با در نظر گرفتن این نکته که چقدر ابرقهرمانان میتوانند برای ساخت بازیهای ویدئویی مناسب باشند، جای تعجب دارد که تنها تعداد معدودی از این آثار بهعنوان عناوین خوب دنیای بازی شناخته میشوند. سری Batman: Arkham با پیش کشیدن بحثی مبنیبر چگونگی ساخت بازیای بر اساس یک ابرقهرمان، بازتعریف شدنِ این مبحث را موجب شد، اما در کنار این سری، عناوین محدود دیگری نیز بودند که مسیری مشابه را طی کردند.
در تاریخ صنعت بازیهای ویدئویی، آثار ابرقهرمانیِ ضعیف بسیاری وجود داشتهاند که گاهاً بهعنوان اثری مرتبط با فیلمهایی مطرح شناخته میشدند؛ همانند Catwoman و Spawn و البته Watchmen: The End is Nigh. حتی پروژههایی شکستخورده همچون Marvel Nemesis: Rise of the Imperfects و از آن بدتر، Superman 64 نیز بهسوی صنعت بازی گام نهادند. به همین دلایل است که اگر امروزه طرفداران به بازیهای اقتباسشده از دنیای کمیک ذرهای ایمان داشته باشند، جای تعجب بسیاری دارد؛ حتی این مسئله پس از تحسین شدن گاهبهگاهِ آنها نیز کماکان صدق میکند.
طرفداران ژانر مبارزهای، بازیهای کمنقصی نظیر مجموعه بیعدالتی (Injustice) و مجموعه Marvel Vs. Capcom را در اختیار داشتهاند تا با آنها بازی کنند، اما در همین میان، آثاری با بودجهی بسیار براساس شخصیتهای کمیکیِ مورد علاقهشان تولید نشده است. به هر حال، همهی بازیهای خوب نیازی ندارند که بودجهای عظیم را در اختیار داشته باشند تا تبدیل به عنوانی عالی شوند و بسیاری از بازیها نیز به دلایلی مانند فروش کم و یا زمان انتشار نامناسبشان، از چشم مخاطبان به دور ماندهاند. از سوی دیگر، عناوینی که با چنین دلایلی به فراموشی سپرده شدهاند، بیشک لایق نگاهی دیگر هستند.
Batman: Brave And The Bold
بازی بتمن: دلیر و دلاور (Batman: Brave and the Bold) در سال ۲۰۱۰ برای کنسول Nintendo Wii عرضه شد و براساس یک سریال انیمیشنی با نامی مشابه روند ساختش را طی کرد. این عنوان بیشتر از آنکه حالوهوایی جدی داشته باشد، اثری هجوآمیز از شخصیت بتمن بهشمار میرفتند و به همین دلیل، بیشتر از کمیکهای منبع، به سریال دههی ۶۰ این شخصیت که آدام وست در آن نقش داشت، شبیه بودند.
این بازی، حالتی دو-بُعدی و مبارزهای دارد که میتواند به شیوهای مشابه با بازی Double Dragon، توسط دو نفر بهطور همزمان اجرا شود. با وجود این مسئله که با گذشت هر نسل، بازیهای دو نفرهی آفلاین به ندرت یافت میشوند، عنوان «بتمن: دلیر و دلاور» اثری عالی برای اجرای آفلاین در کنار خانواده است.
The Wonderful 101
بازی The Wonderful 101 که توسط کمپانی PlatinumGames (سازندهی عناوینی نظیر Astral Chain و NieR: Automata) برای کنسول Nintendo WiiU ساخته شده است، الماسی فراموششده بهشمار میرود که قطعاً لایق فرصتی دوباره برای بازی کردن را دارد. این بازی ویدئویی، اثری ایزومتریک و اکشن است که طی آن، گیمر قابلیت کنترل دستهای از ابرقهرمانان و هدایت آنها به سمت نبرد با بیگانگانِ مهاجم را دارد.
ابرقهرمانان مذکور، این قابلیت را دارند که با یکدیگر ادغام شوند و از نیرویی به اسم Unite Morph بهره ببرند. این نیرو برای حل کردن معماها و انجام حرکات خاص در برابر دشمنان بزرگتر کارآمد است. بازی The Wonderful 101 با بهرهمندی از شیوهی طراحیِ Cel Shading، یادآوری حس و حال کارتونهای معروف و مبارزات طولانی را تداعی میکند و با آنکه به شکل بدی چالشبرانگیز است، اما سرگرمکننده نیز میباشد.
X-Men Origins: Wolverine
عنوان X-Men Origins: Wolverine یک بازی مولتی-پلتفرم مرتبط با فیلمی به همین نام بود که برعکس اکثر همتایان خود، بسیار بهتر از منبعش عمل کرد. این بازی در سبک Hack and Slash ساخته شد و بسیار یادآور عنوان معروف خدای جنگ (God of War) بود. گرفتن چنین تصمیمی برای این اثر، انتخابی متناسب با شخصیت ولورین محسوب میشد و خشونت موجود در اثر نیز بیشتر از وابستگی به آن فیلم آبکی، با کمیکهای این شخصیت همسو بود.
دقیقاً مثل سری بازیهای God of War، ولورین از حملات سبک و سنگین و درآمیختگی آنها با حرکات ربایش دشمنان (Grab Moves)، استفاده میکند. علاوه بر آن، این کاراکتر در بازی قادر است تا با پر کردن نوار خشم خود، حملات ویرانگرِ سریعتری را به نمایش بگذارد و از حالت Berserker بهره ببرد. همچنین خالی از لطف نیست اگر طرفداران این شخصیت بدانند که لباس ابرقهرمانی کلاسیک و زرد رنگِ ولورین در این بازی وجود دارد و قفل آن میتواند توسط بازیبازان باز شود.
Justice League Heroes
بازی Justice League Heroes در سال ۲۰۰۶ برای کنسولهای PSP و PS2 و Xbox انتشار یافت. این بازی اثری ایزومتریک-اکشن و نقشآفرینی است که از نظر حالوهوا به مجموعه Marvel: Ultimate Alliance شباهت دارد. اثر مورد بحث توسط کمپانی Snowblind Studios خلق شد؛ یعنی همان تیمی که بازی معروف Baldur’s Gate: Dark Alliance را ساخت و پس از ادغام شدن با کمپانی Monolith Productions، پروژهای همچون سری Shadow of Mordor را تولید کرد.
همانند سری بازیهای Ultimate Alliance، عنوان Justice League Heroes حق انتخاب عظیمی را در رابطه با انتخاب شخصیت اصلی پیش روی مخاطب خود قرار میدهد و شخصیتهایی نظیر سوپرمن، بتمن، فلش، آکوامن، گرین آرو و بسیاری دیگر را شامل میشود. به علاوهی نکات ذکر شده، این بازی ابرخبیثهای نمادین زیادی مثل برینیاک، دارکساید، دومزدی و گوریلا گراد را نیز در خود جای داده است.
X-Men Legends
پیش از ساخت سری بازیهایی مانند Marvel Ultimate Alliance، طرفداران مارول شاهد ارائهی دو عنوان X-Men Legends و X-Men Legends: Rise of Apocalypse بودند. این بازیها در ژانر اکشن و نقشآفرینی توسط کمپانی Raven Software (سازندهی بازی X-Men Origins: Wolverine) ساخته شدند. این سری در نهایت به لطف مجموعه Marvel Ultimate Alliance به موفقیت رسید، اما هنوز هم بسیاری از طرفداران، عنوان X-Men Legends را اثری برتر میدانند.
بهطور کاملاً مشابه با سری Marvel Ultimate Alliance، عنوان X-Men Legends نقشی همانند نسخهی ابرقهرمانی بازی Diablo را ایفا میکند و مخاطبان قادرند تا خصوصیات قهرمانان مورد علاقهشان را همانطوری که دوست دارند، شخصیسازی نمایند. در کنار همهی اینها، این بازی فهرست بلند و بالایی از شخصیتهای دنیای افراد ایکس را برای انتخاب دارد و هنوز هم بخش چندنفرهاش از بهترینهای حوزهی بازیهای ویدئویی محسوب میشود.
Freedom Force
بازی Freedom Force یک عنوان نقشآفرینی تاکتیکال (Tactical RPG) است و در سال ۲۰۰۲ توسط شرکت Irrational Games (تیم سازندهی آثاری نظیر System Shock 2 و BioShock) روانهی بازار شد. گیمپلیِ استراتژیک این بازی در زمان حال به وقوع میپیوندد و از سیستم اشاره و کلیک بهره میبرد و طی آن بازیکن قادر خواهد بود که روند بازی را متوقف کرده تا فرمانهایش را صادر نماید.
این بازی از کمیکهای لیگ عدالت در عصر برنزی به قلم جک کربی الهام گرفته است و در بخشهایی نیز به هجوگویی دربارهی آن میپردازد. با وجود آنکه شخصیتهای این اثر تا حدودی اورجینال محسوب میشوند، ولی کماکان بسیار آشنا بهنظر میرسند. بعلاوهی تمامی نکات پیشین، گیمرها این قابلیت را دارند تا ابرقهرمان خودشان را خلق کنند و یا حتی بهتر از آن، خواهند توانست که نسخهی شخصی خود از کاراکترهای محبوبشان در دنیای دیسی یا مارول را بازسازی کنند.
Captain America: Super Soldier
کاپیتان آمریکا: ابر سرباز (Captain America: Super Soldier) در سال ۲۰۱۱ بهعنوان اثری مرتبط با فیلم سینمایی کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو (Captain America: The First Avenger) انتشار یافت. سازوکارِ گیمپلی این بازی، برگرفته از بازی Batman: Arkham Asylum بوده است و همان نتایج را باری دیگر تکرار نمود؛ دنیایی نیمه-جهانباز که میتوانست از یک محیط کوچک بسته بهتر عمل کند. همچنین وابسته نبودن آن به آیتمهای قابل جمعآوری، ارتباط مخاطب و ارزش تکرار بازی را بالا میبرد؛ موردی که در بازی تیمارستان آرکام کمرنگ بود.
از اینها که بگذریم، کنترل شخصیت اول واقعاً راضیکننده ظاهر میشود و سیستم مبارزات بازی که مشابه سری Arkham است، گیمر را به ادامهی راه مجاب میکند و به یکی از عناوین قابل تحسین ژانر خودش تبدیل میشود.
Spider-Man: Web of Shadows
بازی Spider-Man: Web of Shadows عنوانی بود که بهنظر میرسید میتواند مورد تحسین گیمرها و ابرقهرماندوستان قرار بگیرد. هرچند این امکان هم وجود داشت که طرفداران پس از تجربهی فاجعهبار بازیِ Spider-Man 3 که چیزی کمتر از یک سال قبل منتشر شده بود، در مواجهه با آن مقداری گیج شوند.
تا پیش از آخرین بازیِ رسمی اسپایدرمن (پیتر پارکر) یا همان عنوان Spider-Man PS4، بازی Web of Shadows بهترین سیستم پرتاب تار را برای این کاراکتر شامل میشد. افزون بر مورد پیشین، این اثر انتخابهای متفاوتی را پیش روی گیمر قرار میداد و تعدادی از دیگر قهرمانان مارول مانند «لوک کیج»، «مون نایت» و «ولورین» را هم در خود جای داده بود. همچنین گیمر قادر بود که هر زمان بخواهد، بین لباس سیمبیوتی و قدرتمندترِ اسپایدرمن یا لباس قرمز و آبیِ کلاسیک و سریعترِ او، یکی را انتخاب کند و به بازی ادامه دهد.
The Punisher
بازی The Punisher در سال ۲۰۰۴ عرضه شد و خالقینش همان سازندگان سری بازیهای Saints Row و Red Faction بهشمار میرفتند. بازی اختصاصیِ شخصیت «پانیشر» به مقدار کمی با فیلم این شخصیت که در همان سال عرضه شده بود ارتباط داشت و همچنین مقداری از کمیکعای «گارث انیس» برای این شخصیت بهره گرفته بود. حتی «توماس جین» که در همان فیلم نقش «فرانک کسل» را ایفا نموده بود، برای صداپیشگی او به تیم سازندهی این بازی پیوست.
همانند بازی X-Men Origins: Wolverine که پیشتر به آن اشاره کردیم، عنوان The Punisher یکی دیگر از آن دسته عناونی کمیاب مرتبط با اثری سینمایی است که موفق شده تا از منظر کیفیت نسبت به فیلم سبقت بگیرد، حتی از نظر میزان خشونت نیز این مسئله صدق میکند. بازی پانیشر بسیار شبیه به بازی Max Payne ظاهر شد، هرچند که از قابلیت جذاب Bullet Time برخوردار نبود، اما جنجالی بودن آن در دو زمینهی «تکنیکهای بازجویی» و کشتارِ بسیار، از «مکس پین» هم فراتر رفت.
Hulk: Ultimate Destruction
عنوان Hulk: Ultimate Destruction (عرضهشده در سال ۲۰۰۵ برای کنسولهای پلیاستیشن ۲، ایکسباکس و گیمکیوب) از آن بازیهای دستکم گرفتهشدهی خوب ابرقهرمانی است. این اثر نخستین بازیای بود که توانست حس چابکی و قدرت شخصیت هالک که تنها در فیلمهای مارول یا میان صفحات کمیک وجود داشت را به گیمرها القا نماید. همچنین، همانطور که از نامش پیداست، قهرمان سبز رنگ ما در این بازی میتواند ساختمانها را نابود کند، هلیکوپترهای موجود در آسمان را با دستان خودش بگیرد، به سادگی از آسمانخراشها بالا برود و کارهای دیگری که مشابهشان را به ندرت دیدهایم انجام دهد.
این بازی از بخش داستانی خوبی نیز برخوردار است و حرکات خاص و باسفایتهایی جذاب با حضور شخصیتهایی مانند «ابامینیشن»، «دویل هالک» و «مرسی» را شامل میشود. سازندگان این بازی، یا همان اعضای کمپانی Radical Entertainment، مدتی بعد به سراغ ساخت سری بازیهای Prototype رفتند و در آنجا نیز بسیاری از مکانیزمهای قوی و تخریبکنندهی بازی Hulk: Ultimate Destruction را حفظ کردند و در نهایت، از آنها بهره بردند.