نقد انیمیشن فانوس سبز: از قدرت من بر حذر باش – Green Lantern: Beware My Power

انتشارات دی‌سی سپاه فانوس‌های سبز را با فهرست بلند‌بالایی از انسان‌ها و موجودات غیرزمینی پر کرده است، دریایی از صلح‌بانان میان‌کهکشانی که تنوع گونه و نژاد در میان‌شان موج می‌زند. اما علی‌رغم این گوناگونی، بیشترِ اقتباس‌های صورت گرفته از کمیک‌های فانوس سبز  به «هل جوردن»، فانوس سبز عصر نقره‌ای، پرداخته‌اند. «از قدرت من بر حذر باش»،  آخرین فیلم از مجموعه انیمیشن‌های جدید و به‌هم‌مرتبط دی‌سی، به‌نام Tomorrowverse، است که کارش را با سوپرمن: مرد فردا (۲۰۲۰) آغاز کرد. این انیمیشن سنت همیشگی و معمول اقتباس‌های چندسال اخیر را می‌شکند و کسوت فانوس سبز را بر تن تکاور کهنه‌کار نیروی دریایی، «جان استوارت» می‌پوشاند. این انتخاب چندان هم عجیب نیست. هرچه باشد، استوارت، از دهه‌ی هفتاد میلادی به بعد، عضوی مهم از فانوس‌های سبز به حساب می‌آید و تاریخچه‌ی این سپاه میان‌کهکشانی به او گره خورده است. در ضمن، یادمان نرود که او از اعضای اصلی لیگ عدالت در سریال انیمیشنی لیگ عدالت (۲۰۰۴-۲۰۰۱) بود. شوربختانه، این انیمیشن، در راه رسیدن به اهداف‌ بلند‌پروازانه‌ی خود، با بن‌بست بزرگی مواجه می‌شود که مصالح آن را شخصیت‌پردازی غلط، پیام اخلاقی مبهم، و تعداد زیاد شخصیت‌ها شکل داده‌اند.

استوارتْ تک‌تیراندازی است که که به سبب تجربه‌اش در جنگ افغانستان، دچار اختلال روانی بعد از حادثه (PTSD) است. ناگهان، سفینه‌ی یک آدم فضایی در حال مرگ به زمین برخورد می‌کند و حلقه‌ای با قدرت بی‌کران را به او می‌دهد. به‌احتمال، می‌دانید که این خاستگاه متعلق به هل جوردن است. این حلقه‌ که قادر نیست با «اوآ» یا همان مرکز فرماندهی سپاه فانوس‌های سبز، ارتباط برقرار کند، صاحبش را به مقر لیگ عدالت فرستاده تا بلکه از این راه، استوارت بتواند اطلاعات بیشتری درباره‌ی فانوس‌های سبز و ماموریتش کسب کند. حضور استوارت در مقر لیگ عدالت، منجر به مبارزه‌ای میان او و برخی اعضای لیگ عدالت مثل «مارشن من‌هانتر»، «ویکسن» و «گرین ارو» می‌شود و در این مبارزه، هرکدام از آن‌ها توانایی ویژه‌ی خود را به نمایش می‌گذارند. این‌طور که از ظاهر امر پیداست، کارگردان و نویسندگان این اثر خیال می‌کردند که تماشاگر دانشی فراتر از محدوده‌ی این فیلم درباره‌ی این شخصیت‌ها‌ی جدید دارد و از این رو، بدون هیچگونه توضیح اضافی‌ای برای آشنایی بیشتر با این شخصیت‌ها، استوارت و گرین ارو را راهی ماموریتی فرا کهکشانی می‌کنند. هدف ماموریت این است که بدانند چه بلایی بر سر هل جوردن آمده و چرا یکی از نگهبانان جهان شخصاً حلقه‌ی فانوس سبز را به استوارت داده است.

این ماموریت -که شروعی درگیر‌کننده دارد- در ادامه، شخصیت‌ اصلی را در دل جنگی میان سیاره‌ی «تاناگار» و «ران» قرار می‌دهد، جنگی که منبع اقتباس آن کمیک‌های فانوس سبزِ «دیو گیبونز»، طراح کمیک نگهبانان، است. مشکل اینجاست که این جنگْ تنها رویداد پرجزئیاتی نیست که سازندگان این انیمیشین سعی کرده‌اند که آن را در یک فیلم نود دقیقه‌ای بچپانند. انیمیشن Green Lantern: Beware My Power آکنده از شخصیت‌های جدید و خطوط داستانی گوناگون است که هرکدام‌شان نیاز به پرداختی جداگانه دارند. سازندگان فراموش کرده‌اند که این فیلم درباره‌ی خاستگاه استوارت و نحوه‌ی تبدیل شدن او به یک قهرمان است، نه معرفی چندین و چند شخصیت. اما کاش ایراد کار به پرداخت ناکافی ختم می‌شد. سازندگان این اثر کوچک‌ترین شناختی از برخی از شخصیت‌ها، به‌خصوص «سینسترو»، ندارند. سینسرو از دیکتاتور مقتدری که عقده‌ی نظم دارد به خبیثی بی‌هویت و بزدل تبدیل شده که هدفش ایجاد آشوب در جهان است!

این اثر در سرتاسر مدت زمانش این دغدغه را دارد که نشان دهد واژه‌ی ابرقهرمانی برای سرباز کهنه‌کاری که درگیر جنگ و کشتار بوده است چه معنایی دارد، اما به ناشیانه‌ترین شکل ممکن به این مسئله‌ی فلسفی می‌پردازد. اخلاق کشتار دهه‌هاست که ذهن ابرقهرمان دنیای کمیک و سایر رسانه‌ها را به خود مشغول کرده است. خالقین داستان‌های ابرقهرمانی همواره سعی داشته‌اند تا به نحوی به این معضل اخلاقی پاسخ بدهند. اما برحذر باش هیچ گام مثبتی را در این جهت بر نمی‌دارد. مشخص نیست که سازندگان این اثر با خودشان چند‌چند هستند. جایی از فیلم به نکوهش کشتن می‌پردازد و از تاثیرات مخربش بر روان انسان حرف می‌زند و در بخشی دیگر، این موضوع را در ذهن تماشاگر جا می‌اندازد که کشتن، همیشه، راه حل بدی نیست. گاه، راهی جز کشتن پیش پایمان قرار ندارد.

استوارت یکی از نخستین قهرمانان سیاه‌پوست دنیای دی‌سی است و بر حذر باش بدترین راه را برای اشاره به این موضوع انتخاب می‌کند. در سکانسی از فیلم، گرین ارو به استوارت می‌گوید که قدرت حلقه‌اش تاثیری بر رنگ زرد نخواهد گذاشت و او نیز در جواب می‌گوید که این موضوع چیز جدیدی نیست و در کل زندگی‌اش با آن دست‌و‌پنجه نرم کرده است. گمان نمی‌کنم هیچ فیلم‌ساز و نویسنده‌ای توانسته باشد چنین مفتضحانه به موضوع تفاوت رنگ و نژاد اشاره کند. مضحک‌تر آنکه این محدودیت، در سرتاسر فیلم، هرگز تهدید‌آمیز ظاهر نمی‌شود. گرین ارو نقش مرشد و راهنمای استوارت را در این فیلم ایفا می‌کند. او دوست صمیمی هل جوردن است و تجارب همکاری با جوردن را در اختیار استوارت قرار می‌دهد. اما نکته‌ی عجیب‌و‌غریب و غیرقابل‌باور ماجرا این است که اطلاعات او درباره‌ی حلقه‌ی فانوس‌های سبز حتی از عضوی باتجربه و قدرتمند چون سینسترو نیز بیشتر است.

البته، این فیلم چندان هم عاری از ایده‌های خوب نیست. سازندگانِ برحذر باش درک کرده‌اند که اپرای فضایی مناسب‌ترین ژانر برای ساخت فیلمی از فانوس‌های سبز است. بگذریم که هیچکدام از ایده‌های مطرح‌ شده در فیلم اجازه‌ی رشد پیدا نمی‌کنند. این فیلم گوشه‌ی چشمی هم به طرفداران مجموعه‌ی انیمیشنی لیگ عدالت دارد. ویکسن و «هاک‌گرل» معشوقه‌های استوارت در این مجموعه بودند و حضور هردوشان در این فیلم خاطرات گذشته را برای طرفداران زنده می‌کند. تاناگاری‌ها طوری در این فیلم به تصویر کشیده شده‌اند تا کلینگان‌های پیشتازان فضا را در ذهن تداعی کنند، گونه‌‌ای که تاکید زیادی بر دوری از ننگ و مرگِ با شرافت دارند. به همین دلیل است که مبارزه‌ی هاک‌گرلِ تاناگاری با گرین اروی شوخ و بی‌خیال منجر به خلق لحظاتی بامزه در این فیلم شده است. حالت چهره‌ی شخصیت‌ها و سازه‌ها نیز به‌خوبی پویاسازی شده‌اند.

با این حال، نکات مثبت فیلم آنقدر به چشم نمی‌آیند که باعث شوند دیالوگ‌های زجرآور، و داستان شلوغ و آشفته‌ی این فیلم را از یاد ببریم. بر حذر باش، علی‌رغم اینکه نظری هم به سریال لیگ عدالت دارد، فاقد مهم‌ترین ویژگی‌ آن مجموعه است: نویسندگی قدرتمند.

۴
بد

Green Lantern: Beware My Power

بر حذر باش، ناشیانه، بخش زیادی از داستان را صرف معرفی شخصیت‌های جدید می‌کند و در ارائه‌ی خاستگاهی شایسته از جان استوارت بازمی‌ماند.

  • IGN ۴
منبع IGN.com
2 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments