نقد فیلم شانگ‌چی – Shang-Chi and The Legend of The Ten Rings

اخیراً یکی از جدیدترین فیلم‌های سینمایی استودیو مارول با هدف معرفی قهرمان تازه‌ای منتشر شد. این اثر که با نام شانگ‌چی و اسطوره‌ی ده حلقه (Shang-Chi and The Legend of The Ten Rings) شناخته می‌شود، در تلاش است تا یک شخصیت آسیایی را به عنوان انتقام‌جوی جدید دنیای مارول برای مخاطبان به نمایش بگذارد، اما سوالی که مطرح می‌شود آن است که این فیلم سینمایی توانسته لیاقت و قدرت شانگ‌چی را کامل به تصویر بکشد تا این شخصیت جایگاهی میان قهرمانان دیگر این دنیای سینمایی راه پیدا کند یا خیر. در ادامه درصد موفقیت این اثر را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

شناخت بهتر فیلم شانگ‌چی منوط به شناخت سیاست‌های جدید استودیو مارول است. مارول طی چند اثر اخیرش تلاش کرده تا جسورتر به‌نظر برسد و از اقلیت‌ها و اقشار مختلف برای شکل‌گیری قهرمان‌های جدیدش استفاده کند. اولین اقدام این استودیو در این زمینه را می‌توان ساخت فیلم پلنگ سیاه (Black Panther) در نظر گرفت که به موفقیت عظیمی دست یافت. پس از آن، نوبت به فیلم اختصاصی شخصیت «کاپیتان مارول» رسید که البته آنچنان موفق ظاهر نشد. کاپیتان مارول برای اولین‌بار به‌طور اختصاصی به یک قهرمان با جنسیت زن پرداخت و پس از این اثر، بیوه سیاه (Black Widow) نیز دومین تلاش مارول محسوب می‌شد. فیلم بیوه سیاه خط داستانی دو قهرمان را در دو موقعیت مختلف پیش برد؛ «ناتاشا رومانوف» و خواهرش، «یلنا». در واقع، در این اثر به روایت خداحافظی یکی از دنیای ابرقهرمانان و خیزش دیگری برای ورود به این دنیا پرداخته شده است.

  • هشدار: این نقد حاوی اسپویلر می‌باشد و در صورتی که هنوز فیلم شانگ‌چی را تماشا نکرده‌اید، ممکن است تا باعث لو رفتن بخش‌های مهمی از داستان شود.

حال، شانگ‌چی چهارمین تلاش این استودیو برای استفاده از مضامین کمتر استفاده‌شده محسوب می‌شود که تلاش کرده بیست‌وپنجمین فیلم مارول را متفاوت‌تر و حتی چشم‌نوازتر از دیگر آثار جلوه دهد. عوامل سازنده‌ی این اثر با تلفیق فرهنگ آسیایی و ژانر ابرقهرمانی رنگ‌وبوی دیگری به فیلم خود بخشیدند که در همان نگاه اول نیز جالب به‌نظر می‌رسد.

دانلود موسیقی متن فیلم شانگ-چی و افسانه ده حلقهفیلم شانگ‌چی روایت‌گر داستان جوانی با بازی «سیمو لیو» است که برای خود یک زندگی تقریباً آرام و به‌دور از حاشیه را در کنار دوستش «کیتی» با بازی «آکوافینا» داخل سانفراسیسکو ساخته است، اما غافل از آنکه گذشته‌ی او به هیچ وجه رهایش نخواهد کرد. ایده‌ی اولیه‌ی این فیلم تکراری به‌نظر می‌رسد، اما با پیشروی داستان و هیجاناتی که به آن تزریق می‌شود مخاطب را میخکوب می‌کند. پدر شانگ بنا به دلایل نامعلومی افرادی را به دنبال او می‌فرستد و در همان دقایق ابتداییِ فیلم، بینندگان شاهد یک درگیری نفس‌گیر در اتوبوسِ حامل شانگ و کیتی هستند. افرادِ «ون وو»، پدر شانگ، هیبت‌های عجیب و غریبی دارند که این موضوع باعث می‌شود مخاطبان تصور کنند که شانگ شانس کمی برای برنده شدن در این مبارزه دارد، اما این‌چنین نیست.

شانگ و افراد ون وو تا پای مرگ به نبرد ادامه می‌دهند و بینندگان نیز مانند افرادی که داخل اتوبوس قرار دارند، از این نبرد زیبا هیجان‌زده می‌شوند. این نبرد مهارت‌های شانگ را به شکل زیبایی به رخ مخاطب می‌کشد و همچنین به بینندگان خود می‌فهماند که نیازی نیست منتظر قوی شدن فهرمان خود بمانند. قهرمان این داستان یک پسر بی‌عرضه و کم‌تجربه نیست و از قبل با هنرهای رزمی آشنایی داشته است. پس نیمی از سیر شکل‌گیری یک قهرمان را که حوصله‌ی برخی تماشاگران را سر می‌برد، طی کرده است و احتمالاً بینندگان از اینجا به بعد باید منتظر یک نمایش هیجان‌انگیز باشند.

شخصیت شانگ با فلش‌بک‌های بجایی که به زندگی شخصی‌اش خورده می‌شود به خوبی ساخته شده و در همان لحظات ابتدایی، زمانی که گردبندش به‌دست افراد پدرش دزدیده می‌شود، با مقدمه‌ای که فیلم برای مخاطبانش تدارک دیده، بینندگان از اهمیت آن گردنبند سبز آگاه هستند. تداوم این فلش‌بک‌ها در ادامه‌ی داستان نیز به پردازش شخصیت شانگ و خواهرش کمک به‌سزایی می‌کند.

شانگ با احساس خطر توسط پدرش قصد دارد به سمت محل زندگی خواهر خود روانه شود که اتفاق جالبی در این بین رخ می‌دهد. کیتی که تاکنون در تمام این لحظات حضور داشته با وجود آنکه به‌طور ناگهانی متوجه می‌شود که شانگ در تمام این سال‌ها گذشته‌ی خود را از او پنهان کرده است، او را در این سفر همراهی می‌کند. مسئله‌ای که در این لحظه کمی مخاطب را می‌آزارد آن است که دلایل کیتی برای ورود به این موضوعِ خانوادگی کافی نیست. دوستی کیتی و شانگ به‌نظر می‌رسد که دوستی عمیق و زیبایی باشد، اما بینندگان این موضوع را تنها از طریق چند صحنه‌ی ابتدایی می‌توانند برداشت کنند که برای نمایش چنین رابطه‌ی عمیقی کافی نیست.

اثر در این دقایق مخاطب را با خود همراه می‌کند و به سرزمین‌های شرق آسیا می‌برد. این تغییر مکانی به هیچ وجه ناهنجار نیست و سازندگان به خوبی توانسته‌اند ریتم داستان را با این تغییر مکانی همراه کنند. در نهایت، با رسیدن به مکانی که شانگ فکر می‌کند خواهرش در آنجاست، داستان با حضور «وانگ» همراه همیشگی «دکتر استرنج» و ابامینیشن (Abomination) کمی از حالت جدی خود به شکل دلپذیری خارج می‌شود.

شوخی‌های این اثر مشخصاً از برخی شوخی‌های دیگر آثار مارول بهتر است و لبخند را بر لبان مخاطبان می‌آورد. گویا استودیو مارول در بیست‌وپنجمین تلاش خود برای ساخت یک اثر ابرقهرمانی که با طنز درآمیخته شده، با بهره‌گیری از عناصر مختلف مانند یک هیولای سبز و حیوانات چند رنگی که در ساخت آن‌ها مشخصاً خلاقیت بسیار زیادی به‌کار رفته، موقعیت‌های طنز جالبی را پدید آورده است. ابامینیشن هیولای سبز رنگی‌ست که در فیلم اختصاصی شخصیت «هالک» به عنوان یک ویلن حضور داشت و حضور این هیولا در فیلم شانگ‌چی هواداران او را به بازگشتش به دنیای سینمایی مارول امیدوار کرد.

البته حضور وانگ و ابامینیشن بسیار کوتاه است و پس از آن مخاطبان شاهد یک مبارزه با چاشنی درام خانوادگی هستند. «شالینگ»، خواهرِ شانگ، که در زمان فقدان حضور شانگ سختی‌های بسیاری کشیده، با دعوت او به یک نبرد تن‌به‌تن بسیاری از عقده‌هایش را بروز می‌دهد. نکته‌ی جالب توجه در مبارزات مختلف شانگ‌چی همین وجود معنا در اعماق حرکات مبارزه‌کنندگان است. مبارزات از اهمیت بالایی برخوردار هستند و از آن‌ها تنها برای به هیجان آوردن مخاطب استفاده نشده، بلکه با استفاده از معانی مهمی مانند شناخت درونی خویشتن با استفاده از طبیعت، به مبارزات و حرکات هنرهای رزمی روح بخشیده شده است.

حرکات رزمی با الهام گرفتن از هنرهای رزمی شرق آسیا توانسته‌اند نقش به‌سزایی را در این اثر ایفا کنند. مشخص است که استودیو مارول تلاش کرده تا با ادای احترام به سینمای اکشن شرق آسیا اثری درخور این ژانر بسازد، به‌طوری که بتوان این فیلم را نتیجه‌ی یک همکاری زیبا میان ژانر ابرقهرمانی و فرهنگ آسیا دانست و البته که تلاش این استودیو موفقیت‌آمیز بوده است و مبارزات بیشتر از آنکه خشن باشند، مانند حرکات موزونی به نمایش درآمدند که باعث دوستی میان انسان و احوالات درونش شده‌اند.

مشکلات خانوادگی شانگ و خواهرش در این لحظات پایان نمی‌یابد و با حضور ون وو موج مشکلاتشان خروشان‌تر نیز می‌شود. ون وو در تلاش است تا مادرِ مُرده‌ی خانواده را به طریقی بازگرداند و زمانی که فرزندانش را از این موضوع باخبر می‌کند، شانگ و خواهرش متوجه خطرات این موضوع می‌شوند و برای نجات روستای مادری خود می‌شتابند.

یکی دیگر از موضوعاتی که شاید کمی باعث سردرگمی مخاطب در لحظات انتهایی اثر می‌شود، شلوغی بیش از حد صحنه‌ی نبرد و عدم ثبات شخصیت خیبث اثر است. در ابتدای امر بینندگان تصور می‌کنند که پدر شانگ شرور اصلی داستان است، اما هرچه داستان به دقایق انتهایی خود نزدیک می‌شود، قدرت شانگ به شکل اغراق‌آمیزی افزایش می‌یابد و این موضوع بدون پیش‌زمینه‌ی قبلی برای مخاطبان غیرقابل باور جلوه می‌کند. به‌طوری که برخی منتقدان نام اثر را مطابق با داستان آن ندانسته‌اند، زیرا شانگ‌چی برای گرفتن حلقه‌ها تلاش خاصی از خود بروز نداد و با گرفتن آن‌ها از پدری که بینندگان تصور می‌کردند که شرور اصلی روایت است، تمام حدس و گما‌ن‌ها را برهم زد.

البته برهم زدن این حدسیات با دلایل عقلانی می‌توانست مخاطبان را هیجان‌زده کند، اما جهت‌گیری حلقه‌ها به سوی شانگ بدون هیچ دلیل منطقی‌ای تمام روایت را زیر سوال برد. با عوض شدن ناگهانی شخصیت خبیث و شلوغی بیش از حد صحنه، ناتوانی مارول برای شکل‌گیری یک پایان‌بندی مناسب بیشتر به چشم آمد. هرچند که در دو پرده‌ی ابتدایی سازندگان از پس معرفی قهرمان و پیشروی داستان او به زیباترین شکل ممکن برآمده بودند.

همانطور که گفته شد، فیلم اختصاصی شخصیت شانگ‌چی تلاش کرده تا یک ادای احترام قابل قبول به سینمای شرق داشته باشد و خلق یک ویلن از جنس فرهنگ آسیای شرقی این ادای احترام را کامل کرده است. شخصیت خبیث پایانی داستان یک اژدهاست که شانگ و شالینگ با اژدهایی دیگر به جنگ با او می‌روند و این دقیقاً چیزی است که بینندگان از یک اثر آسیایی انتظار دارند و ترکیب آن با زیرژانر ابرقهرمانیِ استودیو مارول یک مبارزه‌ی هرچند شلوغ اما دیدنی به تماشاگران ارائه می‌دهد. البته علاوه بر ویلن اصلی، حیوانات دیگری در این اثر نقش به‌سزایی دارند که همزمان داستان را به شکل جذابی جلو می‌برند و طنزِ آن را نیز تامین می‌کنند.

بیست‌وپنجمین ساخته‌ی استودیو مارول را با تمامی این تفاسیر می‌توان یکی از چشم‌نوازترین آثار این استودیو دانست که با کمک گرفتن از فرهنگ آسیای شرقی داستان شکل‌گیری یک قهرمان آسیایی را برای بینندگان خود جذاب کرده است. این فیلم مقدمه‌ای بر حضور شانگ در دنیای سینمایی مارول به حساب می‌آید و هواداران منتظر حضور او در کنار دیگر اعضای انتقام‌جویان هستند.

۷.۸
اکشن آسیایی در زندگی آمریکایی

Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings

  • صبا جهانگیریان ۸.۵
  • Metacritic ۷.۱
6 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments