با اکران فیلم جاودانگان (Eternals) انتظار میرود که تغییراتی در دنیای سینمایی مارول ایجاد شود که گذشته و آیندهی آن را به یکدیگر پیوند میدهد. اما بد نیست بدانید که دنیای کمیکهای مارول نیز از نظر انعطافپذیر بودن دست کمی از نسخهی سینماییاش ندارد؛ بهطوری که بسیاری از تاثیرگذارترین داستانهای کمیکهای مارول در طول ادوارِ گذشته تاثیر مستقیمی بر روایات سینمایی داشتهاند.
رویدادهای کمیکبوکیِ ابرقهرمانی، چه در مارول و چه در دیسی یا هر انتشارات دیگری، عموماً مجموعه داستانهایی هستند که شخصیتهایی از چند مجموعه کمیکِ متفاوت را برای مبارزه با تهدیدهای عالمگیر در کنار یکدیگر جمع میکنند. در حالت عادی، شما با یک ویژهنامهی پرستاره با داستانهایی هیجانانگیز روبهرو هستید که نمونهاش بهندرت در مجموعههای روزانه (یا در این مورد، ماهانه) یافت میشود.
بنابراین، سعی کردهایم تا در این مقاله با بررسی تاریخچهی کمیکهای مارول، تاثیرگذارترین رویدادهای این انتشارات را معرفی کنیم. همگی این داستانها تاثیر بسیاری بر روی آیندهی مارول و پیشبرد اهدافش داشتند، از مرگ شخصیتها تا نابودی کل جهانها گرفته، تا ایجاد اصلاحات در شخصیتهای پرطرفدار و زنده شدن سایرین، و البته ارائهی داستانهایی بسیار جذاب و خواندنی.
- نکته: این مقاله یک ترجمه از مطلبی به همین نام میباشد و آثار موجود در آن بر اساس میزان تاثیرشان بر جهان مارول رتبهبندی شدهاند. همچنین با توجه به رویکرد این مطلب، در برخی از بخشها شاهد وجود اسپویلرهایی از داستانهای مربوطه خواهید بود.
Infinity Gauntlet
- مورد اضافی
در ابتدای انتشارِ کمیکِ دستکش بینهایت (Infinity Gauntlet)، گمان میرفت که این مجموعه همهچیز را دچار دگرگونی کند -زیرا طبق وقایعِ پیش آمده، نیمی از بشریت جان خود را از دست داده بودند و بلایای طبیعی تمام دنیایی را که شخصیتها در آن زندگی میکردند را زیر و رو کرده بود!- اما همهچیز در پایان مجموعه به حالت اولیه برگشت، و تنها تاثیر قابل توجهی که از خود بهجای گذاشت این بود که زمینه را برای بیرون کشیدن مجموعه ای جدید برای شخصیت «آدام وارلاک» از دل شرایطِ بهوجود آمده، فراهم کرد. در واقع، این اثر شاهکاری بود که بر اساس ایدهی توهم تغییرِ (The Illusion of Change) شخص «استن لی» بهوجود آمده بود.
البته کمیک بینهایت (Infinity) که یک دنبالهی معنوی برای این رویداد بهشمار می رفت، نوید تغییرات پایدارتری را میداد. در حالی که «ثانوس» و سنگهای بینهایت همچنان بخش مهمی از داستان بودند، بزرگترین اتفاق پیش آمده در این رویداد آزاد شدن مهِ تریجان و شکوفایی قدرتهای هزاران ناانسانِ (Inhuman) ناشناخته بود.
۱۰- Fear Itself
رویداد Fear Itself که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، وقایعی را روایت کرد که مطمئناً در آن زمان بسیار حیرتانگیز بودند؛ برای مثال، در آخرین شمارهی این مجموعه، «باکی» (که در آن زمان به عنوان «کاپیتان آمریکا» ایفای نقش میکرد) و «ثور»، مُرده بودند و پاریس تبدیل به شهری شده بود که در آن بهجای مردم، مجسمههای سنگی جا خوش کرده بودند.
اما در نهایت، انتشارِ سه شمارهی خاتمه (Epilogue) برای این رویداد، یکبهیک وضعیتهای پیش آمده را به حالت اولیه بازگرداند. حال سوال اینجاست که آیا این رویداد سعی داشت تا صرفاً وقایع داستانی خود را جمعوجور کند و یا حکم بیانهای را داشت که به ما دربارهی عدم پایداری مرگ در میان ابرقهرمانها اطلاع دهد؟ در واقع هر دو. در مصاحبهی «مت فرکشن» با وبسایت نیوزاراما که در آن زمان منتشر شد، اینگونه آمده است:
مرگ توی کمیکهای ابرقهرمانی بیمعنی هستش. همیشه یک راه فرار وجود داره. در واقع، یک رستاخیز. کل قضیه همینه. میشه گفت این رویداد فرصتی بود که بتونیم یکبار و برای همیشه این مسئله رو با تموم ریزهکاریهاش موشکافی کنیم.
_ مت فرکشن
۹- Secret Invasion
جالب است بدانید که پایان دادن به موضوع «به چه کسی اعتماد داری؟» و «شاید یکی از این شخصیتها یک بیگانهی تغییرشکلدهنده باشد» که بهصورت طولانیمدت درونمایهی بسیاری از داستانهای مارول بود، کافی است تا عنوان تهاجم مخفی (Secret Invasion) به خودیِ خود به یک رویداد مهم تبدیل شود.
با اینکه در طول داستانِ این رویداد، «تونی استارک» از موضع قدرتی که ماهها آن را در اختیار داشت به زیر کشیده میشود و همهچیز در دستان «نورمن آزبورن» قرار میگیرد، ولی دورهای را به تصویر میکشد که در طول آن، شخصیتهای منفی واقعاً توانسته بودند بر ابرقهرمانها چیره شوند؛ حداقل تا زمانی که همهچیز را به دستان خودشان خراب نکرده بودند. گفتنی است از عنوان این مجموعه، برای نامگذاری یک اقتباس تلویزیونیِ مرتبط با دنیای سینمایی مارول که بهدست سرویس دیزنی پلاس در آینده پخش خواهد شد، استفاده میشود.
۸- Secret Wars
صحبت کردن دربارهی این گزینه کمی مشکل است، زیرا برخلاف رویدادهای دیگر، رویداد جنگهای مخفی (Secret Wars) با پایان یافتنش چیزی را تغییر نداد، بلکه از همان ابتدای انتشار باعث ایجاد تغییرات شد. به این دلیل که کلِ این مجموعه اساساً یک فلشبک ۱۲ قسمتی برای توضیح تغییراتی بود که قبلاً در سری کمیکهای اختصاصی هر شخصیت مشاهده شده بودند.
برای مثال، حضور «شیهالک» در کمیکهای «چهار شگفتانگیز» و حضور «اسپایدرمنِ» سیاهپوش که بعداً مشخص شد نامش «ونوم» است، دو تغییری هستند که اگرچه آن زمان ماندگار نبودند، اما بعدها بهطرز حیرتآوری به نکات اساسی دنیاهای خودشان تبدیل شدند. بد نیست بدانید که نمونهای خفیف از چنین تغییراتی برای معشوقهی لاکهید (Lockheed) نیز اتفاق افتاده است. ولی خوشبختانه، زمانی که رویداد جنگهای مخفی در سال ۲۰۱۵ دوباره منتشر شد، «راکی گریم، رنجر فضایی» در آن غایب بود. هرچند، سرانجام با سری کمیک اختصاصی «محافظین کهکشان» دوباره به فضا بازگشت.
۷- Schism
بهطور غیرمعمول، رویداد Schism اثری بود که تنها با یک هدف بهوجود آمد: تقسیم مجموعهی «افراد ایکس» به دو بخش مجزا. با این حال، به خوبی از پس چنین وظیفهای برآمد و فرنچایز را به گونهای بازیابی کرد که از دوران «گرنت موریسون» نظیر آن دیده نشده بود. البته این موفقیت صرفاً بهخاطر تقابل ایدئولوژیها بهدست نیامد، بلکه به سبب شخصیتهایی که این ایدئولوژیها را ارائه میکردند امکانپذیر شد. مثلاً حضور «ولورین» به عنوان یک استاد، اگرچه کمی سخت بود، ولی کاملاً قابل درک بهنظر میرسید، و همین مسئله اثبات میکرد تا چه حد انتخابهای خالقین این اثر درست بوده است.
۶- Avengers vs. X-Men
جدا از مرگ «چارلز اگزاویر» -با فرض اینکه قبلاً نظیر آن را ندیده باشیم- و قرار گرفتن گروه فینیکس فایو (Phoenix Five) در زمرهی مجرمین، رویداد «انتقامجویان در برابر افراد ایکس» دقیقاً چه دستاورد دیگری برای تحقق یافتن ایدهی گسترش دنیای مارول داشت؟
از نظر تئوری، میتوان گفت دورانی آغاز شد که در آن افراد ایکس و شخصیتهای فرازمینی، بیش از پیش به دنیای بزرگ مارول راه پیدا کردند، که در نهایت تغییری آرام اما معنادارتر از آنچه که معمولاً در چنین رویدادهایی شاهد آن بودیم را برای مارول به ارمغان آورد.
۵- House of M
«جهشیافته بسه.» با همین جملهی کوتاه، «اسکارلت ویچ» کاری کرد که فرنچایزِ افراد ایکس از چیزی شبیه به یک پایان نافرجامِ ناگهانی به مجموعهای در واقعیت موازی تبدیل شود. او باعث کاهش جمعیت جهشیافتگانِ دنیای مارول به کمتر از ۲۰۰ نفر شد و همچنین در ادامه، نبردی برای در امان بودن از انقراض آغاز شد که نزدیک به یک دهه طول کشید.
مجموعهی خاندان ام (House of M)، جهان مارول را، آن هم به معنای واقعی کلمه، بازنویسی کرد و شرایطی را بهوجود را آورد که جهشیافتهها تحت رهبری «مگنیتو» قرار بگیرند. وقایع این رویداد در سالهای پس از آن نیز تاثیرات بسیاری بر روی افراد ایکس و «انتقامجویان» داشت و نقاط عطفی را ایجاد کرد که همچنان در هر دو فرنچایز از آنها استفاده میشود.
۴- Mutant Massacare
با تعاریفی که امروزه از یک کراساور سراغ داریم، نمیتوان Mutant Massacre را در زمرهی چنین رویدادهایی قرار داد، چراکه برایش هیچ مجموعهی کوتاهی که رویدادهای اصلی در آن رخ دهد، وجود نداشت. حتی اثری از عبارت Mutant Massacre روی کاور آثار مرتبط به آن نیز نبود. اما علیرغم عدم شباهت به یک رویداد مارولی، تاثیر و موفقیت آن به حدی بود که حتی برای کراس اوری مانند Maximum Security رویایی بیش نبود.
این خط داستانی، پایان اقامت افراد ایکس در مدرسهی اگزاویر برای نزدیک به ۱۰۰ شمارهی بعدی را رقم زد و مرگ تعدادی از چهرههای سرشناس، معرفی شخصیتهای جدید، ارائهی فهرستی جدید از تیم و مجروح شدن کاراکتر «آنجل» (که در نهایت منجر به قطع شدن بالهایش شد) را به تصویر کشید، و در آخر، آن لحن غمانگیزی را برای فرنچایزی که قبلاً به منفوری شخصیتهایش نزد جهانیان معروف بود، روایت میکرد.
۳- Onslaught
آیا کراساوری که در انتهایش دنیای مارول با برخی از معروفترین شخصیتهایش وداع کرد را بهخاطر میآورید؟ حال با نگاه به گذشته میتوانیم بگوییم که غیبت چهار شگفتانگیز و انتقامجویان کاملاً موقتی بود. اما در آن زمان چنین تفکری وجود نداشت، زیرا واقعاً احساس میشد که حماسهی Onslaught همهچیز را برای همیشه تغییر داده است.
رویداد Onslaught بارها با عناوین مختلفی دوباره منتشر شده است، از جمله با نام Red Onslaught که در واقع تجلیِ شیطانی از قدرتهای اگزاویر در بدنِ «رد اسکال»؛ یک کابوس که در نهایت با قیام اگزاویر به پایان رسید. اخیراً او در عنوان تکقسمتی X-Men: The Onslaught Revelation در جزیرهی کراکوآ (Krakoa) اقامت دارد. گویا اگزاویر بهطور کامل بازگشته است تا به ساماندهی و رهبری جهشیافتههایی که در جزیرهی تازهتاسیس کراکوآ سکونت دارند، کمک کند.
۲- Civil War
میتوان گفت که عنوان جنگ داخلی (Civil War)، دنیای مارول را بهشدت دچار تغییر کرده است. در این رویداد گروهی وجود داشت که باور داشت «یا برای دولت کار میکنی یا اینکه جنایتکار هستی»، و گروه دیگر نیز عقیده داشت که «هیچکس نباید با هیچ سازمانی همکاری کند». میتوان گفت که از زمان انتشار مجموعهی West Coast Avengers این دومین باری بود که چنین عنوان خلاقانهای در فضای انتقامجویان نوشته میشد. اما نکتهی حائز اهمیتتر آنجاست که این اثر، با تغییر در لحن دنیای مارول، آن را دچار تحول کرد.
اگرچه، قبلاً در رویداد House of M شاهد نابودی نسل جهشیافتهها بودیم، اما این جنگ داخلی بود که ماهها بر روی سبک و محتوای تمامی عناوین مارول تاثیر گذاشت و سبب بهوجود آمدن الگویی جهت شکلگیری رویدادهای بعدی شد. جنگ داخلی رویدادی است که نهتنها به عنوان منبع الهام فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War) استفاده شده، بلکه سبب بهوجود آمدن یک دنبالهی کمیکی بهنام جنگ داخلی ۲ (Civil War II) شد که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت.
۱- Secret Wars
باز هم جنگهای مخفی؟ در واقع خیر. مطلبی که میخوانید، دربارهی دومین رویدادی است که از عنوان Secret Wars استفاده میکند. پیامدهای عظیمترین رویداد مارول شامل از بین رفتن جهان آلتیمیت بهطور کامل و جنبه های آن، ورود «مایلز مورالز» و «تریسکلیون» به خط داستانیِ اصلیِ دنیای مارول، پذیرفتن مرگ چهار شگفتانگیز بهدست عدهی بسیاری در سراسر جهان، آن هم زمانی که در حال تلاش برای بازسازی مالتیورس بودند و سر آخر، مرگ قدیمیترین شخصیت مارول، یعنی «نیمور» بود. البته نیمور بعدها مجدداً زنده شد.
در حالی که پیامدهای درون دنیایی، که مستقیماً از عنوانِ جنگهای مخفی نشأت میگیرند، بهقدری بزرگ هستند که این رویداد را در چنین فهرستی قرار دهند، تاثیرات آن در دنیای واقعی فراتر از اینها هستند. در طول انتشار این رویداد، کل خط داستانی انتشارات مارول به حالت تعلیق درآمد و در عین حال، آثار مرتبط با آن جنبههای مختلف دنیای موقتاً به وجود آمده، یعنی Battleworld را که اصل ماجرا در آن رخ میداد، بررسی میکردند. سرانجام نیز همهی کمیکهای مارول با شمارهگذاریِ مجدد به عنوان بخشی از دنیای «کاملاً جدید و متفاوت» دوباره راهاندازی شدند. از نظر ساختاری، دنیای جدید بسیار شبیه به دنیای قدیم است و این امر باعث میشود که چنین رویدادی کمتر به عنوان یک ریبوت و بیشتر به عنوان یک ریتول (Retool) شناخته شود، اما به احتمال زیاد هر قدر که این کمپانی پرآوازه به ریبوت کاملِ دنیای خود نزدیکتر میشود، بهخاطر این حقیقت که کمپانی دیسی جهان خود را برخلاف آنها چندین بار ریبوت کرده است، بیشتر به خود میبالد.