«هارلی کوئین» یک آزمون بسیار مهم برای شبکهی دی سی یونیورس (DC Universe) تلقی میشود؛ چرا که نخستین انیمیشن سریالی اوریجینال این سرویس استریم بوده که تماماً برای این شبکه ساخته شده است. با اینکه سریال «عدالتجویان جوان: بیگانگان» یک اثر بزرگ و فوقالعاده بود، ولی بهسختی میتوان آن را در زمرهی آثار اوریجینال این استریم قرار داد؛ چرا که دو فصل پیشین آن برای شبکهی دیگری ساخته شده بودند. خوشبختانه، دی سی یونیورس با ساخت یک اثر مفرح، پرهیاهو، دیوانهوار و سرشار از فحاشی و رکیکگویی، این آزمون را با موفقیت پشت سر میگذارد، و البته حقیقتی را به اثبات میرساند که طرفداران کمیکبوک پیش از این، آن را میدانستند: شخصیت هارلی کوئین زمانی در اوج قرار دارد که یک زنِ مستقل و آزاد باشد. با نقد و بررسی این سریال جذاب همراه ما باشید.
این نسخهی جدید از هارلی کوئین را میتوان ترکیبی عجیب و غریب از نسخههای موجود در کمیکهای دورهی The New 52 و سریال انیمیشنی Batman: The Brave and the Bold قلمداد کرد. سازندگان این سریال رویکرد بسیار بیپرده و غیرمعمولی را برای به تصویر کشیدن هارلی کوئین (با صداپیشگی کیلی کوئوکو) و جایگاهش در دنیای دی سی اتخاذ کردهاند. پس از خیانت و بیمهریِ چندین و چند بارهی جوکر (با صدای آلن تودیک)، او تصمیم میگیرد تا زندگی مستقل خود را آغاز کرده و به دنیا ثابت کند که در شرارت بهتر از جوکر است. اما مگر راهی بهتر از عضو شدن در لژیون نابودی، برای اثبات این ادعا وجود دارد؟
طرح کلی داستان نیز همین موضوع است که به شکلی گیرا و قدرتمند در طی ۱۳ قسمت روایت میشود. هارلی کوئین، نه مانند سریال عدالتجویان جوان کاملاً داستانمحور است و نه مانند انیمیشن سریالی بتمن (۱۹۹۲)، چند رویدادی یا Episodic (هر قسمت داستانی جداگانه و مستقل دارد) به حساب میآید. میان قسمتهای مختلف آن به اندازهی کافی همبستگی وجود دارد که بتواند هارلی را در مسیر بدبیاریهای پیشِ رویش هدایت کند و قوس شخصیتیاش را شکل دهد. داستان فصل اول آنچنان که میبایست خلاقانه و نوآورانه ظاهر نمیشود، ولی با این وجود، در نشان دادن یک دستیار (Sidekick) که دائماً مورد تحقیر و آزار قرار میگرفته راضیکننده عمل میکند؛ دستیاری که اکنون به دنبال کشف ارزش درونی خودش است.
هارلی کوئین، تنها شخصیت مرکزی این مجموعه نیست و دوستی او با پویزن آیوی (با صدای لیک بل) سهم بسیار زیادی در پیشروی داستان دارد؛ تا جایی که میتوان آن را سریالِ «هارلی و آیوی»، یا چیزی شبیه به این، نامید. آیوی مانند صدای وجدان در گوش هارلی کوئین، بهطور دائم او را بابت تصمیمات دیوانهبار و مرگبارش مورد شماتت قرار میدهد. او نیز در طول فصل اول دچار تحولات شخصیتیِ قابل توجهی میشود و دوستیاش با هارلی کوئین، شدیداً مورد آزمون قرار میگیرد.
خوشبختانه سایر شخصیتهای مکمل، نقششان را در مهیج کردن هرچه بیشتر سریال بهخوبی ایفا میکنند. هارلی کوئین مجموعهای از شرورهای درجه دو و دستِ کم گرفته شده، نظیر دکتر سایکو (تونی هیل)، کِلیفیس (آلن تودیک) و کینگ شارک (راب فانچز) را سریعاً دور خود جمع میکند. با اینکه به هیچکدام از این شخصیتهای مذکور به اندازهی هارلی و آیوی پرداخته نمیشود، اما حضور آنها باعث شده است که جنبههای کمیکی این سریال بیشتر به چشم بیاید. سایر شخصیتها نیز نظیر لکس لوثر (جانکارلو اسپوزیتو)، جیمز گوردون (کریستوفر ملانی)، بتمن (دایدریچ بیدر) و البته جنایتکار جنگی سابق و صاحب خانهی هارلی، سای بورگمن (جیسون الکساندر) نقش بسزایی در مفرح کردن و بالا نگه داشتن سطح شوخیهای این سریال ایفا مینمایند.
با اینکه حجم زیاد فحاشیها و خشونت بیمنطق پشت این سریال سبب شده تا بزرگسالان به عنوان تنها مخاطبین این اثر در نظر گرفته شوند، اما این انیمیشن را میتوان دنبالهی معنویِ سریال Batman: The Brave and The Bold دانست؛ فارغ از این موضوع که در هر دوی این سریالها «دایدریچ بیدر» صداپیشهی بتمن است. این سریال با وجود اینکه شخصیتهای داستان را گاهاً به باد انتقاد و سخره میگیرد، اما همچنان به تاریخچهی دی سی ادای احترامی جانانه میکند. بهعنوان مثال تمامی صحنههایی که «بین» در آن حضور دارد، با هدفِ مسخره کردن و دست انداختن صدای احمقانهی تام هاردی در فیلم شوالیهی تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises) خلق شدهاند. لژیون نابودی در این سریال بیشتر به یک سازمان شدیداً قانونمدار شبیه است (مانند آنچه که در سریال انیمیشنی The Venture Bros دیدهایم) تا تشکیلات خبیثی که تنها هدفش فتح دنیاست. درحالی که اکثر شخصیتهای این سریال متعلق به دنیای بتمن هستند، اما این موضوع مانع از حضور افتخاری سایر شخصیتهای انتشارات دی سی نشده است و گلچینی از بخشهای دیگر دنیای دی سی را میتوان در این سریال دید. همچنین، با اینکه دوستان بتمن در گروه لیگ عدالت بهندرت ظاهر میشوند، اما در همان حضور کوتاه نیز صحنه را از آنِ خود میکنند. رابین (جیکوب ترمبلی) نیز بسیار شیرین و دوستداشتنی است.
صداپیشگانِ این سریال احتمالاً بیشترین نقش را در بالا بردن هرچه بیشتر کیفیت آن دارند. هارلی کوئین قطعاً جزء پرستارهترین پروژههای انیمیشنی سالهای اخیر دی سی است. از همه مهمتر اینکه، تمامی این صداپیشگان کاملاً مناسب نقش خود هستند. آلن تودیک بدون تقلید آنچنانی از صدای نمادین مارک همیل، جوکری لوده و بهیادماندنی را تحویل مخاطب میدهد. کینگ شارکِ راب فانچز اصلاً شبیه به آن چیزی نیست که انتظار میرود، اما بهطور کامل مناسب لحن سریال است؛ به هر حال، هر دوی این صداپیشگان بسیار بهتر از سیتکامِ (Sitcom یا کمدی موقعیت) Powerless که در آن با هم همکاری داشتهاند، عمل کردهاند.
بیشک بهترین صداپیشهی این مجموعه کیلی کوئوکو است که نقش هارلی کوئین را کاملاً مال خودش میکند؛ این در حالیست که هارلی ارتباطی ناگسستنی با دو صداپیشهی افسانهای پیشین خود، یعنی تارا استرانگ و آرلین سورکین دارد. هارلی کوئینِ کوئوکو ترکیب درستی از دیوانگیِ مجذوبکننده، خشونت بیاندازه و خودآگاهیِ جدیِ این شخصیت است. کماهمیت جلوه دادنِ لهجهی بروکلینی هارلی کوئین و نپرداختن به آن نیز بسیار حرکت خردمندانهای بود؛ هرچند زمانی که هارلی به گذشتهی ناخوشایندش فکر میکند، این لهجه به شکل خندهداری بازمیگردد. این نشان میدهد که کوئوکو تا چه اندازه بر روی این شخصیت تسلط دارد.
با وجود آنکه فصل اول این سریال بسیار سرگرمکننده است، اما دربارهی لحن اثر به نتیجهی مشخصی نمیرسد. بهنظر میآید که ادبیات و خشونت بهکار رفته در این اثر گاهاً متناقض با لحن آن است. هارلی کوئین در نهایت یک اثر نسبتاً غیرجدی و نشاطبخش تلقی میشود. بهنظر نمیرسد که اینگونه سریالهای در ظاهر بزرگسالانه، در خدمت این قشر از بینندگان باشند. اینگونه آثار به جای اینکه قشر وسیعتری از مخاطبین را در نظر بگیرند، با رویکرد و جهتدهیِ بهظاهر بزرگسالانه، به خودشان آسیب زدهاند. میتوان گفت یکی از مشکلات اصلی آثار شبکهی دی سی یونیورس همین مسئله است.
از طرفی لحن مفرح این سریال باعث شده که بسیاری از صحنههای احساسی و درام کاملاً بیارتباط و بیمعنی جلوه کنند. با اینکه در دو قسمت پایانی، سریال وارد فضای تاریکتری میشود؛ اما این تغییر سبب نمیگردد که کالبد مفرح و شوخش را از دست بدهد و در نتیجه، سریال نمیتواند از آن لحظات غمگین پایانی، نهایت بهره را ببرد. این همان موضوعی است که باید در فصل دوم به آن توجه کرد. متناسب با پیچش داستانیِ شگفتانگیزی که در قسمت پایانی اتفاق افتاد، لحن سریال نیز در فصل دوم، نیازمند کمی تغییر است.
اگر سریالهایی نظیر سوامپ ثینگ (Swamp Thing) و یا تایتانها (Titans)، آنقدر جدی هستند که هرگز شما را جذب نمیکنند، این وعده را میدهیم که هارلی کوئین حال و هوایی کاملاً متفاوت و تازه دارد. این سریال، برداشتی هجوآمیز از دنیای دی سی و افراد مبدلپوش آن است و از این نظر شباهتهای بسیاری با سریال خاطرهانگیز Batman: The Brave and The Bold دارد. با اینکه سریال هرگز موفق نمیشود بین لحن کمدی و درام تعادل برقرار کند، اما صداپیشگیهای فوقالعاده و شخصیتپردازی درست و متعادلِ هارلی کوئین سبب شده است تا این سریال نیز در زمرهی آثار ارزشمند آرشیو دنیای دی سی قرار بگیرد.
Harley Quinn - Season 1
علیرغم مشکلاتی که در لحن سریال وجود دارد، صداپیشگی فوقالعاده و شخصیتپردازی صحیحِ هارلی کوئین، این سریال را به یک اثر موفق تبدیل کرده است.
- IGN ۸.۱