقام جویان، مشکلاتی نظیر دیالوگهای اشتباه و همچنین بارگذاری نسخههای متعدد از قهرمانان برای یک ماموریت وجود دارد. همچنین در گذر از مراحل نیز برخی مشکلات وجود دارد که منجر به پایین آمدن سطح و جذابیت آن برای مخاطب میشود. البته بیشترِ مشکلات پس از عرضه شدن پچِ (Patch) جدیدِ این بازی رفع شدند و انتظار میرود که دیگر مشکلات نیز با عرضهی پچهای بعدی رفع شوند.
مدتی است که برخی بازیکنان به هنگام اجرا، دچار مشکلاتی نظیر هنگ کردن بازی و همچنین خرابی در برخی مراحل میشوند و تاکنون دلیلی برای آن پیدا نشده است. البته باید گفت که این اتفاق زیاد شایع نیست و فقط برای تعدادی از بازیکنان پیش آمده است. افرادی که دچار این مشکلات شدند اتفاقاتِ عجیبی برایشان رخ داده است؛ مثلاً گاهی میتوانند چندین ماموریت را کاملاً طی کنند و یا به مدتِ چندین ساعت مشغول بازی کردن باشند و گاهی نیز فقط در منوی شروع گیر میکنند و نمیتوانند وارد بازی شوند. تنها راه درست کردنِ این مشکل دوباره روشن و خاموش کردنِ دستگاه است و تاکنون اقداماتی نظیر پایین آوردن گرافیک و همچنین ساختِ درایورهای جدیدِ GPU هیچ مشکلی را حل نکرده است. این مشکل در اوایل نصبِ بازی وجود نداشت، ولی مدتی است که بدون هیچگونه دلیلی بهوجود آمده و باید امیدوار باشیم که در آینده توسط سازندهی بازی حل شود.
انتقام جویان یک بازی لذتبخش است که اگر در آینده، با استفاده از بهروزرسانیهای مختلف، مشکلاتِ فنیاش حل شود و همچنین شخصیتهای جدیدی نیز به آن اضافه گردد، تبدیل به یک اثر جذاب و خیلی خوب میشود. انتقام جویانِ مارول گاهی خود را درگیر داستانی جذاب میکند و گاهی نیز بر روی اکشنِ محض مانور میدهد. خوشبختانه این بازی توانسته با ایجاد تعادل و وقت گذاشتن روی هر دو قسمت، آنها را خوب از آب در بیاورد. همانند بروس بنر و هالک، بازی انتقام جویان ارزشِ آن را دارد که برای آن وقت بگذارید و ببینید که در طول داستان، چگونه باید دو قسمتِ کاملاً متفاوتِ آن را دوباره با هم یکی کنید و چیز بهتری بسازید.