با وجود تاریخچهی طولانی جوکر (The Joker) بهعنوان دشمن اصلی بتمن (Batman) و با وجود خاستگاه فرهنگی مشابهاش با شوالیه شنلپوش، عجیب است که خیلی کم دربارهی او میدانیم. اولین حضور این شخصیت در دنیای کمیک به حدود ۸۰ سال پیش برمیگردد و از آن زمان تا به امروز در سریالها، انیمیشنها، فیلمها و بازیهای ویدئویی متعددی حضور داشته است.
تمامی طرفداران یک حقیقت مشخص را دربارهی او میدانند: «ظهور یک دلقک روانپریش، با رابطهی عشق/نفرت عجیب میان او و شوالیه تاریکی!» اما گذشتهی این شخصیت به دلایلی مبهم مانده است و حتی با وجود ارائهی پیشینههای مختلف در کمیکها و اقتباسهای گوناگون، هنوز انگیزهی واقعی او واضح و مبرهن نیست.
در ۸۰ سال گذشته، اتفاقهای عجیبی برای این شخصیت رخ دادهاند اما مسئلهی اصلی اینجاست که دربارهی آنها صحبت زیادی به گوش نمیرسد. این شخصیت بیشتر با نقشآفرینی فوقالعادهی «هیث لجر» در نقش این جنایتکار دیوانه شناخته شده است ولی اکثر مخاطبان نمیدانند که در روزگاری، او واقعاً یک دلقک بوده و حتی یک قربانی قتل شمرده شده یا حتی برای انجام خرابکاریهایش با افراد مختلفی همکاری کرده است. در ادامه از ۱۰ حقیقتی که درباره جوکر نمیدانستید، مطلع خواهید شد.
۱۰ – او با کارنیج همکاری داشته است
کمیک اسپایدرمن و بتمن: ذهنهای پرهرج و مرج (Spider-Man and Batman: Disordered Minds) نسبت به باقی کمیکهای مشترکِ مارول و دیسی از کیفیت بهتری بهرهمند است. البته با وجود اینکه داستان خوبی را روایت میکند؛ اما حتی این زحمت را به خود نداده است که توضیح بدهد چگونه این دو شخصیت از دو دنیای متفاوت، اینقدر سریع با یکدیگر به تفاهم میرسند. تمام اتفاقات ناگهانی است. شهر نیویورک مارول و شهر گاتهام دیسی در یک دنیای مشترک حضور مییابند و جوکر و کارنیج (Carnage)، هر دو بهطور آزمایشی در یک درمان تجربی به سر میبرند و در سرشان تراشههایی کار گذاشتهاند که از جنون آنها جلوگیری میکند.
مشخص است که این آزمایش جواب رضایتبخشی نمیدهد، چون در غیر این صورت، دیگر دلیلی برای تیم شدن این دو شخصیت وجود نداشت. کارنیج بهراحتی از شر تراشهاش خلاص میشود و جوکر را نیز از زندانش آزاد میکند و هر دوی آنها با درکی که از جنون و شرارت دارند بهسوی مستیِ جنونآمیز جرم و جنایت پیش میروند؛ جایی که در آن، دنیا پر از هرج و مرج است و زندگی بدون معنای ممتاز در جریان میباشد. البته پس از انجام اعمال خلافشان، این دو دیوانه با یکدیگر درگیر شده و به بتمن و اسپایدرمن این شانس را میدهند تا جلوی آنها را بگیرند.
۹ – او با قاضی دِرِد مبارزه کرده است
قضیهی تیم شدن با جوکر، آنچنان عقلانی و امکانپذیر بهنظر نمیرسد؛ اما این بار خالقین کمیک حداقلِ زحمت را کشیدند و این موضوع را توضیح دادند. بتمن و قاضی دِرِد: مرگ خندان (Batman/Judge Dredd: Die Laughing) با محوریت یک اتفاقِ میان-ابعادی رخ میدهد که در طی آن، روح جدا شدهی جوکر از گاتهام به آیندهای دورافتاده در خلافشهرِ «مگاسیتی یک» منتقل میشود؛ جایی که با دشمنان ترسناک قاضی دِرِد یعنی قاضیان تاریک (Dark Judges) ملاقات میکند. آنها با یکدیگر کنار میآیند و دشمن دیرینهی دِرِد یعنی قاضی مرگ (Judge Death) تصمیم میگیرد که او را بهعنوان پنجمین قاضی تاریک انتخاب کند. تمام نقشهها داشتند به خوبی پیش میرفتند، بهجز این حقیقت که بدن جوکر در گاتهام هست و به همین دلیل او نمیتواند دردسر زیادی ایجاد کند.
البته این مشکل تا پیش از این بود که جوکر بفهمد چگونه بدن قاضیان تاریک را به تصرف خود درآورد که نتیجهی آن ترکیبی وحشتناک از خطرناکترین دشمنان دنیای کمیک شد. با حضور جوکر، لبخندی بزرگ روی صورت قاضیان تاریک نقش بست که میتوانست منجر به فعال شدن قدرتی فراطبیعی شود و کلهی مردم را منفجر کند. درنهایت تمامی این نقشهها از هم فرو پاشیدند وقتی که بتمن به شکاف فضا-زمان رفت و با قاضی دِرِد همدست شد و سپس همهچیز را به حالت سابقِ خود بازگرداند.
۸ – همکارِ او در اصل یک شخصیت انیمیشن بوده است
دکتر «هارلین کوئینزل» ملقب به هارلی کوئین (Harley Quinn) یک ایدهی غیرقابل وصف را به سرانجام رساند. او تقریباً به اندازهی جوکر، در گالری دشمنان بتمن، محبوب است و در حال حاضر، با حضور در رسانههای مختلف و بهخصوص مجموعه بازیهای بتمن: آرکام (Batman: Arkham) بیش از پیش شناخته شده است؛ اما چیزی که نمیدانید این است که او نه در دنیای کمیک، بلکه در دنیای انیمیشن خلق شد و بعدها در یکی از کمیکهای اسپینآفِ این انیمیشن پا به عرصهی کمیک گذاشت و سپس در سری اختصاصی خود حضور یافت. هارلی کوئین شاید اکنون شخصیت مهم و محبوبی در دنیای کمیک باشد، ولی خاستگاه تولد او هرگز از آنجا نبوده است.
دکتر هارلین کوئینزل برای اولین بار بهعنوان روانپزشک و سپس بهعنوان همکار و دلدادهی جوکر در سریال انیمیشنی بتمن (Batman: The Animated Series) در دههی ۹۰ حضور یافت. محبوبیت او بعد از نمایش این انیمیشن منجر به برداشتن اولین گامها برای معرفی او در دنیای کمیک طی جریانات رویداد سرزمین هیچ کس (No Man’s Land) شد؛ رخدادی که باعث تکان خوردن شهر گاتهام توسط زمینلرزههای متعدد و جدا شدن آن از مابقی کشور آمریکا شد و در نتیجه، جوکر ادارهی کامل بخشی از شهر را به دست گرفت. البته این جریانات برای جوکر فواید دیگری هم داشتند؛ بهخصوص زمانی که او معشوقهی دیوانهی خود را پیدا کرد و آن معشوقهی جذاب و مجنون کسی نبود جز هارلی کوئین.
۷ – جوکر در واقع به قتل رسیده است
با وجود اینکه جوکر، شرورترین دشمنِ بتمن در تمام دوران بوده است (و البته یکی از بهترین شرورهای تاریخ کمیک)، اما در برههای از زمان، نزدیک بود بهطور کامل به قتل برسد و دیگر در داستانهای بتمن حضور نداشته باشد. در اوایل حضور شوالیه تاریکی، این شخصیت همانند اکثر فیلمها و داستانهای کارآگاهی با کشتن و استفاده از اسلحه مشکلی نداشت. این موضوع، با تاثیرپذیری از سیاستهای نادرست Pulp Magazine در عموم داستانهای رازآلود و کارآگاهی باب شده بود. کمی بعدتر، بتمن در اولین کمیک اختصاصی خود، از این حالت قتل و کشتار درآمد و تبدیل به یک قهرمان شد.
همچنین در اولین حضور جوکر در دههی ۴۰ میلادی که مربوط به همین کمیک است، قرار بود این شخصیت در شمارهی بعدی کشته شود و در صفحهی آخر میبینیم که جوکر بهطور اتفاقی به خودش چاقو میزند و بتمن پیروز میشود. البته این رسم کمیکهای آن زمانه بوده که شخصیتهای خبیث فقط میتوانستند یک بار حضور بیابند و قسمتهای بعدی با تهدیدات جدید روایت شود؛ اما بعدها که ویتنی اِلسورث (Whitney Ellsworth) بهعنوان ویراستار کمیکهای بتمن و کمیکهای کارآگاهی منصوب شد، به این نتیجه رسید که این شخصیت پتانسیل بسیاری دارد و نباید از بین برود. پس آن صحنههای آخر با عجله بازآفرینی شدند و در حضورهای دیگر جوکر اینطور نشان داده شد که او در آن صحنه به ظاهر مُرده است، تنها برای اینکه شوالیه تاریکی را فریب دهد و در فرصت مناسب بازگردد.
۶ – جوکر همیشه کشنده نبوده است
در اولین حضور جوکر دیدیم که او در آن دوران، همانند بتمن در کمیکهای سابقش، آمادهی درگیریهای خشن و کشتار دیگران بود. یک قاتل سرد و دیوانه که بتمن را مجاب میکرد چنین رفتار خشنی با او داشته باشد؛ اما به لطف بنیاد معروف Comics Code که برای نظارت بر محتوای کمیکها ایجاد شد، شخصیت او در طول داستانها نرمتر شد و دیگر آنچنان کشنده نبود. ورود این بنیاد به صنعت کمیک به منزلهی حذف تمام موارد مربوط به اعمال جنسی، الفاظ رکیک و باقی محتوای بزرگسال از جمله خشونت بود که این قضیه با کمیکهای قبلی بتمن و ترسیم امروزی جوکر کاملاً فرق داشت.
با کنار رفتن مسائل روانی و دسیسههای مجرمانه که باعث و بانی خشونت و قتلعام عدهی بسیاری بود، انگیزهای برای جوکر باقی نماند بهجز دزدی بانک! شخصیتی که شاهزادهی جرم و جنایت خوانده میشد حدود ۲۰ سال را صرف دزدیهای احمقانهای کرد که با حقههای سیرک انجام میشدند؛ مانند پر کردن یک ماشین از نوچههای دلقکنما و سرقت چندین بانک که این کارها نهتنها سودی نداشتند بلکه مزاحم حرفهی او نیز میشدند. جدای سانسورها، نگرانی بابت وجود یک دلقکِ مجرم که هیچوقت دستگیر نمیشود و ول میچرخد تا حدودی باعث تخریب ریشههای بتمن شد.
۵ – او برای یک دهه ناپدید شد
با شکلگیری ویژگیهایی که این شخصیت را خراب کردند، این سوال مطرح میشود چه چیزی میتواند در مورد دلقکی که ولگردی میکند و کارهای سیرک انجام میدهد ترسناک باشد؟ او اساساً همان اعمالی را انجام میدهد که همهی دلقکها انجام میدهند. این مسئله، جوکر را حتی با وجود اعمال خلافی که میکرد مورد توجهی شوالیه تاریکی قرار نمیداد. به مرور در دههی ۵۰، او کمتر و کمتر توسط نویسندگان مورد استفاده قرار گرفته شد و به لطف سایر اعضای گالری دشمنان بتمن مانند پنگوئن و امثال او، تقریباً جوکر از داستانهای بتمن محو شد. همچنین در سال ۱۹۶۴، سرپرست وقت، ژولیوس شوارتز (Julius Schawrtz) عملاً جوکر را از لیست شخصیتهای دنیای بتمن حذف کرد و این شخصیت تقریباً به مدت ۱۰ سال از حضور در دنیای کمیک باز ماند.
باور آن مشکل است که جوکر، بهترین شرور تاریخ بتمن، بهصورت آشکار در چاپهای سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳ هیچ حضوری نداشت. حتی با اجرای جذاب سزار رومئو (Caesar Romeo) در بتمن ۱۹۶۶، هنوز هم نویسندگان راضی به بازگشت این شخصیت نبودند؛ اما بالاخره دنیس اونیل (Dennis O’Neil) و نیل آدامز (Neal Adams) با ارائهی داستانی به نام «پنج راه انتقام جوکر»، یک تجدید قوای عمیق و اساسی را برای این شخصیت انجام دادند. در این داستان، جوکر دوباره به یک قاتل روانی تبدیل میشود؛ کسی که معمولاً مردم را از سر هوس و شوخی به قتل میرساند، همراه با اکثر ویژگیهای دیگری که امروزه در شخصیت او مشاهده میکنیم. این شروعِ راه جوکر برای تبدیل شدن به یک شخصیت خیبث عالی در عصر جدید بود.
۴ – او تاریخچهای گمشده در اقتباسهای تلویزیونی دارد
در کنار سزار رومئو، جوکر به قدری خوش شانس بوده که این توفیق را داشته در تمام نسلها توسط بهترین بازیگران ایفای نقش شود. «جک نیکلسون» بیهمتایی خودش را بهعنوان شیطان بلامنازع در فیلم بتمن ۱۹۸۹ اثر «تیم برتون» نمایش داد و هیث لجر بهترین (و متاسفانه آخرین) نقشآفرینی دورانش را در فیلم «شوالیه تاریکی» ارائه کرد. «مارک همیل» که همگی آن را با صداپیشگی ماندگارش در نسخههای مختلف جوکر میشناسند، چه در بازیهای ویدئویی و چه در انیمیشنها، همه را حیرتزده کرده است. اگرچه بعضی از نقشآفرینان جوکر هستند که این توفیق را نداشتهاند هنر خود را در اثر نهایی مشاهده کنند!
یکی از نسخههای کمتر شناختهشدهی این شخصیت در دنیای لایو-اکشن در اقتباسی فرعی از دنیای بتمن بوده است. پرندگان شکاری (Birds of Prey) مجموعه کمیکی است که چند تن از شخصیتهای مونث دنیای بتمن (به عبارت دیگر شهر گاتهام) نظیر هانترس، قناری سیاه و بتگرل (باربارا گوردون) در آن حضور دارند و گروه مبارزه با جرایم خودشان را تشکیل دادهاند. این کمیک، انگیزهی ساخت یک اقتباس تلویزیونی کوتاه با نام و داستان همین مجموعه را در اوایل دههی ۹۰ فراهم آورد که در آن، شوالیه تاریکی و همتای شرورش یعنی جوکر به صورت افتخاری حضور داشتند. نقش جوکر توسط راجر استونبورنر (Roger Stoneburner) ایفا شد که امروزه کمتر کسی از وجود او در این نقش خبر دارد.
۳ – او یک بار بهعنوان تردست ظاهر شد
صرف نظر از تغییرات کثیری که جوکر در طی سالها به خود دیده -چه در کمیکها و چه در دیگر رسانهها- همیشه نکاتی دربارهی شخصیت او هستند که به یک شکل باقی ماندهاند. رنگ موی او همیشه سبز است. او همیشه گریم دلقک دارد و یک لبخند ترسناک با انواع مختلفی از لباسهای بنفش بر تن میکند و تقریباً به درجات مختلف، روانپریش است. یکی دیگر از نکتههای مهمی که در شخصیت او وجود دارد این است که او در اکثر حضورهایش بهعنوان جوکر، یک طنزپرداز بوده است. (نه یک تردست!)
در واقع تنها زمانی که او جوکر نبوده، به سریال انیمیشنی بتمن (The Batman) بازمیگردد؛ اقتباسی که در آن، تعداد زیادی از شخصیتهای دنیای بتمن با طرح و دیزاینهایی جدید به تصویر کشیده شدند. شاهدلقک جرم و جنایت نیز کاملاً از نو ساخته شد و با شمایلی ترسناک از رنگهای سبز و سیاه و گامهایی لمیده مانند شامپانزاده در این انیمیشن حضور یافت. این ویژگیها تقریباً او را به یک ورژن رادیکالی از شخصیت اصیل جوکر تبدیل کردند. این تنها باری بود که او بهعنوان Joker یا تردست شناخته میشد و از آن The Joker یا طنزپرداز همیشگی فاصله گرفته بود.
۲ – غیبت او در فیلم «خیزش شوالیه تاریکی» توضیح داده شد
مرگ غمانگیزِ هیث لجر، مهمترین دلیلِ غیاب جوکر در سومین فیلم شوالیه تاریکیِ «کریستوفر نولان» به شمار میرود و به نظر میآید که این یک مهرهگشایی عمیق و تلخ در برنامههای نولان بوده است. دیوانگی و تعریف خالصانهی لجر از جوکر در کنار قتل دروغین هاروی دنت قرار بودند محور اصلی فیلم سوم باشند که به دلایل مشخص، طی روند ساخت، شخصیت جوکر با شخصیت بین (با نقشآفرینی تام هاردی) که آنتاگونیست کاملاً متفاوتی بود، جایگزین شد.
مخاطبان از دلیل حضور نداشتن جوکر آگاه بودند (چون آوردن بازیگر جایگزین، مطلقاً جزئی از گزینهها نبود). گرچه غیبت جوکر در طول داستان فیلم هرگز توضیح داده نشد؛ اما نویسندهی فیلم خیزش شوالیه تاریکی، با یک اشارهی گذرا، غیاب این مجرم روانپریش را شرح داد. ظاهراً بعد از اعمال هاروی دنت، تمامی خلافکاران از تیمارستان آرکهام (Arkham Asylum) به زندان بلکگیت (Blackgate) انتقال داده شدند و جوکر تنها فردی بود که در آنجا باقی ماند. بنابراین توسط بین آزاد نشد؛ زیرا در هنگام آزادسازی بلکگیت، در زندان حضور نداشته است.
۱ – مسئلهی کشته شدن او توسط بتمن بارها مطرح شده است
یکی از گیجکنندهترین جنبههای دشمنی ابدی بتمن و جوکر این است که شوالیه تاریکی همیشه به او اجازه میدهد، با وجود جنایتهایی که کرده است، فرار کند. رابطهی آنها در دورههای اولیهشان خوب بود اما کامل نبود. در آن دوران، بتمن بیشترین تلاشش را برای شکست دادن جوکر میکرد و بهسختی موفق میشد او را شکست دهد. حتی در دههی ۵۰ با وجود سیاستهای ضد خشونت، باز هم خلاص نشدن از شر جوکر منطقیتر به نظر میآمد؛ اما امروزه درحالی که او به صورت مداوم از آرکهام فرار میکند و به کشتار بیپایانش ادامه میدهد، اگر بتمن از شر جوکر بهطور دائمیتری خلاص شود شاید به تمام دنیا لطف بزرگی کرده باشد.
رایجترین توضیحی که دربارهی این مسئله داده میشود این است که شوالیه شنلپوش قصد ندارد قانون مهمِ خود یعنی «قتل ممنوع» را زیر پا بگذارد. البته با توجه به میزان جمعیتی که توسط جوکر کشته شدهاند، این بهانه آنقدرها هم مناسب نمیباشد و بتمن با این عملش به نوعی همدست جوکر در قتلهایش محسوب میشود. به هرحال، این یک کمیک ابرقهرمانی دربارهی شخصی پولدار و آشفته است که سعی دارد با جنایت مبارزه کند؛ پس میتوان مقداری از این مسائل صرفه نظر کرد اما جالبتر از همه این است که شوالیه تاریکی واقعاً قصد کشتن جوکر را در فرصتهای بیشماری داشته است.
در طرف مقابل، حتی خود جوکر نیز حاضر شده است نفرت و جنون خودش را کنار بگذارد. او در داستانهایی نظیر خط داستانی Endgame، بتمن را به دام انداخته و سپس به این نتیجه رسیده که بتمن مُرده است. پس از این اتفاق، او حتی سلامت عقلانیاش را بهدست میآورد، عمل جراحی پلاستیک انجام میدهد و برای مدتی مانند یک شخص معمولی زندگی میکند. البته همهی اینها تا زمانی ادامه داشتند که مشخص شد بتمن زنده است و دوباره همهچیز به حالت سابق بازگشت.