نگاهی به سری ثور از دیدگاه جیسون آرون | استاد حماسه‌های ابرقهرمانی مدرن

مینی‌سری پادشاه ثور (King Thor) که در سپتامبر ۲۰۱۹ شروع به انتشار کرد، نشان‌دهنده‌ی پایانی بر کار «جیسون آرون» با شخصیت «ثور» و همچنین پایانی بر جهان مارول بوده است. کمیک King Thor در آینده‌ای دور رقم می‌خورد؛ جایی که به‌نظر می‌رسد «مرگ گرمایی کیهان» در حال رخ دادن است. لابه‌لای این اثر، ثور و «لوکی» در آخرین نبردشان قبل از پایان دنیا، درگیر می‌شوند. عنوان پادشاه ثور یک نتیجه‌گیری حماسیِ مناسب برای داستانی بود که مدت‌هاست در حال روایت بوده، لحظات بسیاری را ارائه کرده و افسانه‌های ثور را برای همیشه تغییر داده است.

سری آرون برای شخصیت ثور تقریباً هفت سال پیش از انتشار مینی‌سری King Thor آغاز شد؛ هنگامی که در اواخر سال ۲۰۱۲ این نویسنده همراه با طراحی به نام «ایساد ریبیچ» اولین شماره از کمیک Thor: God of Thunder را ارائه داد. اولین داستان، زمینه را برای روایت داستان گسترده‌ای فراهم کرد و سه‌گانه‌ی Thors (شامل پادشاه آینده‌ی آزگارد، خدای رعد جوان و شاهزاده‌ی ناشایست) و همچنین شرور جدید و مرگباری (گور ملقب به سلاخ خدایان) را به خوانندگان ارائه داد، اما هیچکس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که برنامه‌های این داستان چقدر گسترده است. از همان ابتدا، آرون و همکارانش طرحی را ایجاد کردند که حتی با آثار کلاسیک «والت سایمونسون»، «جک کربی» و «استن لی» رقابت می‌کرد؛ به بیانی دیگر، افسانه‌ای‌ترین ترکیب از خالقین، آثار کمیک و خدایان نورس تاکنون بود. با تأمل در سال‌های حضور آرون به‌عنوان سکان‌دار کمیک‌های شخصیت ثور، واضح است که آوازه‌ی این داستان‌ها تا دهه‌های آینده همچنان طنین‌انداز خواهند ماند و به‌واسطه‌ی آن، جیسون آرون رسماً خود را به جایگاه استادی در «حماسه‌های ابرقهرمانی مدرن» رسانده است.

در این مطلب به دیدگاه جیسون آرون پیرامون ران هفت‌ساله‌اش بر روی شخصیت ثور می‌پردازیم و شیوه‌ی کاری او را بررسی می‌کنیم‌.


گردآوری تیم

نگاهی به سری ثور از دیدگاه جیسون آرون

این تسلط تنها از قلم نویسنده بیرون نیامده است. همانگونه که بدون ایده‌پردازی‌ها و شیوه‌ی انتقال داستانِ جک کربی، استن لی نمی‌توانست عنوان چهار شگفت‌انگیز را به یکی از آثار شاخص آمریکایی تبدیل کند، به‌نظر می‌رسد جیسون آرون نیز همیشه به اهمیت حضور همکارانش در جای‌جای رانِ خود واقف است. در حالی که هیچ طراح به‌خصوصی نتوانسته تمام این پروسه‌ی ۷ ساله را تحت نظر قرار دهد، با این وجود، هر کدام از فازهای این پروژه دقیقاً با یک بینش واحد تعیین شده‌اند، هنرمندی که توانایی به تصویر کشیدن استعاره‌های نمادین را دارد.

ایساد ریبیچ طراح اصلی عنوان Thor: God of Thunder بود؛ او با یک زیباشناسیِ هوی متال در طراحی‌هایش، ماجراجویی‌های دلاورانه‌ای را در گذشته، حال و آینده ارائه کرد. ریبیچ ظاهر شخصیت گور را همانند باطنش زشت به تصویر کشید و حضور ساده‌اش را با اعمال قدرت زیادی برای نابودی پانتئون‌های مختلف به نمایش گذاشت. حتی وقتی طراحان دیگر برای کار بر روی داستان‌های وان‌شاتی که میان آرک‌های بزرگ‌تر وجود داشتند، به این مجموعه آمدند‌، به‌نظر می‌رسید که آن‌ها نیز به‌درستی و متناسب با لحن کلی کمیک انتخاب شده‌اند. در ادامه نیز هنگامی که «راسل داوترمن» به‌عنوان طراح به این مجموعه دعوت شد و سری The Mighty Thor را با تمرکز بر روی شخصیت «جین فاستر» آغاز کرد، باز هم مسئله‌ی مشابهی رخ داد. داوترمن که آثارش مرتباً بدست «متیو ویلسون» رنگ‌آمیزی می‌شوند، برخی از غنی‌ترین و پرجزئیات‌ترین لاین‌ورک‌ها را در میان کمیک‌های ابرقهرمانی مدرن ارائه می‌دهند. در کل، طی این ران همه‌چیز دقیق و با برنامه بود، آن هم با وجود آنکه داستان‌ها و شخصیت‌های آن‌ها به مرور بزرگ‌تر می‌شدند.

واضح است که آرون در طول ران خودش با تعدادی از بهترین طراحان انتشارات مارول کار کرده است و بهتر از آن، این طراحان به کار بر روی داستان‌هایی فراخوانده شدند که متناسب با سبک کاری‌شان بوده است. این مشارکت‌ها تک‌تک مراحل این ران ۷ ساله را مشخص کرده و به آن انسجام و استایل لازم را داده‌اند که تا مدت‌ها پس از نابودی پیچش‌های داستانی (به سبب گذشت زمان) کماکان شگفت‌انگیز باقی می‌مانند.


طرح‌ریزی آرک‌ها

برترین کمیک های مارول: مرگ ثور توانگر

تعداد کمی از نویسندگان می‌توانند در مورد چگونگی خلق یک داستان ابرقهرمانی در جهانی مشترک، آن هم در طی یک سیر زمانی طولانی، اظهار نظر کنند، اما به‌نظر می‌رسد که این کار مشابه با حرکت ژنرال‌های باستانی است، بدین‌گونه که استراتژی‌های عظیمی را ایجاد کرده و سپس به‌طور مرتب آن‌ها را تغییر دهیم؛ زیرا بسیاری از ایده‌های اولیه به سمت هرج‌ومرج و نابودی پیش می‌روند. شاید مهم‌ترین دستاورد کار جیسون آرون این باشد که حتی در رویداد جنگ‌های مخفی (Secret Wars) و رویدادهای مختلف دیگر، داستان‌های ثور را می‌توان هنوز به‌راحتی دنبال کرد؛ خصوصاً با وجود این مسئله که بخش‌های مرتبط با آن، در میان رویدادها یا داستان‌های بزرگ‌تر نیز کماکان روایت می‌شوند. در این میان، برای یکبار هم که شده، تمایل انتشارات مارول به ریلانچ کمیک‌هایش در راستای منفعت خالقین اثر اجرایی شد، زیرا هر شماره‌ی ۱# با هدف و رویکرد هنری مشخص به روایت فصل جدیدی از داستان می‌پردازد. حتی در هنگام یک ریلانچ گسترده، ثورِ جیسون آرون هرگز موضوع اصلی خود را از دست نداد و موفق شد حماسه‌های بسیاری ارائه دهد که نقش‌نمای بزرگ‌تری را ایجاد می‌کنند.

امروزه هنگام بحث در مورد عملکرد آرون، طبیعی است که داستان را از نظر وسعت رویدادهای بزرگ آن در نظر بگیریم. طرفداران درباره‌ی روزهای اولیه‌ی این سری، از داستان‌های «گور؛ قصاب خدایان» صحبت می‌کنند، سپس ثور نالایق یا همان Unworthy Thor و در ادامه‌اش نیز ثور توانگر (Mighty Thor) یا همان «جین فاستر»، و پس از همه‌ی این‌ها، نوبت به اساسی‌ترین حماسه و نقطه‌ی اوج داستان‌های او یعنی جنگ قلمروها (War of the Realms) می‌رسد. ویلن‌های بزرگی همچون نسخه‌های بروزشده‌ی مانگوگ و مالکیث، در بخش‌هایی از داستان به‌عنوان خبیث اصلی ظاهر می‌شوند و در کنار خودشان، دشمنان زیاد دیگری را فرامی‌خوانند تا قبل از شکست‌شان فضا را پر کنند. این دوره‌های مختلف چیزهای زیادی را به سیر داستانی اضافه می‌کنند؛ اما فقط به این خاطر که خواندن این دوره‌ها سرراست و راحت است و می‌توان داستانی به این عظمت را بدون از بین بردن روایت در زیر بار سنگینی این عناوین، نقل کرد. بخش پایانی این داستان هم مینی‌سری پادشاه ثور است که با ظرافتی متفاوت به این حماسه پایان می‌دهد.


همیشه جاه‌طلب

کمیک پادشاه ثور به نویسندگی جیسون آرون

آنچه که در تک‌تک این بخش‌ها و دوره‌ها آشکار می‌باشد، تن ندادن آرون و همکارانش به عقب‌نشینی است. حتی اگر عنوان Thor: God of Thunder آنقدر زبانزد خاص و عام نمی‌شد (به‌سختی می‌توان غیر آن را تصور کرد)، آنگاه داستان مقابله‌ی سه ثور با سلاخ خدایان همچنان به‌عنوان یک برداشت مستقل از این شخصیت باقی می‌ماندند؛ نه دیدگاهی برآمده از اینکه «چه می‌شد اگر این اتفاق می‌افتاد.» وقتی این سری کمیک به سوی معرفی جین فاستر تحت عنوان ثور جدید حرکت کرد، داستان‌های او تأثیرگذار ظاهر شدند و به‌ندرت طرفداران به این فکر می‌افتادند که چه زمانی ممکن است اودینسان به جایگاه سابق خود برگردد. خودِ رویداد نبرد قلمروها می‌توانست به‌عنوان آخرین بخش این ران عالی عمل کند؛ زیرا شامل صحنه‌هایی بود که تقریباً تمام دشمنان برجسته‌ی ثور را به میدان نبرد می‌آورد و برای طرفداران، دوست‌داشتنی ظاهر می‌شد. با این وجود، هنوز یک داستان برای تعریف باقی ماند.

تمام چیزی که همه‌ی طرفداران می‌توانند نسبت به تجربه‌ی مینی‌سری King Thor از آن اطمینان داشته باشند این است که کمیکِ مورد بحث هیچ آسیبی به داستان‌های پیشین و شخصیت‌های افسانه‌ای خودش نمی‌زند و حتی بسیار می‌کوشد تا حماسه‌ای تازه در حد و اندازه‌ی پیشینیان خود (چه در کمیک‌ها و چه در اساطیر نورس) خلق کند. این تعاریف به این خاطر نیست که پادشاه ثور یک پایان محسوب می‌شود، بلکه به این خاطر است که بخش جدیدی از یک حماسه‌ی ابرقهرمانی را نشانمان می‌دهد که به لطف خالقینش، همیشه جاه‌طلب می‌ماند چراکه هیچ‌گاه به مقدار کم راضی نشد. با آنکه احتمالاً آرون شب‌ها رویای روایت داستانی هفت‌ساله با تغییرات و نبردهای بزرگی را می‌دید، او هر ماه می‌کوشید تا بهترین کمیکی که می‌شود را ارائه کند. همین موضوع است که سبب می‌گردد ران هفت‌ساله‌ی او بر روی شخصیت ثور از بهترین ران‌های تاریخ دنیای کمیک به حساب بیایند؛ سرگرم‌کننده، تاثیرگذار و از ابتدا تا انتهایش نمادین.

منبع ComicBook
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments