۱۰ اقتباس کمیک‌بوکی برتر از بازی‌های ویدئویی | از گیم‌پلی تا صفحات کمیک

گاهی اوقات برای گفتن داستان تمامی شخصیت‌های یک بازی، چیزی بیشتر از خود آن اثر نیاز است. در بسیاری از فرنچایزها، بازی‌ها اغلب اتفاقات مهمی که برای دنیایشان می‌افتد را نشان می‌دهند. متاسفانه، این داستان‌ها لزوماً جزئیات کامل‌تری را ارائه نمی‌دهند. اما خوشبختانه، بعضی از ناشران و توسعه‌دهندگان وقت می‌گذارند تا محتوای بیشتری در جهت عرضه‌ی «داستان‌های پنهان» منتشر کنند؛ این داستان‌ها اطلاعات کامل‌تری در رابطه با برخی از بهترین جهان‌های بازی‌های ویدیویی ارائه می‌دهند و گاهی اوقات، کمیک‌ها و رمان‌های گرافیکی بهترین تعادل را بین هنر و داستان‌سرایی برای این عناوین عرضه می‌کنند.

به هر حال، با وجود بازی‌های متعددی که کمیک‌های اقتباس‌شده‌ی مخصوص خود را دارند، کدام‌ یک از بقیه برجسته‌تر است؟ در این مقاله برخی از رمان‌های گرافیکی و یا کمیک‌های اقتباس‌شده از بازی‌ها و فرنچایزهای موفق و محبوب را گرد آورده‌ایم که گیمرها باید خواندنشان را در برنامه‌ی خود قرار دهند.

  • نکته: سه گزینه‌ی نخست این مقاله به انتخاب مترجمِ کمیک اسکواد برگزیده شده‌اند و به‌طور اختصاصی پیرامون آن‌ها توضیحاتی ارائه می‌شود.

Hotline Miami

  • عنوان پیشنهادی مترجم

سری بازی Hotline Miami یا به اختصار «خط ویژه‌ی میامی»، یکی از بهترین بازی‌های مستقل چندسال اخیر است. بازی‌ای که به کمک گرافیک پیکسلی و هنری‌، موسیقی متن فوق‌العاده و مخصوصاً گیم‌پلی بی‌نظیر نامش را بر سر زبان‌ها انداخته است. در Hotline Miami می‌توانید کشت‌ و کشتاری به سبک جان‌ویک راه بیاندازید یا خودتان به فجیع‌ترین شکل ممکن به‌دست دشمنان به قتل برسید. گیم‌پلی بازی بسیار هوشمند و فوق‌العاده طراحی شده، دشمنان شما با یک گلوله‌ی شاتگان یا یک ضربه‌ی چوب بیس‌بال از بین می‌روند و علاوه بر آن، خود شما هم با یک ضربه‌ی دشمنانتان از پای در می‌آیید. اینجاست که باید با آزمون و خطا یک استراتژی دقیق بچینید تا بتوانید مراحل بازی را پشت سر بگذارید.

شاید بتوان گفت که علاوه بر گیم‌پلی، داستان تاریک و خوفناک این اثر هم یکی از نقاط قوتش است. همه‌چیز با یک تماس تلفنی مرموز آغاز می‌گردد که در آن از شما خواسته می‌شود به یک مکان بروید و در آنجا حمام خون به راه بیندازید که با پیچش‌هایی که در ادامه بازی اتفاق می‌افتد، باعث می‌شود تا یک تجربه‌ی لذت‌بخش از این بازی داشته باشید. قسمت اول این بازی توسط استودیوی خلاق Devolver Digital در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و توانست نمراتی عالی کسب کند.

در سال ۲۰۱۶ بازی Hotline Miami پا به دنیای کمیک گذاشت و با یک مینی‌سری هشت قسمتی به قلم «فردیکو چملو» و «ماریزیو فورینی» توانست تا همان داستان و فضا‌سازی فوق‌العاده‌ی خود را باری دیگر پیاده کند. کمیک در حالی آغاز می‌شود که داستان جوانی به نام «کریس جنکینز» را دنبال می‌کند؛ جوانی که مانند تمامی جوانان آمریکایی در دهه‌ی هشتادِ فیلم‌های هالیوودی معتاد به مواد مخدر و بیکار است و در حالی که زندگی عادی‌اش را سپری می‌‌کند، یک روز پستچی بسته‌ای به او می‌دهد که داخلش اسلحه و نقاب خرگوش است. چند روز بعد، با او تماسی گرفته می‌شود که شخصی مرموز از او می‌خواهد تا به یک مکان خاص برود و آنجا را پاکسازی کند. در ادامه، صحنه‌های مبارزه و پیچش‌های داستانی فوق‌العاده‌ای را شاهد هستیم که این کمیک را به یکی از خواندنی‌ترین کمیک‌های اقتباس شده از بازی‌های ویدیویی در چند سال اخیر تبدیل می‌کند.


Dishonored

  • عنوان پیشنهادی مترجم

از عاشقان بازی‌های مخفی‌کاری هستید؟ از دیدن دنیا‌های استیم پانکی لذت می‌برید؟ با دیدن ریزترین جزئیات در بازی‌های ویدیویی به وجد می‌آیید؟ پس بازی Dishonored یا به فارسی «رسوا»، برای شما ساخته شده است! بازی‌ای که توانست با به‌کارگیری عناصر اکشن، ترس و درام در دل پلیرها جایی پیدا کند. بازی Dishonored نه‌تنها به‌خاطر گیم‌پلی جذاب، موسیقی متن گوش‌نواز و گرافیک هنری زیبایش، بلکه به‌خاطر به تصویر کشیدن هنرمندانه‌ی دنیایی استیم‌پانکی و یک داستان فوق‌العاده طرفداران زیادی از سرتاسر جهان پیدا کرده است.

این بازی در سال ۲۰۱۲ توسط استودیوی گمنام Arkane خلق و توسط کمپانی Bethesda منتشر شد. این بازی در شهر دانوال، که شباهت‌های فراوانی به لندن ویکتوریایی دارد، جریان می‌یابد؛ شهری که به‌خاطر طاعون در حال نابودی و ازهم‌‌پاشیدن است و جسدهای فراوانی در سرتاسر آن یافت می‌شود. شما در نقش «کوروو آتانو»، محافظ سلطنتی ملکه «جسامین کالدوین» بازی می‌کنید. شخصیتی که به قدری خوب به آن پرداخته شده که حتی با وجود اینکه در طول بازی یک دیالوگ هم از زبان خود جاری نمی‌سازد، شما را مجذوب خودش خواهد کرد. یکی از جذابیت‌های بازی Dishonored سیستم آشوب آن است؛ این سیستم به قدری هوشمندانه طراحی شده که از دیدن آن بسیار متعجب و حیرت‌زده خواهید شد. در این بازی شما می‌توانید تمامی NPCها و دشمنان خود را بکشید یا از جانشان بگذرید و از آن‌ها عبور کنید. فقط یادتان باشد که هرکسی را که می‌کشید به نوعی بر محیط بازی، داستان و حتی پایان‌بندی آن تاثیر می‌گذارد.

در سال ۲۰۱۶ این بازی پا به صنعت کمیک گذاشت و طرفداران را بسیار خوشحال کرد. تاکنون سه سری کمیک از سری بازی‌های Dishonored انتشار یافته و بهترینِ آنان اولین سری آن است که مربوط به بازی نخست می‌شود. این کمیک به قلم «گوردون رنی» و طراحی «آندری الیمپیری» شاید بهترین کمیک‌بوکی باشد که تابه‌حال از یک بازی اقتباس شده است. به‌طوری که می‌توان آن را یک کمیک مستقل از بازی و در واقع، ادامه‌ی بازی اول دانست که به بسیاری از سوال‌ها پاسخ می‌دهد و خواندن آن برای طرفداران بازی از نان شب هم واجب‌تر است.


Dark Souls

  • عنوان پیشنهادی مترجم

در سال ۲۰۱۱ بازی‌ای عرضه شد که شاید هیچکس حتی فکرش را هم نمی‌کرد که بتواند تا این حد موفق ظاهر شود. بازی‌ای که گیم‌‌پلی‌ای انقلابی، گرافیک هنری‌ چشم‌نواز و موسیقی متن گوش‌نوازی داشت، و همچنین، سبک داستان‌گویی نوینی را عرضه کرد و توانست تا منتقدین و پلیرها را به وجد بیاورد. این بازی به قدری نوآوری داشت که باعث خلق ژانر جدیدی به نام سولزلایک (Soulslike) شد که تا الان ده‌ها اثر در ژانر نام‌برده‌شده خلق شدند که صدالبته، هیچ‌کدام به سه‌گانه‌ی Dark Souls نمی‌رسند. این بازی توسط استودیو FromSoftware ساخته و توسط Bandai Namco عرضه شده است. پلیرها و منتقدین بیشتر از هرچیز عاشق فضاسازی تاریک، غمناک و بی‌روح سری سولز هستند. تعاریف مثبت بسیار زیادی پیرامون این فرنچایز وجود دارد، اما آیا کمیک‌هایی که از این عنوان اقتباس شده‌اند، توانسته‌اند این کیفیت فضاسازی را به‌خوبی در خود پیاده کنند؟ پاسخ این سوال تقریباً مثبت است.

تاکنون شش سری کمیک از بازی‌های Dark Souls اقتباس شده که همه‌ی آن‌ها توسط انتشارات تایتان منتشر شده است‌. خوشبختانه، بعضی از کمیک‌های اقتباس‌شده از سری بازی‌های Dark Souls توانستند آنطور که باید به این اثر بزرگ ادای احترام کنند. اگر این کمیک‌ها را خوانده باشید، می‌دانید که پر از اشارات و ایستراگ‌هایی از بازی‌های سولز هستند.

اولین سری کمیک دارک سولز با نام Dark Souls II: Into the Light در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۴ منتشر و آخرین سری دارک سولز با نام Dark Souls: The Age of Fire در میِ سال ۲۰۱۸ به مناسب ریمستر بازی اول منتشر شد.  این کمیک‌ها توسط نویسندگانی چون «جورج مان»، «رایان او سالیوان» و «کسندرا کا» به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند. یکی از نقاط قوت این سری کمیک‌ها، مخصوصاً عنوان دو جلدی Tales of Ember، سبک روایتی به سبک بازی منبع و همانطور که ذکر شد، فضاسازی تاریک و غمناکش است. بدین‌گونه که شاید حتی مجبور شوید که این داستانک‌ها را چندین و چند بار بخوانید تا به عمق و مفهوم داستان پی ببرید.

البته که در میان این شش سری کمیک، آثار ضعیفی هم وجود دارند، من‌جمله عنوان The Breath of Andolus که نتوانست آنطور که باید و شاید به خوبیِ دیگر سری‌ها شود. این کمیک با طراحی ضعیف، داستانی که به سرعت جمع می‌شود و خواننده را با کلی حفره‌ی داستانی و ضعف در روایت تنها می‌گذارد، شاید یکی از بدترین کمیک‌بوک‌هایی شود که تا‌به‌حال خوانده‌اید. هرچند که باز هم ارزش یک بار خواندن را دارد. در کل، تجربه‌ی این کمیک‌ها هم برای طرفداران سری بازی‌های Dark Souls و هم طرفداران کمیک‌بوک توصیه می‌شود.


۱۰- Hellgate: London

بازی Hellgate: London علی‌رغم چالش‌های فعلی، به‌خاطر نگرش نوینی که در تجربه‌ی ژانر اکشن نقش‌آفرینیِ روگلایک داشت، توانست طرفداران ساب‌ژانرِ فانتزی تاریک را به خود جذب کند. این بازی پلیرها را به یک دنیای آخرالزمانی در سال ۲۰۳۸ می‌برد؛ جایی که لندن در کنار باقیِ دنیا، برای بقا در میان یک تهاجمِ مداوم از طرف خودِ جهنم تلاش می‌کند. همان‌طور که از تیم متشکل از برخی اعضای سابق سازنده‌ی بازی Diablo انتظار می‌رفت، پلیر‌ها می‌توانند در نقشه‌ها و ماموریت‌هایی که به‌صورت تصادفی طراحی و تولید می‌شوند و قابلیت تکرار مجدد نیز دارند، از جنگیدن با شیاطین و نجات دادن دنیا لذت ببرند.

علاوه بر یک سه‌گانه‌ی رمان، انتشارات دارک هورس نیز سری کمیکی از بازی Hellgate: London منتشر کرده است. با وجود این که این کمیک فاقد یک روایت مستقل است، اما صفحات آن تاثیرات بسزایی بر روی تصور مخاطب از دنیای بازی می‌گذارند و شامل اطلاعاتی در رابطه با دار و دسته‌های پلیرها هستند، مانند تمپلارهای جنگجو، شکارچیان ارتشی سابق و کابالیست‌های اهریمنی جادوگر.


۹- Mirror’s Edge: Exordium

طرفداران بازی‌های Mirror’s Edge این سری را فقط به‌خاطر نوع نگرش منحصربه‌فرد آن بر یک محیط ویران‌شهری دوست ندارند، بلکه آن را به‌خاطر نوع نگاه ملموس آن به فوت‌وفن‌های پارکور می‌پسندند. برخلاف دیگر بازی‌ها، پروتاگونیست سری، یعنی «فیث کانرز»، برای دوری از دشمنان و دیگر خطرات باید به دقت و ظرافت و‌ به‌طرزی بی‌نقص از موانع عبور کند. در نتیجه، پلیرها حین حرکت کردن در هر مرحله دائماً آن «روان بودن» را احساس می‌کنند. جالب است بدانید که زیرمجموعه‌ی WildStorm شش کمیکِ تای‌این از این سری بازی‌ها منتشر کرده که همان حس را به شما منتقل می‌کنند؛ حتی با این وجود که در طراحی‌هایی بی‌حرکت واقع شده‌اند.

همانند بازی‌ها، کمیک‌ها هم ماجراجویی‌های «فیث» را در حالی نمایش می‌دهند که رازی در مورد خانواده‌اش را کشف می‌کند. علاوه بر این، شخصیت‌های فرعی بازی مانند «مرکوری»، «کیت کانرز» و حتی «کلارنس»، خارج از بازی‌ها به داستان‌های خود شاخ و برگ می‌دهند.


۸- Warcraft

سری تحسین‌شده‌ی Warcarft از شرکت Blizzard که در ژانر استراتژی هم‌زمان قرار دارد، دنیا را با محیط گیرا و بی‌نظیرش تکان داد. هرچه باشد، آزروث تفاوت‌های اساسی با محیط‌های پرطرفداری همچون سرزمین میانه دارد. و در حالی که World of Warcraft به‌صورت طوفانی عرصه‌ی ژانر MMO را به‌دست می‌گیرد، شرکت Blizzard برای گسترش داستان فرنچایزِ موفقش وقت بسیاری دارد. به هر حال، علاوه بر ژانرهای MMO و استراتژی هم‌زمان، شرکت Blizzard با تعدادی کمیک وارد عرصه‌ی این صنعت نیز شده است.

در سری اریجینالِ World of Warcraft، کمیک‌ها همزمان با گسترش جنگ‌های ویرانگر صلیبی آغاز می‌شوند. در همین حین، دیگر کمیک‌ها و رمان‌های گرافیکی سعی بر این دارند تا در قالب عناوین تای‌این بیشتر به افسانه‌ها و روایات بپردازند. در نتیجه، بسیاری از این کمیک‌ها اطلاعات منحصر به فردی را درمورد شخصیت‌ها و اتفاقاتی آشکار می‌کنند که کوئست‌لاین‌های بازی نمی‌توانستند فوراً آن‌ها را مورد بررسی قرار دهند. طبیعتاً، طرفداران از عمق گستردگی کمیک‌های «وارکرفت» قدردانی می‌کنند؛ به‌خصوص چون داستان‌های آن هنوز در جریان هستند.


۷- Dragon Age: Magekiller, Knight Errant

طرفداران شرکت BioWare سری Dragon Age را به‌خاطر برداشت منحصر به فرد آن از بازی‌های نقش‌آفرینی از دیدگاه فانتزی تاریک تحسین می‌کنند. بالاخره، ناشر برای تبدیل ثداس به یک دنیای زنده و جان‌دار به همراه مجموعه‌‌ی پیچیده‌‌اش از نژاد‌ها، قبایل، فرقه‌ها و جادو، شیرجه‌ای عمیق در روایت داستان زده است.

این فرنچایز دو مجموعه کمیک در کارنامه‌ی خود دارد. اولین مجموعه با نام Magekiller، ماجراجویی‌های یک جادوگر‌کُش به نام «ماریوس» و مربی‌اش «تسا» را روایت می‌کند که جادوگران هنرهای ممنوعه و جادوگران خون را از بین می‌برند، آن هم در حالی که فرقه‌ی Venatory آرام‌آرام به قدرت می‌رسد. در همین حین، «شوالیه اِرانت» به‌خاطر سرقت عتیقه‌های گوناگون توسط «شوالیه سِر آرون هاوثورن» و «ویا، دزد اِلف» آن‌ها را تعقیب می‌کند. جدا از داستان‌های مستقل و کامل، خوانندگان ساختار دنیایی مستحکم،  شرح‌ها و توضیحات موجود در این سری کمیک را تحسین می‌کنند.


۶- Tomb Raider

طرفداران ژانر ادونچر عاشق سری کمیک اخیرِ‌ Tomb Raider و تلاش آن برای دادن یک پیچش نوین و امروزی به ماجراجویی‌های «لارا کرافت» هستند. خوشبختانه، طرفداران می‌توانند با خط داستانی Tomb Raider در کمیک‌های انتشارات دارک هورس داستان‌هایی به اندازه‌ی صدها صفحه بخوانند. این کمیک‌ها اطلاعات بیشتری پیرامون شخصیت لارا و همچنین رابطه‌ی او با گروه‌های گوناگونی را آشکار می‌کند که مرتبط با جستجو‌ی او برای گنج هستند.

در کمیک‌ها، لارا از وجود سازمان‌‌های جدید، متحدین جدید و حتی دشمنان جدید اطلاع می‌یابد. بسیاری از ماجراجویی‌های او اطلاعات ارزشمندی پیرامون اشخاص و گروه‌های درون این فرنچایز در اختیار مخاطب می‌گذارند. این کمیک‌ها همینطور اطلاعات کامل‌تری پیرامون علت حقیقی مرگ پدر لارا را ارائه می‌دهند، و حتی لارا را در حالی نشان می‌دهند که در جستجوی قارچ جاودانگی است.


۵- Silent Hill

با سری بازی‌های SIlent Hill، طرفداران ژانر وحشت می‌توانند تجربه‌ای به‌شدت وحشتناک در نقش پروتاگونیست‌ها داشته باشند، آن هم در شهرهای اپونیماوس (شهرهایی که نام آن‌ها برگرفته از نام افراد است) که در آنجا کابوس‌هایشان به حقیقت می‌پیوندد. به خودی خود، پلیرها و منتقدین، عنوان Silent Hill را به‌خاطر ساختار روایتی فوق‌العاده‌اش، هم در شخصیت‌پردازی پروتاگونیست‌ها و هم سرگذشت هراس‌انگیزِ شهر سایلنت هیل، تحسین می‌کنند. خوشبختانه، سری کمیک Silent Hill توانست تقریباً همین‌ ویژگی‌ها را در سرتاسر رانِ کمیک بوکی‌اش از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸، داشته باشد.

این سری کمیک تجربه‌ی اشخاص مختلفی را در در شهر سایلنت هیل دنبال می‌کند. این داستان‌ها در نُه جلد به‌وقوع می‌پیوندند، که هرکدام حقایق گوناگونی را پیرامون فرهنگ سایلنت هیل نمایان می‌کند. این کمیک‌ها شامل داستان‌هایی درباره‌ی آشفتگی درونی یک دکتر، یک هنرمند بدنام، یک مجرم مسلح و موجودات وحشتناک دیگری می‌شوند.


۴- The Halo Graphic Novel

به لطف انتشارات مارول، کمپانی Bungie از علاقه‌ی شدید تیم‌های ترکیبی‌اش نسبت به فرنچایز Halo استفاده کرد تا ماجراهای «مستر چیف» را به‌صورت کمیک بازگرداند. در نتیجه، رمان گرافیکی Halo شامل چهار داستان می‌شود که عناصر مختلف و مهم دنیای Halo را بیش از گذشته توسعه می‌دهند.

اولین داستان آن که The Last Voyage of the Infinite Succor نام دارد، امپراتوری کاوننت را در حالی نشان می‌دهد که به درخواست کمک اضطراری یکی از سفینه‌های زراعی‌اش که در اتفاقات نسخه‌ی Combat Evolved حضور داشت، واکنش نشان می‌دهد. در همین حین، داستان Armor Testing قبل از قسمت دوم بازی Halo در حالی که UNSC مشغول آزمایش زره اسپارتان جدید است، اتفاق می‌افتد. داستان Breaking Quarantine تلاش‌های یک انسانِ سرباز برای فرار از فلاد (The Flood) را با ساختار داستانی منحصر به فردی به ما نشان می‌دهد. آخرین داستان که Second Sunrise Over New Mombasa نام دارد نیز، از منظر یک خبرنگار به وقایع قبل از حمله به نیو مومباسا (در قسمت دوم این سری بازی) می‌‌پردازد.


۳- Cyberpunk 2077: Trauma Team

کمیک سایبرپانک 2077: تیم تروما [تمام شماره‌ها]هواداران بازی سایپرپانک ۲۰۷۷ احتمالاٌ گشت‌وگذاری طوفانی را در نایت‌سیتی همراه با «جانی سیلورهند» و پروتاگونیستِ بازی، یعنی «وی»، تجربه کردند. هرچند، هواداران می‌دانند که با یک‌بار بازی کردن نمی‌توانند فضای وسیع دنیای سایپرپانک ۲۰۷۷ را بگردند. خوشبختانه، انتشارات دارک هورس و کمپانی CD Projekt Red با یکدیگر همکاری کردند تا نگاه دیگری را نسبت به آسمان‌خراش‌های رنگارنگ و هراسناکِ نایت‌سیتی ارائه دهند؛ نگاهی کوتاه اما تأثیرگذار.

در کمیک Cyberpunk 2077: Trauma Team که توسط کمیک اسکواد نیز ترجمه شده است، خوانندگان «نادیا» و همکاری‌اش با تیم بین‌المللی تروما را دنبال می‌کنند. متاسفانه یک درگیری مسلحانه با مشتری جدیدشان منجر به کشته شدن تمام هم‌تیمی‌های نادیا می‌شود. در ادامه‌ی داستان، تنها بازمانده‌ی تیم، یعنی خودِ نادیا، پس از درمان باری دیگر به تیمی جدید منتقل می‌شود، اما مشتری جدیدشان نمی‌گذارد دوران بهبودی به نادیا آسان بگذرد.


۲- Injustice: Gods Among Us

وقتی استودیو NetherRealm بازی Injustice را ساخت، طرفدارانِ بازی می‌خواستند که بهترین ابرقهرمانان انتشارات دی‌سی به سبک خونین بازی‌های Mortal Kombat با یکدیگر مبارزه کنند. هرچند، اقتباس‌های کمیک‌بوکی آن چهره‌ی جدیدی به برجسته‌ترین ابرانسان‌های دی‌سی داد. این‌بار، «سوپرمن» با خود می‌گوید که «دیگه کافیه» و «جوکر» را پس از اینکه خانواده‌اش را به قتل می‌رساند، می‌کشد. مرد پولادین کجا می‌تواند حقیقت و عدالت را پیدا کند؟

در نتیجه‌ی این اتفاقات، طرفداران انتشارات دی‌سی تنها شاهد این نیستند که بتمن تیمش را گرد هم می‌آورد تا با سلطنت صلح اجباری سوپرمن بجنگد. بلکه، داستان خوانندگان را مجبور می‌کند که به ابرقهرمانان و مورد علاقه‌شان در حالی نگاه کنند که نوع نگاهشان نسبت به اعتماد، وفاداری و عدالت دائماً به چالش کشیده می‌شود.


۱- Metal Gear Solid

طرفداران بازی‌های جاسوسی از ماجراجویی‌های «سالید اسنیک» در سرتاسر سری ‌Metal Gear Solid به نیکی یاد می‌کنند. هرچند، در کنار داستان و گیم‌پلی انقلابی‌اش، طرفداران عاشق نگرش این فرنچایز نسبت به کات‌سین‌های کمیک‌گونه‌ در برخی از قسمت‌هایش هستند. جالب می‌شود اگر بدانید که این فرنچایز کمیک‌هایی را از دو بازی خودش منتشر کرده است.

به خودیِ خود، کمیک‌های Metal Gear Solid و Sons of Liberty (پسران آزادی) در صفحاتشان از نظر هیجان با فیلم‌های جاسوسیِ باکیفیت برابری می‌کنند. همین‌طور به‌طرز جالبی، کمیک‌ها پلات آن دو بازی را بازگو می‌نمایند. علاوه بر آن، طراحی منحصر به فردِ به‌کار رفته در این کمیک‌ها، آن‌ها را نسبت به دیگر کمیک‌های هم‌دوره‌ی خود متمایز می‌سازد.

منبع Gamerant
7 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments